eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگر آن خنده‌ی زیبا به لب مولا نیست همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست قطره‌ی اشک علی تا به ته چاه رسید چاه فهمید که کسی همچو علی تنها نیست شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) تسلیت باد.
خانواده_فاطمی_3.pdf
1.08M
📌جلسه سوم : ♦️چرا خانواده ی ما مثل خانواده ی فاطمی نیست ؟ یا با آن فاصله دارد؟ @fatemi222
خانواده_فاطمی_2.pdf
1.07M
📌جلسه دوم: ♦️چرا خانواده ی ما مثل خانواده ی فاطمی نیست ؟ یا با آن فاصله دارد؟ خواسته های مادی ! @fatemi222
تاریخ_و_ترتیب_حوادث_منتهی_به_شهادت_حضرت_زهرا.PDF
7.71M
📖تاریخ و ترتیب حوادث منتهی به شهادت حضرت زهرا @fatemi222
Panahian-AzGheyreKhodaNatarsim-mobile.pdf
324K
🔖از غیر خدا نترسیم🔖 @fatemi222
خانواده_فاطمی_4.pdf
939.4K
📌جلسه چهارم : ♦️آثار و پیامدهای خانواده فاطمی چیست؟ 🔸1-فرزندان صالح 🔸2-عاقبت بخیری @fatemi222
خانواده_فاطمی_1.pdf
808.5K
📌جلسه اول : 🔸ضرورت و اهمیت کانون خانواده با توجه به آیات و روایات @fatemi222
خانواده_فاطمی_5.pdf
809.5K
📌جلسه پنجم: ♦️اصول رسیدن به خانواده فاطمی چیست؟؟ 🔷بررسی بیست اصل در زندگی فاطمی و علوی @fatemi222
بسم الله الرحمن الرحیم 🔴⚡️بالا! صدای گریه از عرش معلّی می‌رود بالا همین که نیمه‌شب‌ها دست زهرا می‌رود بالا یکی از پلک‌های زخمی‌أش با دیدن حیدر به زحمت _تا کند او را تماشا_ می‌رود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعله‌ها سوزاند که آتش از در و دیوار دنیا می‌رود بالا هنوز از ماجرای کوچه‌ها شرمنده‌اش هستند اگر دیوارها کج تا ثریا می‌رود بالا تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار که روی شانه‌ها تابوت مولا می‌رود بالا سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن فقط هر آینه دیوار حاشا می‌رود بالا شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند که دود آتش امروز، فردا می‌رود بالا به لب در هر قنوت آوای "أَینَ‌المُنتَقِم؟" داریم که دست لطف مادر نیز با ما می‌رود بالا ✍ @fatemi222
💢فیش روضه بسم الله الرحمن الرحیم طراوت همه‌ی روزهای ما امام زمان بیا، بیا به روضه‌ی ما هم بیا امام زمان فقط به لطف دعای تو حالمان خوب است همیشه با خبر از حال ما امام زمان به حال مضطر ما هیچ‌کس محل نگذاشت کسی به جز تو نکرد اعتنا امام زمان فراق توست سرآغاز درد بی‌درمان که جز ظهور ندارد دوا امام زمان خوشا به حال کسی که مطیع محض تو شد بدون ذره‌ای چون و چرا امام زمان قیامت و دل قبر و زمان جان کندن به دادمان برس این چندجا امام زمان قسم به روضه مادر به داغ مولایم دوجمله روضه ی مادر بخوان امام زمان ♦️یاصاحب الزمان شمابرای ماروضه بخوان♦️ توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟ قلم، قناری گنگی‌ست در سرودن او... چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید کلید گلشن فردوس را به گردن او چه همسری، که برای علی به حظّ حضور طلوع باور معراج داشت دیدن او چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا حریم مدرسۀ کربلاست دامن او از آن، ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کِشد تن او ♦️چه کردن با حضرت زهرا سلام الله علیها که امام صادق علیه‌السلام فرمودند:فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى صَارت كَالْخَيَال‏[دعائم الاسلام، ج1، ص232].♦️ 🔰سبک معصبه الراس یعنی.🔰 وقتی در و سوزوندن لگد به در کوبیدن با هم در و زدن به پهلوت محکم صدا زدی که فضه (بچم) تا پشت در افتادی چهل نفر هجوم اوردن کشون کشون علی رو بردن خاطر زینب و ازردن واویلتا واویلا واویلا اه و صد واویلا ۳ ♦️خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح، حاج حسین خرازی با حالت بغض گفت : تورجی زاده رو پیدا کنید تورجی زاده که بیسیم رو گرفت : حاجی گفت چند خط روضه حضرت زهرا بخون. تورجی زاده فقط یه بیت خوند ، خدا می دونه نفهمیدیم چی شد ، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارن تکبیر می گن خط رو گرفتن. آماده ای بخونم. در بین آن دیوار و در.... زهرا صدا میزد پدر....دنبال حیدر می دوید.... از پهلویش خون می چکید...... زهرای من...زهرای من. ♦️اینجا مادر دنبال امامش دوید اما کربلا دختر دنبال امامش دوید راوی نقل می کنه «و خرجت زینب من باب الفسطاط.» از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین ♦️دید نیزه ها تو بدن فرو رفته، الهی هیچ خواهری برادرش رو اینطور نبینه، صدا زد داداش، حسین ، زینب اومده، آقا دیگه نمی تونست حرف بزنه نای حرف زدن نداشت، گفت داداش حسین، تو رو به جدمون پیغمبر جوابمو بده، حضرت نمی تونست جواب بده ، یه قسم دیگه داد گفت حسین جان تو رو به بابام علی جواب زینب رو بده، حضرت نمی تونست جواب بده، حضرت یه قسم داد، ابی عبدالله به زحمت چشماشو باز کرد. صدا زد حسین جان مادرم فاطمه..... 🌐@fatemi222