eitaa logo
نفوس مطمئنه
372 دنبال‌کننده
765 عکس
492 ویدیو
64 فایل
🌸🍃﷽🍃🌸 تقدیم به روح همه شهدا خصوصا شهید فاطمی رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 داستانهای شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280 روایتگری https://eitaa.com/fatemi48/979 🌸🌸🌸 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تعالی 🌺تهیه کلیپ با موضوع شهید در گناباد 💐بهمراه جوایز نفیس - علاقه مندان زندگی یک شهید را مورد بررسی قرارمیدهند و با جمع آوری تصاویر ،دلنوشته صوتی وخوانش ،تصویری با موضوع شهدا ،مصاحبه و.. در واقع کلیپ 100 ثانیه را تهیه نمایند. @a_f_133 https://eitaa.com/fatemi48/42 🌹لطفا رسانه شهدا باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مسیر_شهادت 🎞 روایت جانسوز از سه راه مرگ شلمچه ❇️ شب وفات حضرت خدیجه چند لحظه همه با هم بریم مدینه #ضیافت_اندیشه @a_fatemi24
🔴شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد! ⬅️ دکتر محسن نوری دوست و همرزم شهید احمد علی نیری می گوید یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم. بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.» https://eitaa.com/fatemi48/7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنقدر در کوه ها و بیابان ها به دنبال شهادت گشتی تا آخر تو را در آغوش گرفت تو شهید زنده بودی و حالا یارانت دورت را گرفته اند قسم به حرمت حضرت مادر برای هر قطره خونت باید هزینه ها بدهند @fatemi48
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دست و یک چشم اش از دست رفته بود میگفتند:برگرد عقب! میگفت:هنوز یک چشم و یک دست دارم بگذارید بمانم تا ابد مدیون شهدایی هستیم که ماندند تا ما بمانیم... 🌍 @fatemi48
💌 ڪسانے بہ امامِ زمانشان خواهند رسید، ڪہ اهل سرعت باشند... !! و اِلّا تاریخ ڪربلا نشان داده، ڪہ قافلہ حسینے معطل ڪسے نمے ماند. یاد شهید با صلوات🌹 @fatemi48
💞⚜️💞⚜️💞⚜️ 🔺مقصد رو فراموش نکنیم ، ما باید بتونیم از شهدا و اهل بیت به خدا برسیم ... گاهی وقتا تو مسیر قرار میگیریم اما اونقدر غرق یه ماجرا میشیم که از خدا غافل میشیم ... @fatemi48
💠شهیدی که سنگ مزارش همیشه معطر است 🔸او آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز👤 معمولی کار می‌کرد. 🔹 به رزمنده ها را دوست داشت. مثل همیشه برای سرکوبی و مبارزه با نفس داوطلبانه مشغول نظافت دستشویی ها بود🚽 برایش مهم نبود که بدنش همیشه توالتها را بدهد. 🔸او همیشه مشغول توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند💥 و او و در زیر آوار مدفون می‌شود. 🔹بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید "گلابی" از زیر آوار می آید❗️ وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این شهید🕊 روبرو می‌شوند که غرق در بوی گلاب بود. 🔸هنگامی که پیکر آن شهید را در تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه سنگ قبر این شهید نمناک می‌باشد به‌طوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید از آن طرف سنگ از مرطوب میشود🍃 🌹 @fatemi48
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو این شبا رزق شهادت بگیریم اگه شهید نشیم یه روز میمیریم سید رضا نریمانی @fatemi48
🍃🌱 ☘️🍃 وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ . 🔸و آنان که به امانتها و عهد و پیمان خود کاملا وفا می‌کنند. سوره مومنون.آیه۸ 🔻🌷 🔹پسرم از روی پله ها افتاد.دستش شکست. بیشتر از من عبدالحسین هول کرد.بچه را که داشت به شدت گریه می کرد،بغل گرفت. چادر سرم کردم و دنبالش رفتم.ماتم برد وقتی دیدم دارد می رود طرف خیابان. تا من رسیدم به اش،یک تاکسی گرفت. درآن لحظه ها،ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود. 🌷🕊 من دزد دیدم کو برد مال و متاع مردمان این دزد ما خود دزد را چون می بدزدد ازمیان خواهند از سلطان امان چون دزد افزونی کند دزدی چون سلطان می کند پس از کجا خواهند امان 📌 …❀ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
سلام علیکم. در شب جمعه یادی کنیم از طلاب و فضلاء شهید گنابادی که مدیون همه آنها هستیم 🌹🌹🌹🌹 ۱-شهید احمد قاسمی ۲-شهید پیشاهنگ ۳-شهید برومند ۴-شهید کامیاب ۵-شهید سیدعلی رضازاده ۶-شهید محمد برومند ۷-شهید ابراهیم رجائی ۸-شهید حسین دهقان ۹- شهید شوقی مزار بجستان ۱۰-شهید علیزاده بقچیر بجستان ۱۱- شهید حسین کیفی بجستانی ۱۲-شهید جعفر اهنگری روشناوند ۱۳-شهید حسین فاطمی ۱۴-شهید مصطفی کاظمی بیدخت ۱۵- شهید زمانیان قوژد ۱۶-شهید عباسعلی زمانی بیدخت ۱۷-شهید زایر کربلا شیخ حسین قدوسی ۱۸- شهید غلامرضااسماعیلیان سرتراز ۱۹- شهید حسین فیاضی سرتراز ۲۰-شهید مرتضی چوبداری گیسور ۲۱-شهید شیخ علی عجم
سلام امروز۳۳سالگردشهادت شهیدحسین فاطمی🥀 شادی روحشون صلوات
🌷 روحاني شهيد حسين فاطمي ☀️ تولد: ۱۳۴۹ 🥀 شهادت: ۱۴ خرداد ۱۳۶۶ 🔸 سمت: تخريب چي 🌺 محل شهادت: شلمچه 💐 گلزار مطهر: گناباد روستاي حاجي آباد ۸۷ •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
🌷حجت الاسلام حسين فاطمي 🌸 از سرزمین شهیدپرور گناباد، دست پروردة محبت و زادة ایمان بود. در شب عاشورای حسینی سال ۱۳۴۹ هـ‌.ش در روستای «نوده» از توابع شهرستان گناباد، در خانواده‌ای مستضعف و روستایی، دیده به جهان هستی گشود. 🌸 مادر، غم و مهر حسین(ع) را با شیر به کودک می‌داد و پدر با لباس عزای حسینی بر تن، در حالی‌که ذکر صلوات و نام مبارک حسین(ع) بر لب داشت، نام او را «حسین» نهاد تا در آینده‌ای نه چندان دور شاگرد ممتاز دانشگاه کربلا شود. 🌸 دوران ابتدایی حسین در وطنش به پایان رسید. همیشه در کلاس و درس موفق بود. به علت نبودن مدارس راهنمایی در روستا، جهت ادامه تحصیل به بخش بیدخت رفت. 🌸 در سال دوم راهنمایی جذبه محبت ساقی عشق حسین را حجره نشین دلدار کرد. او با اندیشه‌ای بر گرفته از معرفت عاشقانه به امام زمان(عج) راهی حوزه علمیه شد. 🌸 با شروع جنگ تحمیلی، همچون هزاران بسیجی عاشق و دلباخته حق، با لبیک به ندای «هل من ناصر» پیر جماران، راهی جبهه‌های شرافت و ایثار شد تا در دانشگاه کربلای ایران فارغ‌التحصیل درس عشق و ایثار شود. 🌸 سرانجام این سرباز عاشورایی امام زمان(عج) در ۱۴ خرداد ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی «شلمچه» در حین پاکسازی و خنثی کردن مین‌های دشمن بر اثر انفجار یک مین ضد تانک، به آرزوی دیرینه‌اش رسیده؛ شربت شیرین شهادت نوشید و عاشقانه سر در دامن مولایش حسین(ع) نهاد. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
📸 🌷 روحاني شهيد حسين فاطمي •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
📸 🌷 روحاني شهيد حسين فاطمي •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene