eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️شخصی که تا قضا شدن نماز ظهر و عصر فقط به اندازه یک نماز وقت دارد، نماز ظهر را بخواند یا عصر؟ 🔸در چنین شرایطی نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را به جا آورد. پی نوشت: توضيح المسائل مراجع ،ج‌1، مسأله 731 آیت الله وحید، توضیح المسائل، مساله 737
بعد از تو گوشواره به دردم نمیخورد رخت و لباس پاره به دردم نمیخورد اي آفتاب برسر زینب طلوع کن این چند تا ستاره به دردم نمیخورد نزدیک تربیا که کمی درد دل کنیم تنها همین نظاره به دردم نمی خورد ما را پیاده کن، سرمان سنگ میخورد این بودن سواره به دردم نمیخورد چندین شب است منتظرصحبت توأم حرفی بزن، اشاره به دردم نمیخورد این ها مرابه مجلس خوبی نمی برند بعد از تو استخاره به دردم نمیخورد این سنگها هنوزحسابم نمی کنند با این حساب چاره به دردم نمیخورد علی اکبر لطیفیان
به عالم صبر را آموخت زینب به پای دوست عمری سوخت زینب میان کوفیان با صوت حیدر دهان دشمنان را دوخت زینب *** به روی خاک ها غمگین نشسته به گریه روضه ها می خواند خسته گذشت، اما هنوزم باورم نیست مرا بردند کوفه دست بسته !
پر می کشد دلم به تمنای نیزه ات دنیای دیگری شده دنیای نیزه ات جانی بده دوباره… به من نه، به دخترت تا جان نیامده به لبش پای نیزه ات ترسانده است فاطمه یِ کوچک تو را خون های جاری از قد و بالای نیزه ات یک بوسه بود سهم من از آن گلوی خشک باقیش گشته قسمت لب های نیزه ات با دست خطِ نیزه و خونِ گلوی تو افتاده است هر قدم امضای نیزه ات لج کرده است تیزی سر نیزه با سرت چیزی نمانده از تو و دعوای نیزه ات چرخیده است دیده ناپاکشان به ما این قوم پست بعد تماشای نیزه ات
سری به نیزه بلند است در مقابل زینب سری که سایه کشیده ست روی محمل زینب سری که معجزه اش روی نی تلاوت وحی است مسیح ِ روی صلیب است در مقابل زینب چه دلفریب صدایی، چه آیه های به جایی که بعد خطبه ی خواهر شده مکمِل زینب پس از خطابه ی منبر زمان نوحه سرایی ست بخوان که گرم شود با دم تو محفل زینب چگونه نفی کنم خارجی خطاب شدن را بخوان که حل شود از خواندن تو مشکل زینب https://eitaa.com/fatemi5/1644
منبرک فاطمی
بحث امشب در باره مسولیت اجتماعی هست
بحث امشب @fatemi5 مسولیت اجتماعی👆 جایگاه امر به معروف و نهی از منکر قسمت اول
هدایت شده از M. J20
سلام لینک سخنرانی بسیار زیبا درباره مکتب امام حسین ع مناسب جهت ارائه در کانال https://as10.cdn.asset.aparat.com/aparat-video/fc3db635bb2b9b4c7f61f74c6481d17920532352-144p.mp4
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم  میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم    یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم    با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم   من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم   مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم   گر برات کربلایم را به دستانم دهی جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم   چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم
ای فروزنده مه برج و کمالم پسرم                            کردی ای ماه دو تا همچو هلالم پسرم ای جوان رفتی و پیری به سراغم آمد                                   که به یاد الف قد تو، دالم پسرم عالمی داشتم از داشتن چون تو گلی                         بعد تو سیر شدم از همه عالم پسرم سنگدل را خبراز عاطفه هر چند که نیست             دشمنان هم دلشان سوخت به حالم پسرم تیشه عدل کند ریشه صیاد تو را                                  آنکه بشکست ز داغت پر و بالم پسرم ۱ شب جمعه ای بود قافله ای رسید کربلا ، حرم امام حسین مشرف شدند ملا عباس می گوید : رفتم کنار ضریح امام حسین زیارت خواندیم ،رفقاش گفتند ملا عباس برای ما روضه بخوان ، دفتر چه نوحه ام را باز کردم نوحه علی اکبر آمد ، روضه علی اکبر خواندم صدای ناله همه در حرم امام حسین بلند شد مجلس تمام شد آمدیم برای استراحت ، ملا عباس می گوید : در عالم خواب دیدم کسی که در اتاق را می زند بلند شدم در را باز کردم دیدم یک غلامی است گفت : ملا عباس توئی ؟ گفتم بله ، چه کار داری ؟ گفت :بشارت به شما بدهم امام حسین سلام رساندند ، حضرت می خواهد به دیدن اهل این قافله بیاید . ملا عباس می گوید : در عالم خواب دوستان را خبر کردم همه با حالت ادب و احترام منتظر ماندیم طولی نکشید جمال ابی عبدالله نمایان شد خواستم به رسم احترام بلند شویم ، حضرت اشاره کردند فرمود: به حق من حسین بلند نشوید ، شما خسته اید، تازه از راه رسیده اید ، فرمود : ملا عباس می دانی برای چه من به دیدن شما آمدم ؟ من با شما سه کار داشتم : اوّل: آن که هر کس زائر ما باشد به دیدنش می رویم (رحمت خدا بر این ناله ها ) دوّم : یک پیرمردی خیلی آرزوی کربلا داشت موفق نشده همراه شما بیاید ، در جلسه شهرتان خدمت می کند ، سلام مرا به او برسانید . سوّم : ملا عباس اگر شب جمعه کربلا بودید رفقا را به حرم ما آوردید خواستید روضه بخوانید روضه علی اکبر را نخوانید مگر نمی دانید شبهای جمعه مادرم فاطمه ، کربلا مهمان من است ۲. ۱. علی ا نسانی . ۱. کرامات الحسینه ص ۱۵ ، گل واژه های محرم ، ص ۵۵