eitaa logo
منبرک فاطمی
6.1هزار دنبال‌کننده
979 عکس
882 ویدیو
1.3هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر👆
در آن حدیث نورانی معروفی كه فریقه ای نقل كردند و در حدیث قرب نوافل هم همین معنا بیان شده که حضرت فرمودند: خدای متعال می فرماید ، «مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَيْ ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ»، هیچ بنده ای به من نزدیك نمی شود مگر به عملی كه من آن عمل را دوست داشته باشم. بیش از فرائض و واجبات، محبوب ترین عمل در نزد خدای متعال همان است كه او واجب كرده و جزء فرائض قرار داده چه فرائض ایمانی باشد و چه عملی، در نزد او محبوب ترین است. فرمود: ولی قرب مؤمن در همین حد متوقف نمی شود. «وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ»، سپس قرب نوافل است که تا به جایی می رسد، من او را دوست می دارم. «حَتَّى أُحِبَّهُ»،حتی او مرا دوست می دارد و در اثر عمل به فرائض و نوافل به مقام محبت می رسد. در بعضی نقل ها این است که فرمود: «فإذا أحبّنی فأحبت»، وقتی به مقام محبت رسید، من او را دوست می دارم و وقتی كسی محبوب خدا شد: «كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِی يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِی يَبْطِشُ بِهَا»، فرمود: من چشم، گوش، زبان، دست و پای او می شوم. این معنایش چیست؟ معنایش همین است که اگر كسی به مقام محبت و ولایت رسید، حقیقت ولایت به او عطا می شود و وقتی عطا شد دیگر این دست، دست او نیست؛ چشم، چشم او نیست؛ گوش، گوش او نیست و زبان هم زبان او نیست. به تعبیر دیگر، با قوۀ خود كار نمی كند بلکه با ارادۀ محبوب كار می كند؛ او حضور پیدا می كند و متصدّی می شود.
بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود دامانِ آسمان زِ غمش پر ستاره بود لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها دشتی زِ سوزِ سینۀ زینب شراره بود میخواست تا ببوسد و برگیردش زِ خاک قرآنِ او ورق ورقُ و پاره پاره بود یک خیمه نیم سوخته شد جایِ صد اسیر چیزی که ره نداشت در آن خیمه چاره بود در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت *یک به یک بچه ها رو شمرد دید دو تا از بچه ها کم هستند .. اومدن تو این بیابون یه وقت دیدن این دو تا بچه دست به گردنِ هم انداختن زیرِ دستُ پای اسب ها جون دادن .. یه بچه رو زینب رو دست گرفت ، یه بچه رو ام کلثوم ..* در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف ! شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود چشمی برآنچه رفت به غارت،نداشت کس اما دل رباب ، پی گاهواره بود یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود شاعر : حاج علی انسانی
احکام👆
روضه👆
آثار محبت👆
اثر محبت👆
بسم الله الرحمن الرحیم - با تسلیت ایام سوگواری امام صادق علیه السلام فرمودند:✔️ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی عَوَّضَ الْحُسَیْنَ ـ علیه‌السلام ـ مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی ذُرِّیَّتِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِه «خداوند عوض قتل امام حسین - علیه السلام - چهار ویژگی به آن حضرت عطا فرموده است : اول - امامت را در ذریه او قرار داده است، دوم - شفا را در تربت آن جناب قرار داده، سوم - کنار و زیر قبه او دعا مستجاب می‏باشد، چهارم - ایام زیارت کنندگان او از عمرشان حساب نمی‏شود» 1. شفا در تربت امام: اهمیت این پاداش آن‌گاه روشن می‌شود که بدانیم از نظر فقه اسلام، خوردن خاک حرام است، و تنها خوردن کمی از تربت سیدالشهدا به قصد شفا، از این حکم استثنا شده است. 2. استجابت دعا: ;ابوهاشم جعفری که از اصحاب امام هادی (علیه‌السلام) است، می‌گوید: وقتی امام هادی بیمار بود به من فرمود که کسی را برایم به حائر حسینی بفرستید تا دعا کند. ابوهاشم این ماجرا را به علی بن بلال گفت. او گفت: امام هادی خود حائر حسینی است؛ یعنی دارای حرمت است. ابوهاشم باز به نزد امام برگشت و ماجرای دیدارش با علی بن بلال را بازگو کرد. حضرت فرمود:رسول خدا (صلی الله‌علیه و آله) که حرمت او و هر مؤمنی بزرگ‌تر از حرمت خانه خدا است، کعبه را طواف می‌کرد و حجرالاسود را می‌بوسید و خدای سبحان به او فرمان داده بود که در عرفه وقوف کند 3. امامت در نسل امام حسین علیه السلام : با اینکه امام حسن علیه السلام بزرگتر بودند امامت در نسل امام حسین واقع شده است. 4. رسوخ حرارت محبت امام حسین علیه السلام در دل مؤمنین: محبّت و عشق و علاقۀ مردم به امام حسین علیه السلام ، امتیازی برای ایشان به شمار می‌رود که با اینکه بقیه معصومین علیهم السلام را نیز دوست دارند ولی محبت ویژه امام حسین علیه السلام در قلوب امتیاز ویژه است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً 5. نماز در مسافرت با شرایطی که در رساله‌های عملیه آمده شکسته است، اما مسافر می‌تواند در چهار مکان نمازش را شکسته یا تمام بخواند. که یکی از آنها حائر حسینی است.
مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است با پَر و بالِ پُر از زخم، پریدن سخت است تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است یاد گودال و حرم، جامه دریدن سخت است روضه و گریه شده روزی او در هرشب خاطرش را همه دیدند مکدّر هرشب با لب تشنه و با یک دل مضطر هرشب یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است بر امامی که اسیری به بیابان دیده زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده اهل بیتش همه با صورت عریان دیده معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است جگرش سوخت لبش،سوخت،گلو سوخته است بهر آن که سر و عمامه ی او سوخته است حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است چقدَر از غمِ این فاجعه افروخته است چشم بر نیزه ی شش ماهه فقط دوخته است یادِ حلقوم علی، حنجر او سوخته است این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده خنجری کُند به جانِ پدرش افتاده دیده که در ته گودال سرش افتاده تشنه لب کشتن مذبوح شدیداً سخت است یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا یادش افتاده تن خونیِ بابا حالا بوریایی که خودش دیده و اما حالا دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است
شامیان اشک عزیزان خدا را دیدند جای همدردی بر آل علی خندیدند عوض رخت سیه جامۀ نو پوشیدند همه در پای سر خون خدا رقصیدند کینۀ کهنۀ خود را به علی نو کردند سر هر کوچه بنی‌فاطمه را هو کردند سر مصباحِ خدا راهبر قافله بود خنده وعشرت و شادی وکف و هلهله بود سنگ بر فرقِ سر و برکف پا آبله بود سر اصغر روی نی، روبروی حرمله بود کودکان با نَفَسِ سوخته فریاد زدند ناله بر زخمِ تن سیدِ سجاد زدند شام در چشم بنی‌فاطمه شام آمده بود سنگ‌ها بر سرشان از لب بام آمده بود دختر فاطمه در محضر عام آمده بود همره دختر زهرا سه امام آمده بود ناله‌ها بود که از سینه رها می‌کردند هر سه بر زینب مظلومه دعا می‌کردند شام ما را به سوی بزم شراب آوردند بهر دلجویی اطفال طناب آوردند ساغر مِی عوض ظرف گلاب آوردند ستم و محنت و اندوه و عذاب آوردند زجر‌ها در ملأ‌ عام به ما می‌دادند دسته‌دسته همه دشنام به ما می‌دادند پسر هند شرر بر جگرت زد دیدی زخم‌ها بر روی زخم دگرت زد دیدی خنده بر سوز دل و چشم ترت زد دیدی خیزران بر لب خشک پدرت زد دیدی تو که از خاک درت خلق، عزیزی ببرند خواهرت را ز چه باید به کنیزی ببرند
روضه امام سجاد علیه‌السلام روزی که پیکرم را بر روی ناقه بستند در یک لحظه جدایی قلب مرا شکستند آنجا غریب و تنها بودم میان اعدا دیدم که عمه ام را به تازیانه بستند من اینچنین جدایی هرگز ندیده بودم همه نعش و عزدار هر دو به خون نشستند امام سجاد طفل صغیر می دید گریه می کرد ، آب می آوردند وضو بگیرد گریه می کرد ، اگر اسیری می دید احترامش می کرد ، اگر می دید گوسفندی را ذبح می کنند گریه می کرد ، می فرمود : آبش دادید یا نه ؟ آری آقا ، ما مسلمانیم با گریه می فرمود :عده ای هم در کربلا می گفتند ما مسلمانیم ولی بابای من لب تشنه کشتند . هر وقت یاد شهر شام می افتاد گریه می کرد . آقا چرا اینقدر گریه می کنی ؟ ( آقا شرح می داد ) می فرمود : اول صبح بود وارد شهر شام شدیم ما را عصر رساندند به مجلس یزید ، آقا خیلی راه نیست چرا اینطور ؟ فرمود : ما را سر هر کوچه و بازار نگ می داشتند تا این مردم ما را نظاره کنند ما را از محله یهودیان بردند آن ها به ما سنگ می زدند عزیزان پیغمبر را وارد مجلس نا محرم کردند ، ما را خرابه های شام جای دادند تو این خرابه یکی از خواهران من آنقدر گریه کرد ، سراغ بابا را گرفت خواهر چشم انتظار من با لبان تشنه و شکم گرسنه جان داد . لاله سرخ شهادت تن تب دار من است چشمه فیض خدا چشم گهر بار من است حافظ خون و پیام شهدای ره دین لب گویای من و دیده خونبار من است داغ یک دشت شهید و غم یک خیل اسیر این همه بار گران بر تن تب دار من است دشمنم بسته به زنجیر و ولی غافل از آن که بر انداختن ریشه او کار من است پای در سلسله و دست به دامان وصال دشمن از بی خردی در پی آزار من است پرچم نهضت خونین شهیدان امروز گر چه بر دوش من و عمه افکار من است صبر را بین که در این مرحله از وادی عشق سخت بیمارم وا و باز پرستار من است خواهر کوچک من همچو گلی پرپر شد اشک طفلان ز غمش شمع شب تار من است ازغم اکبر و اصغر جگرم می سوزد آه از این غم که خداوند خبر دار من است 🆔 @fatemi222
دو جا امام چهارم داشت جان می داد یک جا در مجلس شام آن موقعی که حضرت سخنرانی کردند، یزید ملعون خواست امام را بکشد، زینب (سلام الله علیها) خود را سپر قرار داد، گفت: اول من را باید بکشید ... . یکی جایی هم وقتی آقا را از کنار کشته ها عبور می دادند، زینب نهیب زد به حضرت، ای بقیه الماضی ! چرا چنین می کنید، شما تنها جا مانده اید ... . امام فرمود مگر این بدن، بدن بقیه الله نیست، پاره پاره است ... . شاید هم یک جای دیگر هم آقا همین حال شدند، وقتی دستاشون را باز کردند، به بدن رقیه نماز بخوانند از بس بدن سبک شده، آقا چطور جان دادن خواهر را دید؟ .. . . و سیعلمون الذین ظلموا ایَّ منقلب ینقلبون از خرابه می گذشتم، منزلم آمد بیاد دست و پا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد
1395_135_Eslam_Hosini_Va_Eslam_Yazidi.apk
4.97M
💠اسلام حسینی _ اسلام یزیدی 🔰 فهرست 🏴 اصحاب عاشورایی منتظران مهدی 🏴 دینداری حسینی و یزیدی 🏴 توکل رمز پیروزی امام حسین علیه السلام 🏴 ریشه یابی وقوع فاجعه کربلا 🏴 یاران تکلیف گرای امام حسین علیه السلام 🏴 امام حسین الگوی اعتدال 🏴 انتخاب و سرنوشت 🏴 ازدواج حسینی نیاز امروز 🏴 هدف بزرگ امام حسین 🏴 بشارتهای الهی 🏴 🏴 اشاره‌ای به مقاتل http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
روضه امشب👆
اشعار امشب👆
👆 اشعار امشب
4ویژگی 👆
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب شهادت امام سجاد علیه السلام در دلویی @fatemi5
باسمه تعالي ✅موضوع: عمل به تکلیف یکی دیگر از زیبایی‌های کربلا که آن را رقم زدند «عمل به تکلیف» است. ➕انسان زمانی که تکلیفش را ، مرحله بعد، عمل به تکلیف است، بدون توجه به نتیجه آن. اگر نتیجه مطلوب حاصل شد که چه بهتر، اما اگر نتیجه نداشت نیز انسان انجام وظیفه کرده است. 👌امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش، اهل عمل و تکلیف بودند. این که نتیجه پیروزی است یا شکست، برای آنها نداشت. هر چند که انسان دوست دارد پیروز شود، اما آنچه که مهمتر از نتیجه است، این است که انسان به اش عمل کند. ✔️پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) به اندازه ای تلاش و کوشش نمودند که به وظیفه خود عمل کرده و مردم را هدایت کردند. که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «طه* مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»؛ ای پیامبر ما قرآن را نازل نکردیم که تو خود را به سختی و مشقت بیندازی. ✔️پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه‌السلام) برای انجام وظیفه، این همه به خود می‌دادند. ✔️تمام ائمه (علیهم السلام) و همچنین حضرت امام خمینی (رحمت‌الله علیه) نیز همین‌طور بودند. الگوی حضرت امام (رحمت‌الله علیه)، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام حسین (علیه‌السلام) بودند و در جواب کسانی که به ایشان می‌گفتند: تلاش ، نهضت شما پیروز نمی شود، می فرمودند: ما به وظیفه خود عمل می کنیم. نه ذرّه ای کوتاه می آییم و نه ذرّه ای تندتر می رویم همان چیزی که وظیفه ما هست را انجام می دهیم. ✔️امروز هم باید هر کس وظیفه خود را بشناسد که چیست. اگر کسی وظیفه اش درس است، باید درس بخواند. یکی وظیفه اش این است در کار کند و یکی راننده تاکسی باشد؛ یکی مانند ها وظیفه اش خانه داری و فرزندپروری است. ✔️اگر هر کس به آن وظیفه ای که خداوند برایش مشخص کرده عمل کند، همان کاری را کرده است که اباعبدالله (علیه‌السلام) انجام داده است. ➕شهدای عزیزمان الگوی کامل وظیفه شناسی و عمل به آن بودند و آنچه که وظیفه شان بود را انجام دادند بدون اینکه و بهانه ای بیاورند که تازه کردیم و وظیفه ما جبهه رفتن نیست و… . ➖شهید حاج مصطفی پور سه روز بعد از ازدواجش به جبهه رفت و شهید شد. ➖شهید محمد علی کرامتی دو روز بعد از به جبهه رفت و شهید شد. ◀️هیچ عذر و بهانه ای نمی آوردند که مثلا فرزندی در راه داریم و… ؛ ➖هر زمان که وظیفه خود را تشخیص می دادند، آن را انجام می دادند. ➖شهید سجاد نیا که از شهدای بزرگ مدافع حرم استان گیلان هستند، شش ساعت قبل از تولد فرزندش، در سوریه به شهادت رسید. ⬅️شهدا نمی گفتند که الان مریض داریم. ➖دختر شهید حاج مهدی زین الدین به سختی مریض بود ولی همسر شهید زین الدین می گوید: وقتی که حاج مهدی به خانه آمد و اوضاع را دید گفت: در پیش داریم و باید برگردم جبهه. بعد هم به اتاق رفت و در را بست و کرد. ➖ این‌ها عاشق زن و فرزندانشان بودند اما به امام حسین (علیه‌السلام) و حضرت زینب (سلام‌الله علیها) و جمهوری اسلامی بیشتر داشتند. ⬅️نمی گفتند که برادرم در جبهه است یا شهید شده؛ ➖ برادر شهید حاج مهدی باکری توسط شهید شده بود و برادر در جبهه شهید شده بود، اما هم در جبهه ماند تا به رسید. ➖برادر حاج مصطفی ردّانی پور شده بود و خودش نیز در همان ترکش خورده بود، اما حاضر نشد به برگردد. ➖حاج مهدی زین الدّین با برادرش با هم به شهادت می رسند. دست حاج حسین در جبهه قطع شده بود اما همچنان در جبهه ماند و جنگید تا به شهادت رسیدند. ➖شهید مرتضی عطایی، از شهدای مدافع حرم، چندین بار ترکش خورده بود و جانباز بود، اما باز به صحنه نبرد برگشت و به شهادت رسید. ⬅️نمی گفتند که فصل است، برگردیم و درسمان را بخوانیم و تابستان به جبهه برویم؛ بلکه در همان زمان جبهه را وظیفه خود دانستند و رفتند. ➖شهید احسان قاسمیّه که از دانشجویان ممتاز دانشگاه بود، در زمان جنگ دانشگاه را کرد و به جبهه رفت و به شهادت رسید. ➖حاج مصطفی ردّانی پور نزد امام رفت و گفت: آقا من تکلیفم با خودم روشن نیست؛ نمی دانم الان اولویت است یا اینکه در جبهه بمانم. امام فرمودند همان جایی که هستی، بمان. ➖شهید نواب روزی به دیدار علامه رفتند. علامه امینی به ایشان گفتند: «من حیفم می‌آید از شما، ایران نمانید، شما را می‌کشند. بیایید برویم نجف درس بخوانید. با استعدادی که دارید پیشرفت می‌کنید، مرجع می‌شوید، آن وقت اقدام کنید. هزینه رفتن شما به نجف با من». نواب‌صفوی نگاهی به علامه‌امینی انداخت و مکث کرد و بعد گفت: «اسلام سرباز و درسخوان دارد، سگ [نگهبان] ندارد… من و برادرانم می‌خواهیم سگ اسلام باشیم …»
علامه امینی چشم‌هایش پر از شد، سرش را انداخت پایین و از اتاق بیرون رفت.
✅نمی گفتند که در جبهه قدر ما را نمی دانند، ما از این ها فاصله بگیریم؛ ➖بنی صدر شهید صیاد شیرازی را خلع درجه کرد، اما شهید به جبهه برگشت و به حالت بسیجی به فرماندهان سپاه و ارتش کمک می کرد. چه دروان جنگ و چه بعد از آن خستگی ناپذیر بودند و کار می کردند. 👌نمی گفتند که الان باید حج برویم و کربلا و سوریه و زیارتی برویم. ➖قرار بود شهید عباس بابایی با به حج بروند، تا پله هواپیما همراه همسرش آمد و همسرش را به داخل هواپیما برد و به او گفت الان عملیات نزدیک است و من باید برگردم. همسرش گفت: این حج است. شهید بابایی گفت: جنگ هم واجب است من باید کدام را انجام دهم؟! برگشت و گفت: ان شالله عید قربان برمی گردم. در عید قربان هم به شهادت رسید. ➖این ها وظیفه خود را شناختند و همان را انجام دادند. نگفتند که ما کار و پست و مقام و داریم. خیلی از افرادی که جبهه رفتند پست و مقام داشتند. ➖ شهید حاج مهدی باکری ارومیه بود و به جبهه رفت. ➖شهید حسن رضوانخواه بخاطر این که او را در شهر ، او را سپاهی و کارمند کردند اما نتوانستند جلودارش شوند و به جبهه رفت و به شهادت رسید. 👌 برایشان مهم نبود که در کدام قسمت جبهه باشند، مهم بود که به وظیفه شان عمل کنند. ➖دوست شهید مسعود کرمانی می گوید: یک بار از شهید کرمانی پرسیدم که در کدام قسمت جبهه کار می کنی؟ گفت: من آرپیچی زن بودم. ➖یک روز فرمانده گفت: ما به اندازه کافی آرپیچی زن داریم. کسی نداریم که سر را بگیرد. خیلی ها اعتراض کردند که ما آمدیم جبهه که با دشمن بجنگیم و بزنیم نه این کارها را انجام دهیم. این شهید بزرگوار این مسئولیت را به عهده گرفت. آنچه که شهدا را به این جایگاه رساند عمل به وظیفه و تکلیف بود. ✅عوامل مؤثر در عمل به تکلیف: اما چه عاملی باعث می شود که انسان اهل عمل به وظیفه و تکلیف باشد. 💎تسلیم در پیشگاه خداوند یک موردش تسلیم در پیشگاه خداوند است. کسی که تسلیم امر خدا بود، به آنچه خداوند امر کرده پای ‌بند است و عمل خواهد کرد که به آن رضا و تسلیم می گوییم. ❇️خداوند در قرآن کریم می فرماید: «رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[۳]. حزب خدا رستگار است کسانی که راضی به رضای خداوند هستند. رضا و تسلیم یکی از مهم ترین اموری است که انسان باید رعایت کند. ➖اصل دین عبادت نیست، است، یعنی تسلیم بودن، تسلیم خداوند بودن. فقط بحث عبادت بود که بیشتر از همه عبادت کرده بود. ➖آنچه که ابلیس نداشت و عبد بودن بود. همان طور که قبلا هم عرض کردیم، بنی هاشم عبد بود. «السّلام علیک ایّها العبد الصالح». ➖چون عبد بود به این مرحله رسید. هنگامی که آدم خلق شد و همه سجده کردند و ابلیس سجده نکرد. به خدا عرضه داشت که: 👌خدایا اگر مرا از سجده بر آدم کنی، طوری تو را عبادت خواهم کرد که جن و انس این طور عبادتت نکرده باشند. خداوند پاسخ داد: من دوست دارم طوری عبادتم کنی که گفتم. یعنی خداوند از شیطان عبادت نخواست بلکه عبودیت و بندگی و تسلیم خواست. ➖کسی که تسلیم باشد و به تکلیفش عمل کند یک سری های مهم به دست خواهد آورد، که اولین مورد است. کسانی که آرامش ندارند و می گیرند بخاطر این است که تسلیم خداوند نیستند. ➖ اگر تسلیم باشند، می گویند: خدایا هر چه خودت میدانی. ما تسلیم امر تو هستیم. اگر امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا تسلیم خدا نبود که قالب تهی می کرد. ➖که خود ایشان چندین بار در مکه و مدینه این را مطرح فرمودند. در پاسخ کسانی که به ایشان گفتند: به کربلا نروید. فرمودند: خداوند دارد من را شهید ببیند. گفتند اگر می روید زن و بچه خود را نبرید. امام فرمودند: خداوند دوست دارد زن و بچه من را هم اسیر ببیند. این می شود تسلیم. اگر انسان هر آنچه که خدا دوست دارد را انجام دهد به آرامش می رسد. 👌خداوند می فرماید: «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة». در نهایت آرامش هستید. ✔️از امام علي (علیه‌السلام) روايت است كه: «من رضي من الله بما قسم له، استراح بدنه» هر کس به آن چه خدا برای او سهم و قسمت قرار داده، راضی باشد، بدنش هم و آرام می شود. ➖حاج آقا میرزا اسماعیل دولابی که از عرفای مشهور بودند. می فرمایند: یک سال من را ملخ خورد. در حالی که به مزرعه می رفتم، پیرمرد باصفایی در مسیر مرا دید و گفت: 👈 آقا اگر مزارع شما خوب بود که آرام باشید چون خوب است، اگر هم ملخ به آن زد و خورد باز هم راحت باشید و بخوابید، چون ملخ خورده و تمام شده است، غصه خوردن ای ندارد. کمی که به حرفش فکر کردم با خود گفتم: درست می گوید. ما وظیفه مان را انجام دادیم.
✅خداوند در قرآن کریم می فرماید: «لایکلِفُ الله نَفسً اِلّا وُسْعَها»[۵] خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش تکلیف نمی کند. ➖آیت الله اراکی می فرمایند: شخصی به ملاقات آیت میرزا جواد ملکی رفته بود. آیت الله تبریزی خطاب به ایشان فرمودند: فلانی شیخ علی آقای ما هم رفت. گفتم: به سلامتی. کجا تشریف بردند!؟ گفتند: از دنیا رفتند. من با تعجب پرسیدم: ؟ همان که عالم بود؟ همان که ذخیره اسلام بود؟ از دنیا رفت؟ ایشان فرمودند: خداوند دانست و از این دنیا رفت. ➖حاج احمد خمینی می فرمودند: زمانی که برادرم حاج از دنیا رفت شده بودم و نمی دانستم که چطور این خبر را به پدر برسانیم. با عداه ای از آشنایان برنامه ریزی کردیم که نزد امام می رویم و در حین صحبت با هم و سوال و جواب در مورد آقا مصطفی، خبر درگذشت ایشان را به امام می رسانیم. زمانی که نزد امام رسیدیم و در حین صحبت بودیم که من شروع به کردم. امام (رحمت‌الله علیه) پرسیدند: احمد اتفاقی افتاده؟ از مصطفی چه خبر؟ در این حال بود که امام (رحمت‌الله علیه) متوجه مرگ آقا مصطفی شدند. امام چند لحظه‌ای به خود نگاه کرد و بعد از گفتن «لاحول و لا قوه الا بالله» و «انالله و انا الیه راجعون» فرمودند، 👌 «مصطفی امید آینده اسلام بود، امانتی بود و از دست ما رفت» و بعد هم فرمودند که: همه می میرند، مصطفی هم مرد. من امید داشتم که فرزندم بیشتر به درد اسلام بخورد. یعنی من فرزندم را برای اسلام و دین می خواهم. 2️⃣برطرف شدن غم و اندوه دومین فایده ای که برای عمل به تکلیف و تسلیم بودن است: برطرف شدن و اندوه است. ➖حضرت علی علیه‌السلام می فرمایند: «الرضا یٌنزل حزن» رضایت حزن و اندوه را از بین می برد. 👌شخصی می گوید: روزی نزد امام صادق (علیه‌السلام) آمدم و دیدم که ایشان خیلی ناراحت هستند و گاهی اشک می ریزد. دلیلش را پرسیدم. ➖ فرمودند: فرزندم اسماعیل حال خوبی ندارد. وقتی که امام صادق (علیه‌السلام) به داخل اتاق رفت و برگشت، دیدم که آثار حزن و اندوه از چهره اش رفت. ➖ عرض کردم الحمدالله حال فرزندتان بهتر شده است؟ حضرت فرمودند: پسرم از دنیا رفت. گفتم: پس چرا حالت غم از چهره شما برداشته شد؟! ➖امام فرمودند: ما خاندانی هستیم که پیش از مصیبت اظهار نگرانی می کنیم ولی چون قضای الهی اتفاق افتاد، راضی به رضای خدا و تسلیم امر او هستیم. قبل از اتفاق دعا می کنیم تلاش می کنیم ولی وقتی اتفاق افتاد راضی به رضای او هستیم. 3️⃣بی نیازی و سعادت سومین فایده از عمل به تکلیف و تسلیم بودن، بی نیازی و سعادت هست. این که انسان راضی به رضای خداوند باشد از دیگران بی نیاز خواهد شد. ♻️پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: به آنچه خدا قسمتت کرده راضی باش، بی نیازترین مردم خواهی شد. بی نیازترین مردم کسی است که به آنچه که خدا به او عنایت کرده راضی باشد و شکایت نکند. Ⓜ️شهید نصر اصفهانی که از جانبازان بود. در روز های آخر عمرش در بیمارستان بستری بود، هر کسی که به ملاقاتش می آمد و حالش را می پرسید، با وجودی که زیادی داشت می گفت: . روزی یکی به ملاقات ایشان امده بود و گفت: خدا بد ندهد. ایشان در جوابش فرمود: خدا که بد نمی دهد، هر چه می دهد خیر است. این راضی به قسمت و رضای الهی را نشان می دهد. 💠یکی از نزدیکان امام نقل می کند که: حضرت امام (رحمت الله علیه) در آخرین عمرشان بودند و درد می کشیدند، آمدم و حال او را پرسیدم. گفتند: ان شالله تو سالم باشی و خوب باشی. هیچ و شکایتی نداشتند. 💠بعضی افراد بیمار که می شوند شروع به و شکایت می کنند که چرا من باید مریض شوم؟ یا فرزندش از دنیا می رود و شکایت می کند که چرا باید فرزند من از دنیا برود؟ در حالی که باید راضی به رضای خدا باشد. ➖زمانی که خبر شهادت برادر شهید را به ایشان دادند، گفت: خدایا خودت دادی و خودت هم گرفتی. الحمدالله. پدر و مادر و ➖همسر شهید حججی هنگامی که خبر شهادت شهید حججی را شنیدند، گفتند: خدایا لطف کردی که این قربانی را از ما پذیرفتی. این ها رضای الهی و تسلیم بود و عمل به تکلیف است که انسان را بی نیاز و سعادتمند می کند. 4️⃣هدایت به راه های روشنایی و سلامت چهارمین امتیازی که برای یک انسان تسلیم شده در پیشگاه خداوند دارد هدایت به راه های روشنایی و سلامت است. خداوند در آیه ۱۶ سوره مائده می فرماید: «یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام» خداوند هر کس را پیرو خوشنودی او باشد به راه های سلامت هدایت می کند.
➖یکی از شاگردان آیت الله گلپایگانی نقل می کند که: روزی آیت الله گلپایگانی دقایقی دیرتر سر کلاس آمدند. پرسیدم: آقا چرا دیر آمدید؟ فرمود: ببخشید فرزند پنج ساله ام در حوض غرق شد و از آب بیرون کشیدیم بخاطر همین دیر رسیدم. این یعنی تسلیم که فرزند و عزیز انسان از دنیا برود ولی اینقدر تسلیم خدا باشد و راحت زندگی کند.
استجابت دعا پنجمین فایده تسلیم بودن و عمل به تکلیف، استجابت دعاست. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: من برای کسی که جز خرسندی از خدا در دلش خطور نکند، ضمانت می کنم که خدا او را بخواند و دعایش را مستجاب کند. دعای شخصی که تسلیم امر خداست و به وظیفه اش عمل می کند مستجاب می شود. نزدیک شدن به خداوند ششمین فایده تسلیم در برابر خداوند، نزدیک شدن به خداوند است. انسانی که راضی به رضای خداست و به وظیفه اش عمل می کند و تسلیم امر خداست به خدا نزذیکتر می شود. «إذا أحَبَّ اللهُ عَبداً اِبتَلاهُ، فَإِن صَبَرَ اجتَباهُ، فَإِن رَضِيَ اصطَفاهُ» خداوند او را مبتلا کرده، اگر صبر کند برگزیده می شود و اگر راضی باشد خدا او را انتخاب می کند. نزدیکی و قرب خدا در پرتو تسلیم امر خداست. شهید مهدی زندی در جبهه بود که به او خبر دادند که پسر جوانش در اثر تصادف از دنیا رفته است. گفت: «انالله و انا الیه راجعون». از خدا بود و همانا به سمت خدا برگمی گردد. عملیات شد و فرصت نشد که برگردد. بعد از یک الی دو ماه سر قبر فرزندش رفت. وقتی برگشت پرسیدند سر قبر فرزندت رفتی؟ گفت: بله، ولی نمیدانی چه فرزند باهوشی بود. نمی دانید که اگر زنده بود به کجا می رسد. اما خدا خواست که برود، راضیم به رضای او. هیچ کس دوست ندارد عزیزانش از دنیا بروند یا ورشکست شود و خانه اش آتش بگیرد یا اتفاقی برای او بیفتد، اما انسان راضی به رضای الهی است، خودش کم کاری نمی کند و باعث و بانی این جریان نیست، اما راضی است. البته بعضی ها اشتباه از خودشان است. مثلا پولی را به دیگران قرض می دهد و با اینکه در آیه ۲۸۲ سوره بقره خداوند می فرماید: «یا ایها الذین امنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه»[۷] ای کسانی که ایمان آورده اید هر گاه به یکدیگر وامی تا مدت معینی دادید آن را بنویسید. هیچ ضمانتی نمی گیرند و می گویند: سخت نگیر. بعد که پولش را بالا می کشند. او هم صبر می کند، ولی اصل صبر در جایی است که خودش مقصر نباشد و امتحان الهی باشد. همانطور که قبلا هم عرض کردیم آیه ۲۷- ۳۰ سوره فجر مربوط به امام حسین (علیه‌السلام) است. «یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبَادِى * وَادْخُلِى جَنَّتِى‏» هان اى روح آرام یافته و متین به سوى پروردگارت بازگرد که تو از او خشنود و او از تو خرسند است. پس در جرگه بندگان من درآى. و به بهشت من داخل شو! به آن ها بشارت ورود به بهشت داده می شود. در رأس شان اباعبدالله است که تسلیم فرمان خدا بود و صبر کرد. هلال بن نافع می گوید: به خدا قسم هرگز کشته به خون آغشته ای را بهتر و خوشتر از او ندیده بودم. در گودی قتله گاه چنین با خدا نجوا می کرد. «الهی رِضاً برِضِاکَ، صَبراً عَلی قَضائِک یا رَّبَّ لا الهَ سِواکَ…» خدایا! راضی به رضای تو هستم و در برابر قضای تو صبر می کنم. با تمام اتفاقاتی که برایش افتاده بود، بهترین یارانش به شهادت رسیدند، حضرت علی اکبر جوانی که شبیه ترین افراد به پیامبر بود، قاسم ابن الحسن یادگار امام مجتبی (علیه‌السلام)، عبدالله یتیم امام حسن (علیه‌السلام) دست از تن جدا شده و علمداری چون قمر بنی هاشم به شهادت رسیده اند و آقا صبر می کند. اما زمانی که طفل شیرخواره اش در آغوشش پرپر شد، فرمودند: «الهی رِضاً بقَضائِک» این ها صبر و بردباری و تسلیم شدن در برابر خداوند را نشان می دهد. اما یکی از سختترین لحظات برا امام حسین (علیه‌السلام)، لحظه شهادتش بود، آن هم نه به خاطر شهادتش، بلکه برای اینکه بعد از شهادتش چه اتفاقی برای باز ماندگان و کودکان می افتد… . [۱] . آیه ۱ و ۲ سوره طه [۲] . یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص ۶۸ [۳] . آیه ۲۲ سوره مجادله [۴] . آیه ۲۷ و ۲۸ سوره فجر [۵] . آیه ۲۸۶ سوره بقره [۶] . آیه ۱۵۶ سوره بقره [۷] . آیه ۲۸۲ سوره بقره
تکلیف گرایی👆