۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
هدایت شده از منبرک فاطمی
🌹#غیرت هنوز زنده در خون مومنان است
ای خیره سر حیا کن! تاوانتان گران است
🌹صد بار اگر بمیریم , ما ملت حسینیم
از #نسل_حاج_قاسم، لشگر پر از جوان است
💠 دیگر سبزوار را فقط به ملاهادی سبزواری و نسل های حماسه آفرین گذشته اش نمیشناسند ... سبزوار دوباره غیرتمندانه در دفاع از عفت ، حیا و ناموس شهید داد...
🌹شهادت #مدافع_حریم_عفت_حیا جوان #خوش_غیرت_سبزوار ، شهید #حمیدرضا_الداغی تبریک و تسلیت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
"شهـــــــــــ🌹ـــــــــیدان زندهاند"
🕊شادی روح بلندش صلوات
🇮🇷 @fatemi222
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
هدایت شده از منبرک فاطمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #با_عشق_ببینید
| تصاویری از غیرت حیدری، جوان #خوش_غیرت_سبزوار ، شهید #حمیدرضا_الداغی
#غیرت حیدریش ظلمت شب را بشکست
این حرم، محترم از غرش «الداغی» هاست.
گرچه مظلوم در این دار مکافات حیا...
سینه ها زخمی از خنجر این یاغی هاست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🆔 @fatemi222
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
هدایت شده از منبرک فاطمی
🔹این آخوند است!
🔹عکس آقا شیخ فضل الله نوری که بر سر دار است را نگه دار و به خودت بگو: این آخوند است!
🔹اگر میخواهی #آخوند بشوی مثل این بشو.
اگر نمیخواهی مثل آشیخ فضل الله بشوی، #طلبه نشو.
🇮🇷 @fatemi222
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
هدایت شده از غلام رضایم
تخریبچی وروحانی شهید حسین فاطمی.
یکی از همرزمان شهید عزیز تعریف می کرد حسین آقا روزي از شلمچه عازم پنج طبقه هاي اهواز شد برای زیارت پدر بزرگوارش که در مقر ل ۹۲ بنام پنج طبقه ها در اهواز معروف بود. این عزیز فرمود عصر شهید برگشته بود از دیدار پدر.
دیدم گوشه ای خلوت کرده و زار زار گریه می کند.
جويا شدم گریه امان شهید بریده بود
بلاخره لب به سخن گشود و فرمود امروز برای دست بوسی پدرم رفته بودم نمی دانم چه شد ثواب کردم یا گناه.
حساسیت من بیشتر شد سؤال کردم شهید عزیز گفت رفتم خدمت پدر زیارت شون کردم طول کشید در راه برگشت به شلمچه وسیله نقلیه تشکیلات گیرم نیامد با خودرو عبوری امدم راننده ماشین صوت مبتذل گذاشته بود تذکر دادم خاموش نکرد چاره ای نداشتم مجبور شدم چند دقیقه ای تانزدیک مقر داخل خودرو این آقا صوت مبتذل تحمل کنم.
حال نمی دانم کارم گناه است.
دیدن ودست بوسی پدر و چند لحظه ای مجبور شدم داخل خودرو ای باشم که صوت ناجور گذاشته بود.
خدایا شهدا چه بودند
ماچه هستیم.
راستی شهدا اگر الان زنده بودن این وضعیت جامعه رو میدیدند.
خدا لعنت کند مسولانی که پا رو خون شهدا می گذارند و آرمانهای امام وشهدای عزیز نادیده میگیرند.
خدایا خودت کمک کن فردای قیامت شرمنده شهدا نباشیم.
ستاد امر به معروف گناباد
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
شهید اومد به خواب مادرش گفت مامان تو خیلی دعا کردی که جنازهی من پیدا شه. منم خوشحالم که جنازهام پیدا شد ولی مامان بهت بگم از اون موقعی که جنازهی من پیدا شد و منو آوردند تو گلزار شهدا دفن کردند و تو شبای جمعه میای سر قبر من، مامان بهت بگم تو منو از یه مهمونی محروم کردی! ما شهدای گمنام، شبا تو این بیابونا حضرت زهرا سلام اللّٰه علیها برای ما مامانی میکرد...
که دیدم امام فرموده سلام و درود ما بر پارههای تن این ملت که در این بیابانها انیس و مونسی جز نسیم بیابان و همنشینی با حضرت زهرا سلام اللّٰه علیها ندارند. اینو امام گفته بود؛ کجا رو میدید این سید؟!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نفوس مطمئنه
@fatemi48
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
ﺟﺎﯼ " ﺷﻬید ﻫﻤﺖ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ بهشت، ﮔﻮﺷﺘﻮ می بُرَم ..
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ ...🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ ...🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ ...
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ .. ﺁﯾﺎ ﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺎﺩﯾﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺍﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ...؟
ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯽ ﺩﺭﺑﺪﺭﯼ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ..
ﭘﺲ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
" ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ "...
حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ می ﮔوید:
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥ تکان ﺑﺨﻮﺭﺩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ..
ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ ...
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ .. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ.🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺻﻐﺮﯼ ﺧﻮﺍﻩ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺯﻣﻬﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﻣﺤﻤﺪ! ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ ..ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺷﯿﺪﺕ،
ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻥ...
ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻧﺪ ..
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ:
ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ .....
ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ:
ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻨﺶ ...؟
ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺎﺑﺪﭘﻮﺭ ، ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺖ:
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺭﻡ ..
ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ...
ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻤﺶ🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺁﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﺶ ﺍﻓﺸﯿﻦ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﮐﻨﯿﺪ... ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ...
ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﯽ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪﻧﺪ...
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺧﻮﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ...
ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺷﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ...
ﺧﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ . ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﮔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ..
ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ...
ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﻣﺤﻤﺪﯼ ..
ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺴﻦ ﻣﯿﺰﺩ ..
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ ...
ﺍﻣﺎ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ..
ﺗﻮﯼ ﻋﮑﺲ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﻨﯿﺪ .
و در آخر دعا کنید شهید شویم که اگر شهید نشویم باید بمیریم.🌹
💝جای "شهید حاج حمید تقوی" خالی که با توجه به درجه و مقامش در سپاه پاسدارن ، با کمال تواضع در نوشته های خود مینویسد:
(هیچ اگر هیچ است من سایه ی هیچم)🌹
شـهــــــــــدا شـــــرمنده ایم که شـــــرمنده ایم😔
شادی روح پاک شهیدان صلوات🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
💔
رفتم سر مزار #رفقاي_شهيدم فاتحه خوندم اومدم خونه
شب تو خواب رفقاي شهيدم رو ديدم رفقام بهم گفتند :
_فلاني ، خيلي دلمون برات سوخت...💔
+گفتم : چرا؟😥
_گفتند : وقتي اومدي سر مزار ما #فاتحه خوندي
ما شهدا آماده بوديم، هرچي از خدا مي خواي
#واسطه بشيم و برات بگیریم از خدا، ولي تو هيچي
طلب نڪردي و رفتي 😶
خيلي دلمون برات سوخت
بر سر #قبورشهدا
آرزوتونو بخواهید
برآورده میشه.🌷
✍ #راوی: حاج حسين ڪاجی
نفوس مطمئنه
@fatemi48
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر سه شهید که رفته پیش پسراش و برگشته جالب بود حیفم اومد تنها ببینم
#مادر_شهید
#شهدا_شرمنده_ایم😔
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
هدایت شده از منبرک فاطمی
✋نکاتی از فتح خرمشهر
https://eitaa.com/fatemi222/8914
۱ خرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏خرمشهر را خدا آزاد کرد.
🔻تصاویری کمتر دیدهشده از لحظه آزاد سازی خرمشهر
نفوس مطمئنه
@fatemi48
۳ خرداد ۱۴۰۲
یاد باد ...
آن خاطرات جبههها
گویِ سبقت را ربودند
آن سبکبالان مست ...
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
۷ خرداد ۱۴۰۲
banavayekarevan_32267.mp3
4.6M
🎵نوای پر شور جبههها
🌴 با نوای ڪاروان
بار بندید همرهـان
این قافله عزمِ کربُبلا دارد ...
#حاج_صادق_آهنگران
دوران دفاع مقدس
۷ خرداد ۱۴۰۲
۷ خرداد ۱۴۰۲
مردانگی به شناسنامه نیست ؛
همّت بلند و غیرت را
در نگاهش ببین ...
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
۷ خرداد ۱۴۰۲
هدایت شده از سرباز منتظر
میهمان جلسه هفته آینده شهید عزیز روحانی آقا حسین فاطمی هستند.
برا شادی روحشان صلواتی هدیه بفرمایید.
بزودی مستندی از ایشان در گروه ارسال خواهد شد.
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کسی وسطِ میدانِ تکلیف باشه
بداند که شهدا به او سر میزنند...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نفوس مطمئنه
@fatemi48
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
لازم نیست حتما به دنبال شهادت باشیم؛ عمل به وظیفه، اثرات وضعی دارد که ممکن است منجر به شهادت شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مستند
#شهید_حسین_فاطمی
شهدا شرمنده ایم .....
شادی روح شهدا صلوات
#هیئتمنتظران_رهروان_امام_و_شهدا
https://eitaa.com/fatemi48
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
هدایت شده از منبرک فاطمی
✨﷽✨
آستين خالى فرمانده!
🌷رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرماندههای ارتش و سپاه آمدند و کی و کی. امام جمعهی اصفهان هم هر چند روز یکبار سر میزد بهش. بعد هم با هلیکوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هر كس میفهمید من پدرش هستم، دست میانداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم میگفتم: چه میدونم والا! تا دو سال پیش که بسیجی بود، انگار حالاها فرمانده لشکر شده.
🌷تو جبهه همدیگر را میدیدیم. وقتی برمیگشتیم شهر، کمتر. همانجا هم دو_سه روز یکبار باید میرفتم میدیدمش. نمیدیدمش، روزم شب نمیشد. مجروح شده بود. نگرانش بودم. هم نگران هم دلتنگ. نرفتم تا خودش پیغام داد: بگید بیاد ببینمش. دلم تنگ شده.
🌷خودم هم مجروح بودم. با عصا رفتم بیمارستان. روی تخت دراز کشیده بود. آستین خالیش را نگاه میکردم. او حرف میزد، من توی این فکر بودم؛ فرمانده لشکر؟! بیدست؟! یک نگه میکرد به من، یک نگاه به دستش، میخندید. میپرسم: درد داری؟ میگوید: نه زیاد. _میخوای مسکن بهت بدم؟ _نه. میگم: هرطور راحتی. لجم گرفته. با خودم میگویم: این دیگه کیه؟ دستش قطع شده، صداش در نمیآد.
🌹خاطره ای به یاد جانباز شهید سردار حاج حسین خرازی
راوى: پدر گرامی شهید
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222
۱۹ خرداد ۱۴۰۲