1.26M
━⊰❀•❀🔳🔳🔳❀•❀⊱━
﷽
🌑🥀#نوحه امام حسین (ع)
زمین سینه می زنه
زمان گریه می کنه
اقامه سینه می زنه
اذان گریه می کنه
کتل سینه می زنه
علم گریه می کنه
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
ضریح سینه می زنه
حرم گریه می کنه
منم برات سینه می زنم
منم برات گریه می کنم
با نوکرات سینه می زنم
با بچه هات گریه می کنم
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
پسر سینه می زنه
پدر گریه می کنه
قضا سینه می زنه
قدر گریه می کنه
هر شب سینه می زنه
هر روز گریه می کنه
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
برات صاحب الزمان
هنوز گریه می کنه
منم برات گریه می کنم
منم برات سینه می زنم
با بچه هات گریه می کنم
با نوکرات سینه می زنم
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
آدم زجه می زنه
حوا لطمه می زنه
مولا زجه می زنه
زهرا لطمه می زنه
مادر لطمه می زنه
خواهر لطمه می زنه
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
دختر لطمه می زنه
همسر لطمه می زنه
نعل سینه می زنه
مرکب گریه می کنه
گودال سینه می زنه
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
زینب گریه می کنه
خولی خنده می کنه
اخنس حمله می کنه
شمر خنده می کنه
منم برات لطمه می زنم
منم برات گریه می کنم
✍#خادمه رهیده
#مرثیه_وداع_شهادت_امام_حسین_ع
#محرم ۱۴۰۱
روز تاریخیِ عاشورا رسید
لحظه های بیقراری ها رسید
خواهری امروز در تاب و تب است
چون وداع آخرین زینب است
هستیِ زینب به میدان می رود
بهر جان دادن به جانان می رود
در همین وقت وداعِ آخرش
یادش آمد حرف زهرا مادرش
دلبر من ای برادر صبر کن
یادگار خوب حیدر صبر کن
صبر کن تا من ببوسم حنجرت
چون وصیت کرده زهرا مادرت
تا که خم شد بوسه زد بر حنجرش
ریخته غم های عالم بر سرش
چون که بوسید حنجرش ، بیتاب شد
با همین بوسه وجودش آب شد
چون برادر می رود در قتلگاه
ناله می زد خواهرش با سوز و آه
آسمان کربلا محزون شده
یوسف زهرا به خاک و خون شده
قِصه ی کرببلا پایان رسید
غرق در حق گشت و بر جانان رسید
#روز_عاشورای_سیدالشهدا
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
شده روز عاشورا دل زهرا شده غمین
غم و عشق و بلا شد درکربلا با هم عجین
می شینه غم به دل از روی تل زینبیه
صدا خواهر میاد از سوی تل زینبیه
در زوال عاشورا همه میشند جانفدا
امون از دل زینب
زینب کبری امروز با دلی غمگین و مضطر
در پِیِ حسین خود می زنه بر سینه و سر
گوید ای آرام جان برو ولی آهسته تر
تا ببوسم حنجر پاک تو رو جای مادر
یا حسین مهلا مهلا یا حسین یابن الزهرا
امون از دل زینب
پیش چشمان زینب میشه جدا سرِحسین
روی خاک کربلا به خون فتاده نور عین
تا که بالای مقتل خواهر او زینب رسید
تا که حسینش رو دید یه ناله ای از دل کشید
اشک زینب شد روان قامت او شد کمان
امون از دل زینب
جلوی چشم زینب میشه جدا سرِ حسین
روی خاک کربلا به خون فتاده نورِ عین
کربلا شد لاله گون ای خدایا از خون او
رفته بر روی نیزه راس پاک و گلگون او
داره می میره زینب رسیده جونش بر لب
امون از دل زینب
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#نوحه_واحد_سنگین_روز_عاشورا
#تیر۱۴۰۳
#سبک۱۲شبی
چون روز عاشورا اومد موسم غمها رسیده
روز وداع زینب و حسین زهرا رسیده
دل زمین و آسمون شده به اندوه و مَحَن
میون صحرای بلا گشته حسین صد پاره تن
از غم حسین ، گردیده عالم سینه چاک
ای خدای من ، جسم امامم روی خاک
سیدی حسین جان (۴)
غریب مادر یا حسین صبری نما برادرم
طاقت نداره خواهرت ای عشق من ای دلبرم
در روزگارای قدیم کرده وصیت مادرت
در روز عاشورا حسین بوسه زنم بر حنجرت
جای مادرم ، بوسه زنم بر حنجرت
خواهر فدای ، رگهای خونیِ سرت
سیدی حسین جان (۴)
یا رحمه لِلعالمین جسم حسینت را ببین
با تیغ و تیر دشمنان قرآن شده نقش زمین
آه از دمی که ای خدا شمر آمده در قتلگاه
تا میکشد خنجر ز کین زهرا کند او را نگاه
آه و واویلا ، محشر کبری شد بپا
سرِ آقامون ، با نیزه شد از تن جدا
سیدی حسین جان (۴)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
شام غریبان 👇
مه مبارک در ابر آرمیده بیا
https://eitaa.com/fatemi8/637
عالم همه محزون حسین هست🌿
https://eitaa.com/fatemi8/638
سر نیزه کتاب را میبرد
https://eitaa.com/fatemi8/639
بعد این پنجاه سال.
https://eitaa.com/fatemi8/640
بیش از ستاره زخم
https://eitaa.com/fatemi8/641
نترس دختر خوبم
https://eitaa.com/fatemi8/642
در مغربی که طبل اسارت
https://eitaa.com/fatemi8/643
عصر ذر آتش خیمه
https://eitaa.com/fatemi8/644
خیمه ها میسوزد
https://eitaa.com/fatemi8/645
25.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسیده کاروانی از مدینه
به دشت پر بلایی با سکینه
نمیداند سه ساله عصر عاشور
پدر گردد شهید مادر اسیره
غریبی و اسیر ی،سوگ بابا
غمش باشد حجابی این سه ساله
به پا خار مغیلان تشنه عطشان
حیایی دارد این طفل سه ساله
سکینه چادرت و معجرت هم
میان دشت تشنه پاره پاره
مسلمانان کوفه بی تفاوت
زبهر جنگ باطل ها دوباره
چنان تنها گذارند مسلم اش را
که حق در کوچه های شام دوباره
حیایت کو مسلمان او حسین است
که سعد از حیله ی زن کرده فتنه
کجاست غیرت اَیا کوفی خاموش
حسین تنها و بیکس شد دوباره
همه اهل حرم در انتظارند
که بعد از عصر عاشورا به فتنه
اسیر آن حرامی ها حسین وای
اَیا شیعه بزن بر سر و سینه
اسیر لشکر سفیان بی دین
خدا حافظ ولی الله دوباره
همیشه نقشه ی باطل و شیطان
بود زن های هرزه باز دوباره
به این نقشه کشند حق را به گودال
امام عصر غایب ها دوباره
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#شب_یازدهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا
🔸امید آخر دلهای داغدیده بیا
ای امید دل زینب...
یا بن الحسن.. بیا
شام غريبان جدتون حسینه...
از امشب دیگه مصیبتهای اهلبیت شروع ميشه...
از امشب دیگه مصیبتهای عمه جانتون زینب شروع ميشه...
یا بن الحسن... آقا...
از امشب دیگه تازیانه زدن ها شروع میشه...
سیلی زدن ها شروع ميشه...
ای منتقم... کجایی...
🔸به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت
🔸که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا
آقا... دل شیعه خونه...
یا بن الحسن...
ای... مرهم زخم های شیعه کجایی...
آقا... امشب چطوری قسمت بدم...
🔸عزیز فاطمه جدّت حسین در یم خون
🔸تو را صدا زند از حنجر بریده بیا
امام زمان... به اون آقایی که امروز با لب تشنه سر از تنش جدا کردند بیا...
به حنجر بریده حسین بیا... بیا
🔸به آن لبی که بر آن چوب میزدند به طشت
🔸به خواهری که گریبان خود دریده بیا
به ناله های زینب کبری بیا...
یا بن الحسن...
خود حضرت فرمودند هر وقت خواستید برا فرجم دعا کنید...
خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید...
فرجم رو نزدیک کنه...
بگیم خدا...
امشب، شب غربت خانم زینب کبراست...
امشب، شب بی برادری زینبه...
به ناله های عمه جانمون، در این شام غريبان...
دیگه فرج آقامون رو برسان...
فرج امام زمانمون رو برسان...
حالا از سوز دلت صدا بزن...
🔸یا بن الحسن کجایی
🔸کی می شود بیایی
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#شب_یازدهم_محرم
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#شام_غریبان
متن روضه 1
🔸عالم همه محزون و پریشان حسین است
🔸شام است ولی شام غریبان حسین است
شام غریبان حسینه...
شب یتیمی بچه های حسینه...
شب بی برادری زینبه...
امشب مصیبت خیلی سنگینه...
امشب زمین و آسمان برا حسین گریه میکنند...
دیگه روضه خون نمیخواهی...
زیر لب آروم آروم بگو...
وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
🔸از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امشب
🔸در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است
امشب مادرش فاطمه میاد کربلا...
🔸زینب نگهش بر قـد خمگشتۀ زهرا
🔸زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است
هی به بدن بی سر حسینش نگاه میکنه...
ناله میزنه...
اشک میریزه...
میگه وای غریب مادر حسین...
وای مظلوم مادر حسین...
🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند
🔸چرا زآن دُرّ نایابت ندادند
حسین جان...
🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند
🔸کفن بر جسم صد چاکت نکردند
خواهرها.. امشب با مادرش زهرا هم ناله شید...
با زینب کبری هم ناله شید...
خدا میدونه امشب زینب کبری چه حالی داره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
الله اکبر...
در نصف روز...
جلو چشماش...
همه عزيزانش رو سر بریدند...
🔸چه خون شد دل زینب
خدا به داد دل زینب برسه...
چه حالی داره وقتی میبینه...
یه طرف بدن بی سر حسینش...
توی گودی قتلگاه...
یه طرف دستهای قلم شده عباسش..
کنار شط فرات...
یک طرف بدن قطعه قطعه علی اکبر...
یه طرف بدن فرزندانش غرقه در خون روی زمین کربلا...
یه طرف دیگه هم خیمه های سوخته و...بچه های یتیم سیلی خورده...
خدایا چکار کنه زینب...
با اينهمه مصیبت...
🔸چه خون شد دل زینب
این زن و بچه های یتیم رو جمع کرده... داخل یه خیمه ی نیم سوخته...
هم پرستار امام سجاده...
هم زن و بچه های یتیم رو آروم میکنه...
مجسم کن...
هر کدوم از این بچه ها یه زبانحالی دارند...
اما... همه درد دل هاشون رو به زینب میگن...
یکی میگه عمه جان زینب بابام حسین کجاست...
وقتی میرفت خیلی تشنه بود...
آیا بهش آب دادند یا نه...
یکی میگه خانوم جان زینب...
عمو جانم عباس کجاست..
یکی میگه زینب، ببین گهواره علی اصغر خالیه...
امان... امان...
یکی جای تازیانه ها رو نشون میده...
یکی صورت سیلی خورده اش رو نشون میده...
یکی ميگه عمه جان زینب نبودی ببینی من آتیش گرفته بودم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
چی کشید زینب...
از یک طرف مصیبت برادر...
از طرفی هم مصیبت اسارت...
امام سجاد فرمودند...
شام غریبان, اونقدر مصیبت برا عمه ام زینب سنگین بود...
دیدم عمه جانم نماز شبش رو نشسته خواند...
(رايتها تلک الليله تصلي من جلوس)
منبع: فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفي. ص 641.
زبان حال خانوم زینب کبری است...
🔸سه غم آمد به جانم هر سه یکبار
🔸غریبی و اسیری و غم یار
آخ... برادر خوبم حسین...
🔸غریبی و اسیری چاره داره
🔸ولی آخر کشد ما را غم یار
الا لعنت الله علی القوم الضالمین
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
طاهری - شب عاشورا- 1445.pdf
296.1K
روضه مکتوب شب عاشورا
حجت الاسلام طاهری
محرم ۱۴۴۵ | مسجد جامع شهر خورموج
مخصوص تلفن همراه 📱
#روضه_مکتوب
#شب_عاشورا
#طاهری
🏴روضه #شب_عاشورا
🏴#طاهری
🏴#محرم_۱۴۴۵
بیبی زینب شب عاشورا دل نگرانه
السلام علیک یا اباعبدالله
این عاشقا از خیمه امام حسین اومدنم بیرون
اصحاب رفتن تو خیمهی حبیب
خاندان اومدن تو خیمهی عباس
علی اکبر قاسم عبدالله، اینا اومدن تو خیمه عباس
بریر و زهیر اینا رفتن تو خیمه حبیب همه دور هم اونور نشستن همه تو یه خیمه
بی بی زینب نگرانه نکنه اینا فردا کم بیارن حسینمُ تنها بزارن
چیکا بکنم؟
همیجور دست رو دست میزاره بیبی زینب و دور خیمه ها میچرخه
رسید به خیمهی حبیب دید حبیب داره با اینا صحبت میکنه
میگه زهیر، بریر اینا بچههای فاطمه هستن اینا اولاد زهرا هستن، اینا دلشون برا نجات بشریته ما باید زودتر خودمون رو فدا بکنیم
تا بیبی زینب اینو شنید خوشحال شد
خدا خیرتون بده دل زینبُ آروم کردین
آی زن و مرد یه کاری کنیم دل زینب شاد بشه
یه جوری کنار هم زندگی کنیم
بگذریم به خاطر حسین
اگه کسی خطا کرد، آدمِ عاشق بود خطا رو میبخشه
اگه شوهرت خطا کرد ببخش
اگه خانمت خطا کرد ببخش
اگه دوستت خطا کرد ببخش
حسین بخشید
حسین کجا بخشید؟
حسین اصلا ندید
شمر رو سینه اش نشسته
نگفت شمر تو اصغرمُ گرفتی، اکبرمُ گرفتی، عباسمُ، بی برادرم کردی
گفت شمر تو خودتُ بدبخت نکن
تو خنجر به حنجر نذار
کجا این اربابُ پیدا میکنی؟
چطو دلتون اومد این حسینُ غریب...
بیبی زینب اومد کنار خیمه عباس
اونجا هم وِلوِله بلنده، اونجا هم غوغاست تو خیمه عباس
(باید خونه این رقمی باشهها، خیمههایی باشه که وقتی زینب نگاه میکنه خوشحال بشه)
اومد کنار خیمه عباس
عباس هم یه جورایی داره با اینا صحبت میکنه
قاسم فردا، آی برادرای عباس فردا یادتون نره
آی بچهها باید شما زودتر از این اصحاب و حبیبها برید، فدایی بشید
ما خویش و قومهای حسینیم، ما زودترها
باز بیبی زینب خوشحال شد
خداخیرتون بده
این شبا دیگه میشه امان از دل زینب
یه کاری کنید که زینب دعاتون کنه، بیبی دعاتون کنه
آی دخترا، آی خانوما، آی پسرا، آی جوونا
نمیدونم چیکار کنید خودتون بلدید من بلد نیستم من نمیدونم
اما یه خیمه دیگه هست
تو این خیمه میدونید چه خبره؟
تو این خیمه یه شش ماهه هست
فهمیدید دلهارو کجا میخوام ببرم
هی بال و پر میزنه
هی دست و پا میزنه از عطش
خوابش نمیبره
هی میدن به دست رقیه، رقیه نمیتونه آرومش کنه هی میدن به دست سکینه
هی میدن به دست زینب
هی میدن به دست رباب
هی نگاه میکنه به این قد و بالای کوچک اصغرش
هی داره ناله میزنه
▪️بسوز ای دل که اصغر در تب و تاب است
▪️درون خیمهها امشب گمانم قحطی آب است
▪️زمین کربلا امشب بسان لاله میسوزد
▪️رقیه نوحه میخواند به سینه ناله میسوزد
▪️رباب از سوز دل گوید چرا اصغر نمیخوابی
چرا اصغر تو بی تابی
▪️رسیده جان من بر لب چرا مادر نمیخوابی
روز عاشورا شد امام حسین اومد کنار خیمه
تا نگاه کرد به لب تشنهی علی اصغر گفت: قنداقهی اصغرم بدید سیرابش کنم
عمامهی پیغمبر به سر گذاشت
عبا رو دوش گذاشت
این قنداقهی شش ماهه زیر عبا
آفتاب نزنه بچم تشنه تر بشه
همینجور اصغرم داره تشنه لب میشه
اومد مقابل دشمن
گفتن حسین قرآن آورده ما رو قسم بده
اما یه وقت دیدن قنداقه شش ماه رو آورد بالا
ببینین چطو اصغرم داره تَلَظّی میکنه
تَلَظّی میدونین چیه؟
ماهی رو که از آب میگیرن میندازن کنار ساحل
لب باز و بسته میکنه و هی دیگه عمرش کم میشه تا اینکه جون بده
گفت: ببینین اصغرم از تشنگی هی لبها رو باز و بسته میکنه
اگه باور ندارین خودتون برین اصغر رو سیرابش کنین و بیارین
شیرازهی لشکر به هم ریخت
حسین راست میگه ما که با اصغر سر جنگ نداریم
اصغر که با ما سر جنگ نداره
عمر سعد رو کرد به حرمله
حرمله چرا جواب حسینُ نمیدی
یه وقت حرمله میگه باد شروع کرد به وزیدن
لباس اصغر کنار رفت، قنداقه یه کم بالا پایین شد
سفیدی زیر گلوی اصغر رو دیدم
آخ بمیرم
دیدم سفیدی زیر گلوی اصغر داره برق میزنه
اگه داغ اصغر رو به دل حسین، بابا، بگذاری دیگه کار حسین تمومه
نشست حرمله کمونُ آورد بالا
خدا، حسین همینجور داره حرف میزنه
اما یه وقت دید تیر سه شعبه
آی حسین جان
یه سید حیدری هست عاشق امام زمونه، اهل حله است
خدایا من هرکاری کردم امام زمان رو ببینم نتونستم چیکا بکنم
چندتا بیت شعر خونده
گفت این شعرها رو میرم کربلا برا امام زمانم میخونم ایشالا آقامُ ببینم
چندتا بیت شعرِ من یه تیکه اش رو میخونم، تو هم دلهاتو آماده کن
آی مادرا، آی پدرا، آی جوونا بسم الله
و رضیعُه بِدَمِ الوَرید
مُخضَبٌ فَالطلُب رضیعَه
امام زمان جدت حسین، کربلا عاشورا شیرخوارهاشُ با خون سیراب کردن
آب ندادن با خون سیراب شد اصغر
یا امام زمان بیا انتقام اصغر شش ماههی حسینت رو بگیر
یه وقت دیدم امام زمان دست زد روی شونهام
گفت سید حیدر دیگه روضهی اصغر رو نخون
طاقت ندارم
گرفتی چی میگم؟
یعنی امام زمان اگه امشب روضه اصغر رو گریه کن باشی برای امام حسین و اصغر یه جور دیگه نگاه میکنه
یا صاحب الزمان شما فقط شنیدی تو آغوش حسین سید حیدر برات روضه خوند که خدایا شیرخواره رو با خون سیرابش کردن، طاقت نداشتی
اما جد غریبت حسین
یه وقت دید اصغرش داره دست و پا میزنه
اصغر یه نگاه کرد به بابا، لبخند زد
یعنی بابا منم سربازت بودم دیگه
▪️در غمت داده ام از دست عنانم چه کنم
▪️خنده ی آخر تو برده امانم چه کنم
ای لبخندت منو کشته بابا
یک طرف خنده ی لشکر، طرفی اشک رباب
مانده ام من بروم یا که بمانم چه کنم
حسین خجالت میکشه برگرده خیمهها
مختار گفت حرمله کجا دلت کربلا سوخت؟
گفت اون لحظهای که دیدم حسین روش نمیشه برگرده خیمهها
شرمنده است جواب ربابُ چی بده
امان از دل حسین
اصغرُ زیر عبا گذاشت
مادرش رباب نبینه،دل سوخته میشه، آخ تا قیومت
آروم آروم اومد پشت خیمهها
اصغرُ گذاشت رو زمین
شروع کرد قبر کردن که اصغرُ تو قبر بذاره، حالا دلیلش بماند
اما یه وقت ناله بلند شد، خواهر اومد
آخ برادرم حسین رباب داره میاد
مادر دلسوختهی اصغر داره میاد
بذار یه بار دیگه مادر شش ماهاش رو ببینه
آرزو به دل نمونه
آخ رباب اومد آی امان، کربلا غوغا شد
همه دارن به سر و سینه میزنه
همه دارن گریه میکنن
مادر اومد، اصغرُ رو پاش گذاشت
اصغرم دیشب نخوابیدی اما حالا برات لالایی میخونم بخواب تا قیومت
▪️بخواب ای اصغر ناخورده شیرم
▪️غم لعل لبانت کرده پیرم
▪️بخواب ای نوگل از کینه پر پر
▪️بخواب ای غنچه ی زیبای مادر