🔻ناموسِ پیغمبر و ...🔻
سلام✋
😔 ببخشید، روم نشد جای .... چیزی بنویسم.
میخوام براتون یه قصّه بگم.
قصّهی پیغمبری که، برای نجاتِ جوانان امّتش، از ناموسِ خودش هم مایه گذاشت.
قصّهی حضرت لوط.😳👇
✍ قرآن کریم نقل میکنه که: تعدادی فرشته، به شکلِ انسانهای زیبا،👨🦰👨👱♂ بر حضرت لوط وارد شدند و مهمان او شدند.
قوم لوط که سابقه کارهای بد داشتند، و به گناهِ همجنسبازی معروف بودند، سریع رفتند درِ خانهی حضرتِ لوط، که برن سراغ مهمانها. چه آدمهای ... 😨😰👇
🕋 وَ جٰاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ، وَ مِنْ قَبْلُ کٰانُوا یَعْمَلُونَ اَلسَّیِّئٰاتِ (هود/۷۸)
💢 قوم او به قصدِ مزاحمتِ میهمانان، به سرعت به سراغ او آمدند، در حالیکه قبلاً کارهای بد و زشتی انجام میدادند.
حضرت لوط (بندهی خدا) برای جلوگیری از تعرّضِ مردم به مهمانهاش، با اشاره به دخترانِ خود، به آنان گفت:😔👇
🕋 قٰالَ: یٰا قَوْمِ! هٰؤُلاٰءِ بَنٰاتِی، هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ، فَاتَّقُوا اَللهَ، وَ لاٰ تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی، أَلَیْسَ مِنکُمْ رَجُلٌ رَّشِیدٌ؟! (هود/۷۸)
💢 حضرت لوط گفت: «ای قوم من! اینها دخترانِ من هستند، که برای شما پاکیزهترند. (اگر قصدی دارید میتوانید با آنها ازدواج کنید). تقوای الهی داشته باشید. از خدا بترسید، و مرا در پیشِ میهمانانم رسوا نسازید. آیا در میانِ شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!»
🕋 قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیدُ (هود/۷۹)
💢 قومِ او گفتند: «تو میدانی که ما تمایلی به دخترانِ تو نداریم. و خوب میدانی که ما چه میخواهیم.»
🕋 قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَی رُکْنٍ شَدِیدٍ (هود/۸۰)
💢 حضرت لوط گفت: « افسوس! ای کاش در برابرِ شما قدرتی داشتم. یا پناهگاه نیرومندی در اختیار من بود.»
❗️عجب قصّهای😱
از این پیامبرِ مظلوم یاد بگیریم.
پیامبری که حتّی جرات نداشت توی خونهاش مهمان دعوت کنه. ببینید گیرِ چه آدمهای .... افتاده بود.😔💔
👈 امّا این پیامبرِ دلسوز، در راه اجرای روشهای شرعی، و حفظ ایمانِ جوانانِ امّتش، حتّی از مال و ناموسِ خودش هم، مایه گذاشت.
☝️ اون هم در برابرِ یک چنین موجوداتی که حتّی به مهمانها هم رحم نمیکردند.
❗️ پیامبری که حاضر بود دخترانِ خودش رو به ازدواجِ جوانانِ امّتش در بیاره، ولی اونها به گناه نیفتند.
پیامبری که خطاب به جوانانِ امّتش فرمود:
👈 هٰؤُلاٰءِ بَنٰاتِی.👈 این دخترانِ من!! بیاید با اینها ازدواج کنید، ولی به گناه نیفتید!!
دقّت کنید!!👀
👈 اون جوانها، همچین آدمهای مومن و روبراهی هم نبودند. امّا حضرت لوط حاضر بود، برای اونها هم، از ناموسِ خودش مایه بذاره.
📣📣 قابل توجّه مسئولین و متولّیانِ امرِ ازدواجِ جوانان.👇👇
⁉️❌ ما، که ادّعایِ ایمان و مسلمانیمون، گوشِ فلک رو کر کرده، چقدر هزینه کردیم برای پاک موندنِ جوانهامون؟!🤔
اون هم این جوانانِ خوب و پاکی که داریم.
دقیقاً برعکسه.✔
اون جوانی که میخواد #ازدواج کنه و پاک بمونه رو، انقدر اذیّت میکنیم، انقدر سختگیری میکنیم، انقدر در مسیرِ ازدواجش سنگاندازی میکنیم، که کلاً بی خیالِ ازدواج بشه و به گناه بیفته.😔💔
چقدر سنّ ازدواج بالا رفته؟؟؟!!!
❌ این کسانی که #ازدواج رو بر جوانان سخت میکنند، از قوم لوط هم بدترند.
نمیگیم از ناموسِ خودشون مایه بذارند، ما راضی به این کار نیستیم😃، ولی این جوانها رو مثل بچههای خودشون بدونند.😊
اصلاً مثل بچههای خودشون هم نه. به اینم راضی نیستیم. لااقل انقدر اذیتشون نکنند. حقشون رو نخورند. دستشون رو از جیب این جوونها بکشن بیرون.
✅️ #ازدواج_آسان حقّ جوانانِ است.
☝️ این پیام رو انقدر دست به دست کنید، تا برسه به دستِ مسئولینِ بیکفایتِ متولّیِ امرِ ازدواج.
خاکِ عالم بر سرِ ...✋✋
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
منبرک فاطمی
🌐💠⚜⚜💠🌐 🌼🌼 امام حسین علیه السلام در پایان وصیت نامه اى که قبل از حرکت به کربلا نوشتند به آیه فوق است
وصیت امام حسین در امر معروف و چهار نکته👆
https://eitaa.com/fatemi222/4588
منبرک فاطمی
🌹🌹امام باقر عليه السلام: 💠 اِنَّ الاَْمْرَ بِالْمَعْروفِ وَ النَّهْىَ عَنِ الْمُنـكَرِ سَبيلُ الاَْ
جایگاه معروف در کلام امام باقر علیه السلام
https://eitaa.com/fatemi222/4589
منبرک فاطمی
🌸🍃﷽🍃🌸 ۱_رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 ۲_داستانهای ناب از شهدا https://eitaa.com/fa
اشارتی در باره امر به معروف و نهی از منکر👆
#اسارت
از پشت بام بر سر تو سنگ میزنند
عمدً به پیش خواهر تو سنگ میزنند
قرآن نخوان که گوش به قرآن نمیدهند
این ها همه به باور تو سنگ میزنند
از هوش میرود به خدا مادرش رباب
وقتی به سوی اصغر تو سنگ میزنند
آلاله های روی زمین را نگاه کن
بر غنچه های پرپر تو سنگ میزنند
این دختران به نیّت بازی نیامدند
دارند سمت دختر تو سنگ میزنند
آیینه ی غرور تو را تا که بشکنند
بر من مقابل سر تو سنگ میزنند
محمدحسن بیات لو
@deabel
#حضرت_رباب
#اسارت
از خیمه همه اهل حرم را بردند
از پیش نگاهم جگرم را بردند
بستند تمام یاسها را به طناب
در بند اسارت پسرم را بردند
وقتی که بریدند سرم را ز قفا
انگشتر و خود و سپرم را بردند
آن نیزه سوارها که میخندیدند
بر نیزه خویشتن سرم را بردند
دیدند کسی نیست مرا یار شود
با تیر، توان پیکرم را بردند
در پیش نگاه مادری غمدیده
گهواره طفل پرپرم را بردند
در خاک نهادم بدنش را، اما
قنداق علی اصغرم را بردند
کردند تمام خیمه ها را غارت
حتی سر طفل مضطرم را بردند
بر نیزه نشسته بودم و میدیدم
با پای برهنه دخترم را بردند
میدید ابالفضل، ولی با سیلی
بر ناقه سوار و خواهرم را بردند
دیدند که من داغ برادر دارم
مشک و علم برادرم را بردند
افتاد عمود خیمه بر روی زمین
تا آبروی دلاورم را بردند
ای وای، یکی میان آتش میگفت
عباس بیا که معجرم را بردند
همراه غزالان حریم زهرا
تا شام ، دل شعله ورم را بردند
رضاباقريان
@deabel
#حضرت_زینب
#اسارت
تا که اشکت ز دوچشم ترت افتاد زمین
کوفیان سنگ زدند و سرت افتاد زمین
مَلَأِ عام همه دورو برم خندیدند
تاکه از ضرب لگد خواهرت افتاد زمین
به روی ناقه نگاهش به عموجانش بود
که ز سیلیِ عدو دخترت افتاد زمین
کربلا نیزهٔ اغیار امانِ تو برید
یاد دارم که چطور پیکرت افتاد زمین
ته گودال به چَشم خودم آنجا دیدم
قاتلت تیغ کشید مادرت افتاد زمین
از همان لحظه اسارت نقشهٔ دشمن شد
که برِ علقمه آب آورت افتاد زمین
علی اصغر رفیعی
@deabel