🔻شرحِ صدر🔻
✍ یکی از صفاتِ بسیار عالیِ انسانی #شرح_صدر،
و نقطهی مقابل آن، یکی از صفاتِ بسیار زشتِ انسانی #ضیق_صدر است.
شرح صدر👈 یعنی پرحوصله و پر تحمّل بودن، یعنی دریادل بودن، و ظرفیت بالا داشتن😌😊☺️
ضيقِ صدر👈 یعنی کمحوصلگی و کمتحمّلی، یعنی کم ظرفیّت بودن، و زود از کوره در رفتن.😫😖😡
✅ از نظر قرآن کریم، کسی که #شرح_صدر داره، و ظرفیّت و تحمّلش بالاست، این آدم در مسیر #هدایت هست...😇😍
❌ امّا برعکسش، کسی که #ضیق_صدر داره، و خیلی زود از کوره در میره و کم تحمّله، و زود عصبانی میشه، این علامتِ #ضلالت و گمراهی است:😨😳
👇👇
🕋 فَمَن یُرِدِ اللهُ أَن یَهْدِیَهُ، یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ، وَ مَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا، کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ (انعام/۱۲۵)
💢 اگر خدا بخواهد کسی را #هدایت کند، به او #شرح_صدر در مورد اسلام عنایت میکند؛
💢 و آن كس را كه خدا بخواهد، بخاطر اعمالِ خلافش، #گمراه سازد، سينهاش را آنچنان تنگ میسازد، كه گويا میخواهد به آسمان بالا برود.
🤲 خدایا!
در همهی زندگی، و مخصوصاً در امورِ دینی، به ما #شرح_صدر و قدرتِ تحمّلِ مشکلات را عطا بفرما.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۹
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز نهم | عبیدالله بن حر
※ در تاریخ نقل شده است که روز عاشورا چند تن از بزرگان کوفه بر روی تپه ای نشسته بودند و گریه می کردند و دست به دعا شده بودند که: خدایا، یاری ات را نصیب حسین علیه السلام کن!
یکی از آن بزرگان عبیدالله بن حر بود.
و اما عبیدالله ؛
قبل از ورود امام به کوفه، ✘از ترس اینکه با امام مواجه نشود✘ از شهر خارج شد. اما در منزلگاه بنی مقاتل با کاروان امام برخورد کرد.
امام حجاج را به خیمه او فرستاد تا او را به اردوگاه خود دعوت کند، اما او نپذیرفت. چندی بعد امام خود به خیمه او رفت و فرمود: "ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه میکند، آیا نمیخواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت نزد خدا شفیع تو باشد؟"
عبیدالله به حر گفت: "یابن رسول الله، اگر به یاری تو بیایم، همان اول کار، پیش روی تو کشته میشوم، و ✘نفس من به مرگ راضی نیست✘. این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافته....
امام در حالی که از او روی برگرداند به او فرمود: "نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو" و سپس این آیه از سوره کهف را تلاوت کرد:
وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً
✘ ما #گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.✘
ــــــــــــــــــــــــ پ . ن :
※ #گمراه / گُم کرده راه / کسی که در میانهراه مقصد و مسیر صحیح را گم میکند.
تعلّقهای ما علّتهای گمراهی مایند!
چشممان گیر میکند به چیزی!
قلبمان گیر میکند به چیزی!
دیگر آخر راه نمیبینیم، همان نهایتِ جایی که باید برسیم.
دل خوش میکنیم به آنچه داریم،
به آنچه هستیم!
• یکی دل خوش میکند به مالش، یکی به شغلش، یکی به شهرتش، یکی به فرزندانش، یکی هم مثل عبیدالله به جانش ... گویی هرگز نخواهد مُرد.
اسبش را میدهد چون اسبش تعلّقش نیست!
و امام اسبش را نمیخواهد، همان چیزی را میخواهد که او را به زمین بند کرده...
امام تعلّقش را میخواهد تا بندنافش به زمین را قطع کند و بدوزد به آسمان.
• بند ناف ما را چه چیزی به زمین دوخته؟
همان نخواهد گذاشت به امام برسیم، حتی اگر او را به چشم سر ببینیم.
✘ امام نه حاجت به ما دارد، نه به اسبهای ما!
امام قلب ما را میخواهد تا برساند به اوج! همین!
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222