شهید اومد به خواب مادرش گفت مامان تو خیلی دعا کردی که جنازهی من پیدا شه. منم خوشحالم که جنازهام پیدا شد ولی مامان بهت بگم از اون موقعی که جنازهی من پیدا شد و منو آوردند تو گلزار شهدا دفن کردند و تو شبای جمعه میای سر قبر من، مامان بهت بگم تو منو از یه مهمونی محروم کردی! ما شهدای گمنام، شبا تو این بیابونا حضرت زهرا سلام اللّٰه علیها برای ما مامانی میکرد...
که دیدم امام فرموده سلام و درود ما بر پارههای تن این ملت که در این بیابانها انیس و مونسی جز نسیم بیابان و همنشینی با حضرت زهرا سلام اللّٰه علیها ندارند. اینو امام گفته بود؛ کجا رو میدید این سید؟!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نفوس مطمئنه
@fatemi48
ﺟﺎﯼ " ﺷﻬید ﻫﻤﺖ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ بهشت، ﮔﻮﺷﺘﻮ می بُرَم ..
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ ...🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ ...🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ ...
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ .. ﺁﯾﺎ ﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺎﺩﯾﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺍﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ...؟
ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯽ ﺩﺭﺑﺪﺭﯼ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ..
ﭘﺲ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
" ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ "...
حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ می ﮔوید:
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥ تکان ﺑﺨﻮﺭﺩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ..
ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ ...
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ .. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ.🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺻﻐﺮﯼ ﺧﻮﺍﻩ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺯﻣﻬﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﻣﺤﻤﺪ! ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ ..ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺷﯿﺪﺕ،
ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻥ...
ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻧﺪ ..
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ:
ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ .....
ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ:
ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻨﺶ ...؟
ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺎﺑﺪﭘﻮﺭ ، ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺖ:
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺭﻡ ..
ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ...
ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻤﺶ🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺁﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﺶ ﺍﻓﺸﯿﻦ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﮐﻨﯿﺪ... ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ...
ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﯽ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪﻧﺪ...
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺧﻮﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ...
ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺷﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ...
ﺧﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ . ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﮔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ..
ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ...
ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﻣﺤﻤﺪﯼ ..
ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺴﻦ ﻣﯿﺰﺩ ..
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ ...
ﺍﻣﺎ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ..
ﺗﻮﯼ ﻋﮑﺲ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ🌹
💝 ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﻨﯿﺪ .
و در آخر دعا کنید شهید شویم که اگر شهید نشویم باید بمیریم.🌹
💝جای "شهید حاج حمید تقوی" خالی که با توجه به درجه و مقامش در سپاه پاسدارن ، با کمال تواضع در نوشته های خود مینویسد:
(هیچ اگر هیچ است من سایه ی هیچم)🌹
شـهــــــــــدا شـــــرمنده ایم که شـــــرمنده ایم😔
شادی روح پاک شهیدان صلوات🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
💔
رفتم سر مزار #رفقاي_شهيدم فاتحه خوندم اومدم خونه
شب تو خواب رفقاي شهيدم رو ديدم رفقام بهم گفتند :
_فلاني ، خيلي دلمون برات سوخت...💔
+گفتم : چرا؟😥
_گفتند : وقتي اومدي سر مزار ما #فاتحه خوندي
ما شهدا آماده بوديم، هرچي از خدا مي خواي
#واسطه بشيم و برات بگیریم از خدا، ولي تو هيچي
طلب نڪردي و رفتي 😶
خيلي دلمون برات سوخت
بر سر #قبورشهدا
آرزوتونو بخواهید
برآورده میشه.🌷
✍ #راوی: حاج حسين ڪاجی
نفوس مطمئنه
@fatemi48
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر سه شهید که رفته پیش پسراش و برگشته جالب بود حیفم اومد تنها ببینم
#مادر_شهید
#شهدا_شرمنده_ایم😔
هدایت شده از منبرک فاطمی
✋نکاتی از فتح خرمشهر
https://eitaa.com/fatemi222/8914
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏خرمشهر را خدا آزاد کرد.
🔻تصاویری کمتر دیدهشده از لحظه آزاد سازی خرمشهر
نفوس مطمئنه
@fatemi48
یاد باد ...
آن خاطرات جبههها
گویِ سبقت را ربودند
آن سبکبالان مست ...
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
banavayekarevan_32267.mp3
4.6M
🎵نوای پر شور جبههها
🌴 با نوای ڪاروان
بار بندید همرهـان
این قافله عزمِ کربُبلا دارد ...
#حاج_صادق_آهنگران
دوران دفاع مقدس
مردانگی به شناسنامه نیست ؛
همّت بلند و غیرت را
در نگاهش ببین ...
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
هدایت شده از سرباز منتظر
میهمان جلسه هفته آینده شهید عزیز روحانی آقا حسین فاطمی هستند.
برا شادی روحشان صلواتی هدیه بفرمایید.
بزودی مستندی از ایشان در گروه ارسال خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کسی وسطِ میدانِ تکلیف باشه
بداند که شهدا به او سر میزنند...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نفوس مطمئنه
@fatemi48
لازم نیست حتما به دنبال شهادت باشیم؛ عمل به وظیفه، اثرات وضعی دارد که ممکن است منجر به شهادت شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مستند
#شهید_حسین_فاطمی
شهدا شرمنده ایم .....
شادی روح شهدا صلوات
#هیئتمنتظران_رهروان_امام_و_شهدا
https://eitaa.com/fatemi48
هدایت شده از منبرک فاطمی
✨﷽✨
آستين خالى فرمانده!
🌷رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرماندههای ارتش و سپاه آمدند و کی و کی. امام جمعهی اصفهان هم هر چند روز یکبار سر میزد بهش. بعد هم با هلیکوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هر كس میفهمید من پدرش هستم، دست میانداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم میگفتم: چه میدونم والا! تا دو سال پیش که بسیجی بود، انگار حالاها فرمانده لشکر شده.
🌷تو جبهه همدیگر را میدیدیم. وقتی برمیگشتیم شهر، کمتر. همانجا هم دو_سه روز یکبار باید میرفتم میدیدمش. نمیدیدمش، روزم شب نمیشد. مجروح شده بود. نگرانش بودم. هم نگران هم دلتنگ. نرفتم تا خودش پیغام داد: بگید بیاد ببینمش. دلم تنگ شده.
🌷خودم هم مجروح بودم. با عصا رفتم بیمارستان. روی تخت دراز کشیده بود. آستین خالیش را نگاه میکردم. او حرف میزد، من توی این فکر بودم؛ فرمانده لشکر؟! بیدست؟! یک نگه میکرد به من، یک نگاه به دستش، میخندید. میپرسم: درد داری؟ میگوید: نه زیاد. _میخوای مسکن بهت بدم؟ _نه. میگم: هرطور راحتی. لجم گرفته. با خودم میگویم: این دیگه کیه؟ دستش قطع شده، صداش در نمیآد.
🌹خاطره ای به یاد جانباز شهید سردار حاج حسین خرازی
راوى: پدر گرامی شهید
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222
🔰 داعشی ها محاصره اش کردن،
تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید،
تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد.
ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد...
تشنه بود آب جلوش می ریختن روی زمین
فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس
برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش
کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم
اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید...
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی...
اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب...
اصلا من آمدم سرم رو بدم...
یا علی یا زهرا...
✅میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد.
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برای حاج قاسم...
👌امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان، چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم...
🙏شهیدرضااسماعیلی
شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون
♦️شادی روح پاکش صلوات
https://eitaa.com/fatemi48
✋تفکر چمران"
🌷وقتی کنسروها رو پخش میکرد، گفت: دکتر چمران گفته قوطی خالیِ کنسروها رو دور نریزین و سالم نگه دارید... بعد هم خود دکترچمران اومد با کلی شمع... توی هر قوطی یه شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفته... شب شمعها رو روشن کردیم و قوطیها رو فرستادیم رویِ اروند... عراقی ها هم فکر کردند غواصه که حرکت میکنه؛ تا صبح آتیش میریختند رویِ قوطی ها و مهمات هدر می دادند.
ادامه از شهید چمران
👇👇
✋قداست مادر
#چمران
🌷... دست مرا گرفت و بوسید... یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از آن که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید، می بوسید و همان طور با گریه از من تشکر می کرد... من گفتم: برای چه مصطفی؟... گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید... گفتم: از من تشکر می کنید؟... خب، این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود، که این همه تشکر میکنید... گفت: دستی که به مادرش خدمت کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد... من از شما ممنونم که با این همه محبت وعشق به مادرتان خدمت کردید.....
کتاب زندگی به سبک شهدا,
💠 شخصیت جامع و چندبُعدی او که ساخته و پرداخته مکتب اهل بیت(ع) بود درعرصه های گوناگون جهادعلمی ، فرهنگی ، سیاسی و نظامی باتمام توان درخدمت به مستضعفین و پابرهنگان ،سر از پا نمی شناخت .
👌او که در بالا ترین رتبه های علمی و دربهترین شرایط رفاهی قرارداشت بااحساس تکلیف دینی و اسلامی ، تمامی محاسبات مادی و دنیایی را به کناری نهاد و درهجرتی تمام عیار و مجاهدانه به لبنان رفت و باتلاشی همه جانبه و خستگی ناپذیر برای ساماندهی اوضاع شیعیان ، با رنج و درد آنها همراه شد وبرای خدمت به خانواده های مستضعف همت گماشت . فداکاریهای شهید چمران درلبنان ، ازاو چهره ای فوق العاده محبوب ، مردمی ومجاهد در اذهان مردم پدیدارساخت .
👌با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام ، شهید چمران برای مجاهدت درراه تحقق آرمانهای امام و خدمت خالصانه به انقلاب اسلامی ، پس ازسالها به ایران برگشت و در مسئولیت های مهم و خطیر، کمر همت بست .
#چمران
#وظیفه_شناسی
#چمران
#وظیفه_شناسی
درهنگامه ای که انقلاب نوپای اسلامی مورد هجوم گروه های ضد انقلاب درکردستان و کفاربعثی و حامیان مستکبرش درجنوب قرار گرفت وهنوز میدانهای نبرد سرو سامانی به خود نگرفته بود شهید چمران به همراه عده ای از افراد پرشور و انقلابی ، راهی جبهه های حق علیه باطل شد و با جانفشانی هاو ایثارگریهای جانانه ، جان خویش رادرطبق اخلاص نهاد و صحنه های باعظمتی از دلاوریها را به نمایش گذاشت . کردستان و جبهه های جنوب بویژه سوسنگرد شاهد مجاهدتهای خستگی ناپذیر و غرورآفرین شهید والامقام دکترمصطفی چمران است . اوبا خدای خویش نجواکرد که :👇
💠ترا شکر مي کنم که از پوچي ها ، ناپايداري ها ، خوشي ها و قيد و بندها آزادم کردي و مرا در طوفانهاي خطرناک حوادث رها ننمودي، و درغوغاي حيات، در مبارزه با ظلم و کفر غرقم کردي، لذت مبارزه را به من چشاندي، مفهوم واقعي حيات را به من فهماندي...فهميدم که سعادت حيات در خوشي و آرامش و آسايش نيست ، بلکه در جنگ و درد و رنج و مصيبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره در شهادت است.
💠 او در حیات دنیایی اش از #نیایش به مجاهدت و شهادت رسید و چه زیبا وصیت کرد که : "... به خاطر عشق است كه فداكاري مي كنم. به خاطر عشق است كه به دنيا با بي اعتنائي مي نگرم و ابعاد ديگري را مي يابم. به خاطر عشق است كه دنيا را زيبا مي بينم و زيبائي را مي پرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس مي كنم، او را مي پرستم و حيات و هستي خود را تقديمش مي كنم. و با آغوش باز به استقبال شهادت مي روم ..."
#چمران
#وظیفه_شناسی
https://eitaa.com/fatemi48
⭕️ چمرانی که نمیشناسیم
🔹 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان میشناسیم، خیلیهایمان با عکسهای قشنگ و برخیهایمان هم با دستنوشتههای شورانگیز و زندگینامهاش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانهایم. برایمان این جملهی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمهاش مثل #چمران_زیستن است.
🔸 چمران را به ظاهر زندگی مادیاش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته مالی درست درمانی. میگویند وقتی شهید شد وسایل خانهاش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگیاش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد.
🔹 رک و روراست اگر امروز یک جوان #حزباللهی اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگیاش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت میکنند؟ همین جماعت حزباللهیها را میگویم. نمیگویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟
🔸 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۱۴۰۱ میخواهد اینطور زندگی کند، میخواهد این مَنش را در زندگیاش پیاده کند، نمیخواهد همه زندگیاش خودش و زن و بچهاش شود، میخواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگیاش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی میشنوید؟
👇👇👇
🔹 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس میخواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگیشان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمیکند. مردم را میبینم که به هر سو میدوند، کار میکنند، زحمت میکشند، تا به نقطهای برسند که به آن چشم دوختهاند.
ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن میروند بیزارم.
اگرچه بیش از دیگران میدوم و کار میکنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و میکنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمیکند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش میگذارم و در کشمکش حیات شرکت میکنم."
🔸 چند درصد یا چند دهم درصد از جوانهای ما حزباللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور....
✍️➖ توصیف این زمانه را باید سید مرتضی #آوینی بکند با آن قلم فاخرش:
🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائرهالمعارف خويش معنا کرده است.
#بيدردي و لذتپرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدانهاي ورزش تا کلاسهاي دانشگاه، «ربالنوع تمتع» است که پرستيده ميشود و باز در اين ميان، بسيجي حزبالله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر ۱۰ » به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!"
#چمران
#وظیفه_شناسی
https://eitaa.com/fatemi48
🔻امام خمینی:مثل چمران بمیرید...
چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید...
https://eitaa.com/fatemi48