🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ — زادروز شهید احمد ملاسلیمانی
فرماندهی شجاع #گردان_فتح
از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
ا🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
📷☝️ تصویر او در کنار شهید احمدی
🕊🕊 عروج این دو شهید: در عملیات بیت المقدس — اردیبهشت ۱۳۶۱ (آزادسازی خرمشهر)
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
🔹ملکوتی یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات بوده است که این تصویر را با دوربین شخصی خود به ثبت رسانده. وی درباره این عکس می گوید:
▫️نزدیک ظهر بود، رزمندها در حال استراحت بودند از دور متوجه این صحنه شدم و بدون آنکه این دو #شهید متوجه شوند از آنها عکس گرفتم.
🌷“ شهید ملاسلیمانی” فرماندهی گردان فتح در بین بچه ها خیلی محبوبیت داشت، برای استراحت سرش را روی پای شهید احمدی گذاشته بود، خیلی صحنه زیبایی بود
📷 برای ثبت عکس جلو رفتم. این دو شهید هیچ نسبتی با همدیگر ندارند، صمیمت بین این دو در این عکس خیلی زیباست و همیشه من را متاثر می کند هر دو در عملیات بیت المقدس به #شهادت رسیدند...💕💕💕
🌹فهرست خاطرات شهدا
https://eitaa.com/fatemi222/4587
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی عرفانی از مستند «روایت فتح» که حکایت از قدرت اخلاص دارد!
🔸بله، حتی کارهای معمولی هم به شرطی که با اخلاص انجام شوند و به طور صد درصدی برای رضای خدا باشند، بزرگ ترین اثرات عینی را دارند و کیست که نداند عملیات وعده صادق و شعارهای مرگ بر اسرائیل دانشجویان دانشگاه های آمریکا حاصل زحمات این نوجوان کشاورز خربزه کار اصفهانی است؟!
🌹فهرست خاطرات شهدا
https://eitaa.com/fatemi222/4587
دیر از آب
گرفتیم تو را
ای ماهـی زیبا؛
امّا عجیـب
عذابی که کشیدی
تازه است . . .
اولین تصویر از غواص دست بسته (۲۶خردادسال۹۶)
#شهید_منصور_مهدوی_نیاکی
#سلام_بر_۱۷۵_غواص_شهید
#دستان_بسته_برای_شفاعت_بازترند
https://eitaa.com/fatemi48
26.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ا🇮🇷 ۲۶ خرداد سال ۹۶ — سالروز تشییع پیکرهای پاک و مطهر شهدای غواص
آنهایی که با دستان بسته، زنده به گور شدند.
🌷 شهدا رفتند تا امروز ایران پیروز و سربلند بماند
https://eitaa.com/fatemi48
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🎞 #ببینید :
شعرخوانی رهبر انقلاب (به زبان آذری)
درباره شهدای غواص
📆 ۲۶ خرداد ۱۳۹۴
سالروز تشییع پیکر شهدای غواص
https://eitaa.com/fatemi48
▫️دست نوشته شهید محسن حججی در روز عرفه: خدایا معرفتم ده تا حسینی شوم و حسینی قربانی ات... خدایا شهیدم کن
🔹چند سالی است که روز عرفه، این دستنوشته محسن حججی در روز عرفه سال۹۴ دائم جلوی چشمم رژه میرود. نکته اش اینجاست که امثال ما معمولا وقتی دعا میکنیم دنبال حاجات شخصی و دنیوی خودمان هستیم اما امثال محسن حججی، دعا کردن شان هم فرق میکرد که شهادت شان آنطور یک مملکت را تکان داد.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
https://eitaa.com/fatemi48
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
سیّد همیشه «یا زهرا (س)» میگفت، البته عنایاتی هم نصیب ما میشد، مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بیپول شدیم، آنچنان توان مالی نداشتیم، یکبار می خواستم دانشگاه بروم اما کرایه نداشتم، 5 تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود، توی جیب ایشان هم پول نبود، وقتی به اتاق دیگر رفتم دیدم اسکناسهای هزاری زیر طاقچهمان است، تعجب کردم، گفتم: آقا ما که یک 5 تومانی هم نداشتیم این هزاریها از کجا آمد، گفت: این لطف آقا امام زمان (عج) است، تا من زنده هستم به کسی نگو.
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
https://eitaa.com/fatemi48
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🗓 خرداد ۱۳۶۱ — اعزام نیروهای محمد رسولالله (ص) به فرماندهی #حاج_احمد_متوسلیان به لبنان
🔹شرکت قوای محمدرسولالله(ص) دوشادوش مردم سوری در نماز جمعه مسجد اموی شهر دمشق بعد از مانور نظامی
⏳ ۲۸ خرداد ۱۳۶۱
⛔️ اوایل انقلاب — بهار 1358 — سرآغاز ناآرامی های خوزستان توسط عوامل بیگانه🔥🔥
🔺29 خرداد 58 — فاجعه آفرینی گروهک خلق عرب در خرمشهر — تخریب و آشوب
ا🔹🔺🔹🔺🔹🔺🔹
🔺 شکلگیری گروهکهای تروریستی در خوزستان
🔹سرمنشأ ترور و فتنهگری در خوزستان، گروهکي به نام "جبهه التحرير" بود که در سال 1347 با تأثيرپذيري از مرامنامه حزب بعث عراق، آلت دست بیگانگان قرار گرفت.
🔸به اذعان حسين فردوست، قائممقام ساواک، تأسيس جبهه التحرير يک طرح درازمدت بود تا اگر روزی محمدرضا پهلوي قادر به تأمين منافع غربی ها در خوزستان نبود، آمريکا و انگليس رأساً از طريق اين گروهک با حمايت ناسيوناليستهاي عرب، خوزستان را از ايران جدا کنند.
🔺این حرکت در اوایل پیروزی انقلاب، با نام سازمان موسوم به خلق عرب به توطئه های خود ادامه داد از جمله حمله به مردم و غیرنظامیان، ترورهای کور و جنایتهایی مانند آن که ماهیت ضد مردمی آنها را نشان میداد.
🔹در بهار 1358، به تدریج شدت برخوردها و تعارضات بین مردم و ضدانقلاب در خوزستان بالا گرفت. در سحرگاه 9 خرداد 58 یک اتومبیل سواری با چند سرنشین در خیابانهای خرمشهر به حرکت در آمد و با شلیکهای پیاپی، آرامش شهر را بر هم زد. در پی این اقدام، تروریستها در شهر شروع به سنگربندی کرده، پمپ بنزین و خیابان فردوس را به آتش کشیده و دو یا سه انبار مخابرات را طعنه حریق ساختند.
▪️سپس فرمانداری شهر مورد حمله مسلحانه قرار گرفت.ساعت 8 صبح آنها با پاسداران درگیر شده و به دلیل آتشسوزی، برق و تلفن قسمتهایی از شهر قطع شد. ساعت 10:30 افراد خلق عرب از طریق کارون به پایگاه دریایی خرمشهر حمله کردند و هنگام ظهر، سه کشتی هزار تنی را به آتش کشیدند. در این حمله تروریستی، 21 نفر شهید و 76 نفر زخمی شدند
⭕️ همچنین در تاریخ 29 خرداد 58 جنایت دیگری توسط این گرهک تجزیهطلب صورت گرفت. در پی شهادت 2تن از پاسداران بوسیله عناصر ضدانقلاب، مردم با حضور حداکثری خود(50 هزار نفره) در مراسم تشییع شهدا شرکت کرده و خواستار برخورد قاطع با تروریستها شدند. بدین منظور مردم در مسجد جامع دست به تحصن زده تا جنایتکاران بسزای اعمال خود برسند.
🔸حدود ساعت 4 و نیم صبح 29 خرداد صدای شلیک رگبار گلولهها مردمی را که در مسجد بخواب رفته بودند وحشتزده بیدار کرد. سپس مسجد با کوکتل مولوتوف و مسلسل مورد حمله قرار گرفت. آنگاه به روی شهربانی گشودند. وضع شهر کاملا متشنج شد و به ناگهان چندین نقطه حساس شهر مانند انبارها و پمب بنزینها و مغازههای بزرگ مورد آتشسوزی و حمله مهاجمان قرار گرفت.
🔹اقدام دیگر این گرهک انفجار لولههای نفت در آبادان، خرمشهر و اهواز (11مهرماه 58) و نیز انفجار در قطار راهآهن نزدیک خرمشهر بود که همگی با پشتیبانی مالی و تسلیحاتی استخبارات رژیم بعث عراق و همکاری برخی مرتجعین عرب صورت گرفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۲۹ خرداد سالروز شهادت اسوه استقامت و وفاداری شهید علی غیوری زاده گرامی باد.
♦️امام خمینی (ره): «تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ ها و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد. اگر همراهی این توده های محروم نبود، حکومت نمی توانست برقرار باشد.»
🔸دیدن این کلیپ به آقای محمد جواد ظریف توصیه می شود تا بداند وقتی که دم از جبهه مقاومت می زنیم منظورمان چه کسانی است. آقای ظریف، ادامه دهندگان راه اینها کاسبان تحریم هستند؟ ایرادی ندارد، به شما خرده نمی گیریم. تقصیری ندارید، شما آن زمان در آمریکا بودید و در حال دریافت معارفی مغایر با اهداف جبهه مقاومت!
🔹مثل چمران
▪️امروز سالروز شهادت مردی است که موفقیت و پیروزی را در هجرت می دید.هجرت از شهرت! هجرت از شهوت، هجرت از ثروت،هجرت از قدرت....!
هجرت از میدان های مین کار ساده ای نیست،و شهادت ساده ترین کار چمران بود و هجرت سخت ترین کارش ...
قطعا شهادت، سعادت است اما برای رسیدن به شهادت،باید اهل هجرت شد،مثل چمران...
#چمران
#دهلاویه
#سوسنگرد
🔰 اینجور هم نبود که یک آدم خشکى باشد که لذات زندگى را نفهمد؛ بعکس، بسیار لطیف بود، خوش ذوق بود، عکاس درجه یک بود - خودش به من میگفت من هزارها عکس گرفته ام، اما خودم توى این عکسها نیستم؛ چون همیشه من عکاس بوده ام - هنرمند بود. دل باصفائى داشت؛ عرفان نظرى نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدى و سلوک عملى هم پیش کسى آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنا. (شهید چمران از دیدگاه مقام معظم رهبری)
🖤 ۳۱م خردادماه، سالروز شهادت شهید دکتر مصطفی چمران
🔻آدرس سایت و آیدی ما در سروش و ایتا:
📌@congress18000
🌐yadvarane.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل #چمران بمیرید
۳۱ خرداد ماه سالروز شهادت دانشمند عارف شهید دکتر مصطفی چمران فرمانده جنگ های نامنظم در منطقه دهلاویه گرامی باد.
#شهید_چمران
#دهلاویه
گروه راویان سردار شهید جعفر خانلری شهرستان تربت جام
دفتر حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس شهرستان تربت جام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین روایتی که از شهید دکتر مصطفی چمران شنیدم...
#روایتگری
#دفاع_مقدس
#امام_خامنه_ای
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
تا ۳۱/خرداد سالروز شهادت دکتر چمران,
با خاطراتی از این شهید درخدمت شما دوستان هستیم
💥قسمتی از نیایش شهید چمران: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد.
✳️اولین هدیه ی #شهید_چمران به همسرش👈 من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچهها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش میکرد تا ارتباط مرا به بچهها نزدیک نماید. من در #سرکشی به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه میشدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیهای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچهها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. راوی: ، همسر شهید چمران
#چمرانم_آرزوست
💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت میبری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست.
💥به قول #شهید چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد
🌷ابتکار شهید چمران
وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند!
🌷خدای بچه ها که بیدار است
✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... یک جاذبه خدایی در دکتر #چمران بود که همه را به سوی خود جذب میکرد...
#کتاب_چ_مثل_چمران #ناصرکاوه
🌹فهرست خاطرات شهدا
https://eitaa.com/fatemi222/4587
🌹 با قسمتی از #مناجات_های_شهید_چمران 👈به استقبال سالگرد در روز ۳۱ خرداد ماه، شهادتش می رویم👇
🎈خدایا👈خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم
🎈خدایا👈 ترا شکر می کنم که از پوچی ها ، ناپایداری ها ، خوشی ها و قید و بندها آزادم کردی و مرا در طوفانهای خطرناک حوادث رها ننمودی، و درغوغای حیات، در مبارزه با ظلم و کفر غرقم کردی، لذت مبارزه را به من چشاندی ، مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی... فهمیدم که سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست ، بلکه در جنگ و درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره در شهادت است
🎈خدایا👈ترا شکر می کنم که به من نعمت "توکل" و "رضا" عطا کردی، و در سخت ترین طوفانها و خطرناکترین گردابها، آنچنان به من اطمینان و آرامش دادی که با سرنوشت و همه پستی ها و بلندیهایش آشتی کردم و به آنچه تو بر من مقدر کرده ای رضا دادم
🎈خدایا👈در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی ، تو در کویر تنهایی، انیس شبهای تار من شدی، تو در ظلمت ناامیدی، دست مرا گرفتی و کمک کردی... که هیچ عقل و منطقی قادر به محاسبه پیش بینی نبود، تو بر دلم الهام کردی و به رضا و توکل مرا مسلح نمودی، و در میان ابرهای ابهام و در مسیری تاریک، مجهور و وحشتناک مرا هدایت کردی
🎈خدایا👈 تو مرا عاشق کردی که در قلب عشاق بسوزم. تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم. تو مرا آه کردی که از سینه بینوایان و دردمندان به آسمان صعود کنم. تو مرا فریاد کردی که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمایم. تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی و در کویر فقر و حرمان تنهایی سوزاندی. خدایا تو پوچی لذات زودگذر را عیان نمودی، تو ناپایداری روزگار را نشان دادی. لذت مبارزه را چشاندی. ارزش شهادت را آموختی
🎈خدای👈من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاسها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد
🎈خدایا👈 از تو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم. دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند. سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ وغیبت ، قلب های ما را تیره و تار ننماید. خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها سرمست و مغرور نشویم. خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبینم
🎈خدایا👈 فقر و بی چیزی بزرگترین ثروتی بود که خدای بزرگ به من ارزانی داشت. همت و اراده مرا آنقدر بلند کرد که زمین و آسمان ها نیز در نظرم ناچیز شدند. هنگامی که شهیدی خون پاکش را در اختیارم می گذارد و فقر اجازه نمی دهد که یتیمانش را نگبهانی کنم. هنگامی که مجروحی در آخرین لحظات حیات به من نگاه می کند و با نگاه خود از من تقاضای کمک دارد ، من می سوزم، آب می شوم و قدرت ندارم کمکش کنم. هنگامی که در سنگر خونین ترین قتالها و جنگ آوری، از گرسنگی شکمش خشک شده و نمی تواند آب را از گلو فرو بدهد من که اینها را می بینم و صبر می کنم دیگر ترس و وحشتی از فقر ندارم. این قفس آهنین را شکسته ام و آنقدر احساس بی نیازی می کنم که زیر سخت ترین ضربه ها و کوبنده ترین هجوم ها از هیچ کس تقاضای کمک نمی کنم
🎈خدایا👈 من اینقدر احساس بی نیازی می کنم که در زیر شدیدترین حملات هم از کسی تقاضای کمک نمی کنم ، حتی فریاد بر نمی آورم حتی آه نمی کشم در دنیای فقر آنقدر پیش می روم که به غنای مطلق برسم و اکنون اگر این کلمات دردآلود را از قلب مجروحم بیرون می ریزم برای آنست که دوران خطر سپری شده است و امتحان به سر آمده و کمر فقر شکسته و همت و اراده پیروز شده است
🎈خدایا👈 از آنچه کرده ام اجر نمی خواهم و به خاطر فداکاریهای خود بر تو فخر نمی فروشم، آنچه داشته ام تو داده ای و آنچه کرده ام تو میسر نمودی، همه استعدادهای من، همه قدرتهای من، همه وجود من زاده اراده تو است، من از خود چیزی ندارم که ارائه دهم، از خود کاری نکرده ام که پاداشی بخواهم...
#کتاب_چ_مثل_چمران
#ناصرکاوه
🌹فهرست خاطرات شهدا
https://eitaa.com/fatemi222/4587
2.mp3
2.13M
🎙️#رادیو_تعالی
✨شهدا و انتخابات✨
💠 موقع انتخابات، تاکید شهید حاج سعید سیاح روی دو واژه بود
✅ مومن & انقلابی
⚠️ کسیکه آرمان های امام و انقلاب رو محقق کنه...
🌹فهرست خاطرات شهدا
https://eitaa.com/fatemi222/4587
اجتهاد در شوخ طبعی 😂🤣
دوران جنگ تحمیلی
─┅═༅𖣔༅═┅─
▫️ یادش بخیر شهید کریم کجباف
صبح سردی در اردوگاه پلاژ بیدار شده و برای وضو از چادر خارج شدیم!
کریم کجباف زیر چند پتوی گرم خوابیده بود و بیدار نمی شد!
یکی یکی وضو گرفته، درحالی که بخار از دست های خیس بلند می شد، داخل چادر می شدیم!
از اینکه " کجباف" همچنان در بستر نرم و گرمش جا خوش کرده بود زورمان آمد!! 😬
علی رنجبر و اکبر شیرین علیه کجباف متحد شدند تا او را به هر قیمتی شده از زیر پتو بیرون بکشند!
من و احمدرضا هم جانب کجباف را گرفتم و کل کل شروع شد! 😀
در خلال صحبت ها، کجباف به آرامی سر از زیر پتو بیرون آورد و گفت:
" حسن جان ، مرحبا ! از تو خوش آمد. دختر خاله ای دارم ، خوب و محجبه !
مناسب تو . ان شاءالله بعد از عملیات یادت باشد، صحبت کنم تا با هم فامیل شویم! ☺
من هم از کجباف تشکر کردم!
احمدرضا ناصر از کجباف خواست تا جانب انصاف را نگهدارد چرا که او هم طرفدار او بوده!
کجباف با متانتی خاص و با آرامش گفت:
" احمد! هر چند قیافه مناسبی نداری اما از آنجا که همشهری هستیم، برایت فکری خواهم کرد... با خاله صحبت می کنم. به من محبت دارد، حتما برای دخترش قبول خواهد کرد!!
لحن علی رنجبر هم تغییر کرد و گفت:
" کریم ما سال هاست با هم رفیق و هم رزمیم! .... عملیات بدر را فراموش کردی؟ .... شوخی های مرا به دل نگیر .... 😄
و علی اکبر شیرین (شهید) هم فی البداهه سخن را عوض کرد و از " کریم کجباف" و شجاعتش گفت و از لطافت و بزرگیش.!!!🤣 کجباف با تمام هنر و ظرفیت شوخی اش، خیره در چشم علی رنجبر و اکبر شیرین نگاه کرد و گفت:
" هر چند که از شما دو نفر چندان دل خوشی ندارم اما چه کنم با این دلم؟! چه کنم با این دل که رئوف و نازک است! "
کافیه دیگه! التماس نکنید! بعد از عملیات که اهواز رفتم برای شما هم صحبت می کنم"!!!
از کریم تشکر کردیم و پتو زیر بغلش گذاشتیم و...
وقتی کجباف خواست از چادر خارج شود، گفت:
" آقایان، این مبحث مهم بین خودمان بماند"!
پس از برنامه صبحگاه در محوطه گروهان، علی بهزادی، (شهید / فرمانده گروهان) " کریم کجباف " را فراخواند، خیلی جدی با لهجه شوشتری گفت: " کریم ! ... چن وخته مونه بشناسی؟! (چند وقت است مرا می شناسی؟)
آدم بدی بیدمه؟ (آدم بدی بودم؟) کجباف با کمی مکث و تعجب جواب داد: "😳 اچه ؟! .... اتفاقا خیلی هم علاقه بِت داروم"! (چرا؟ اتفاقی افتاده؟)
علی گفت: " تمام رفیقاته فرستادی خونه بخت ! ... منو یادت رفت"!! 😄
کریم کجباف که تازه دوزاریش جا افتاد بود، نگاهی به طرف ما انداخت و گفت:
" خونتون آباد! مری پ BBC مو حرف زدومه"! (خانه تان آباد، انگار با بی بی سی صحبت کردم!!!) 😄😄😄
بچه های گروهان یکی پس از دیگری دور کجباف به تمجید و تملق جمع شدند و ولوله ای شد!!
کجباف که خداوکیلی در شوخی " اجتهاد تمام " داشت، همه را آرام کرد و گفت:
" علی ! .... ان شاءالله بعدِ عملیات ، گروهانه بیار اهواز به خط کن! .... سی همتو فکری بکنم!! " (بعد از عملیات گروهان رو بیار اهواز به خط کن تا برای همه تون فکری بکنم)
فریاد بچه ها با ذوق زدگی بلند شد؛کجباف ✊.... کجباف✊ ... کجباف ✊...
😄😄😄
.....😂
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#طنز_جبهه
راوی- حسن اسدپور
🌹فهرست خاطرات شهدا
https://eitaa.com/fatemi222/4587