eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
3.1هزار دنبال‌کننده
37 عکس
36 ویدیو
32 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️اربعین ورود قافله به کربلا https://eitaa.com/fatemi222/1904 چهل روز حسینم https://eitaa.com/fatemi222/1910 باز آمدم ای همسفر https://eitaa.com/fatemi222/1911 صدای خواهری https://eitaa.com/fatemi222/1915 فاتح شامم https://eitaa.com/fatemi222/1917 یک اربعین https://eitaa.com/fatemi8/390 آه از آن ساعت که با صد شور و شوین https://eitaa.com/fatemi8/391
برایتان‌اینگونہآرزومیکنم: آن‌زمان‌کہدرمحشرخدابگوید: چہداشتۍ؟ حسین‌سربلندکندوبگویدحساب‌شد.! مهمان‌من‌است...
‌ ﷽ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین
✍ اربعین گریزی نیست دل‌ها را از این شور و حرارت، نه جهان را چاره‌ای دیگر نمانده غیر حیرت، نه به دریا می‌روند این رودهای جاری از هر سو به وحدت می‌رسد این سیل جمعیت به کثرت نه قدم‌هامان تکان داده‌ست دنیای معاصر را که این رزمایش عشق است آری پول و قدرت نه به جانم‌ می‌خرم دشواری این راه را هرسال توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه به غیر از نصرت و آمادگی در کوله‌بارم نیست به قصد جان‌فشانی می‌روم، تنها زیارت نه سراسر شور و شیدایی‌ست در سرتاسر جاده و زائر دم به دم تکریم می‌بیند حقارت نه یکی این سو یکی آن سو به دعوت می‌برد ما را از این مردم محبت می‌رسد بر ما جسارت نه یکی پیراهنم را می‌کشد با خواهش از دستم برای شستن اما می‌برد آن را به غارت نه اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد هزاران پاسخ آماده‌ست در میدان نصرت، نه؟ و من این روضه‌ها را می‌برم تا کربلا با خود مگر می‌افتد این دل یک دم از شور و حرارت؟... علی سلیمیان https://eitaa.com/fatemi8/1621
چهل روز است گریانم حسین جان! چو موی تو پریشانم حسین جان! چهل روز است می خوانم حسین جان! حسین جانم حسین جانم حسین جان! تویی ذکر لبم الحمدلله حسینی مذهبم الحمدلله همین جا شیرخواره گریه می کرد رباب بی ستاره گریه می کرد گهی بر گاهواره گریه می کرد گهی بر مشک پاره گریه می کرد خدایا از چه طفلم دیر کرده؟ مرا بیچاره کرده، پیر کرده همین جا دور اکبر را گرفتند ز ما شبه پیمبر ما را گرفتند ولی از من دو دلبر را گرفتند هم اکبر هم برادر را گرفتند "به تو گفتم که ای افتاده از پا ز جا بر خیز ور نه معجرم را..." همین جا بود که سقای ما رفت به سمت علقمه دریای ما رفت پناه عصمت کبرای ما رفت پی او گوشواره های ما رفت فقط از علقمه یک مشک برگشت حسین بن علی با اشک برگشت همین جا بود که دل ها گرفت و ... کسی روی تن تو جا گرفت و ... سرت را یک کمی بالا گرفت و... و از پشت سرت سر را گرفت و... همین که بر گلویت خنجر آمد صدای ناله ی زهرا در آمد همین جا بود الف را دال کردند تنت را بارها پامال کردند ته گودال را گودال کردند تو را با سم مرکب چال کردند اگر خواندم قلیلت علت این بود که یک تصویری از تو بر زمین بود تو ماندی و کبوتر رفت کوفه تو را کشتند و خواهر رفت کوفه خودم در راه و معجر رفت کوفه چه بهتر زودتر سر رفت کوفه و گر نه دردها می کشت ما را نگاه مردها می کشت ما را بهاری داشتم اما خزان شد قدی که داشتم بی تو کمان شد عقیق تو به دست ساربان شد طلای من نصیب کوفیان شد خبر داری مرا بازار بردند میان مجلس اغیار بردند همین جا بود افتادند تن ها همین جا بود غارت شد بدن ها تمامی کفن ها، پیرهن ها بدون تو کتک خوردند زن ها همین جا بود گیسو می کشیدند به هر سو دخترانت می دویدند همین جا بود تازیانه باب گردید رخ ما در کبودی قاب گردید ز خجلت خواهر تو آب گردید که معجر بعد تو نایاب گردید سکینه معجر از من خواست اما خودم هم بودم آن جا مثل آن ها... ز جا برخیز غم خواری کن عباس! دوباره خیمه را یاری کن عباس! برای عزتم کاری کن عباس! علم بردار علم داری کن عباس! سکینه می کند زاری ابالفضل! چه قبر کوچکی داری ابالفضل! 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
⚫️روضه السَّلام علیک یا ابالحسن یا علی بن موسی ایهّا الرضا یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله. السَّلام ُ عَلی مَن اَمَر اَولادَهُ و عیالَهُ بِالنَّیاحَةِ عَلیهِ قَبلَ وُصُولِ القَتُلِ اِلَیهِ . سلام بر آن مولایی که به فرزندان و عیال خود دستورداد قبل از اینکه شهید شود بر او گریه و زاری نمایند همه بستگان را جمع کردند فرمودند : همه برای من بلند گریه کنید . گفتند آقاگریه دنبال مسافر میمنتی ندارد . فرموده باشد آری آن مسافری که امید به بازگشت داشته باشد من دیگر از این سفر برنمی گردم اما جد غریبش حسین ، روز عاشورا عازم میدان شد یک وقت دید ذوالجناح قدم از قدم برمی دارد دید دخترش سکینه آمده . چه کرد این وداع با قلب حضرت ، همین قدر بگویم ، دیدند حضرت اشک دختر پاک کرد فرمود : دخترم با اشکهایت دلم را مسوزان . ای رخت چشمۀ خورشید رضا مهر تو مایۀ امید رضا نام تو ذکر مناجات من است حرمت قبلۀ جانان من است قبله اهل محبت حرمت کعبه عشق سیه پوش غمت بازدر سینه شکسته است دلم در عزای تو نشسته است دلم تو خریدار دل سوخته ای چونکه دلخون و جگر سو خته ای هنگامی که امام رضا می خواست از مدینه حرکت کند دست جوادش را گرفت آورد کنار قبر جدش خاتم الانبیا ، عرضه داشت یا جداه مرا از جوارت دور می کنند اما جوادم را به تو می سپارم غلامی داشت به نام موفّق ، سفارش جوادش را به موفق هم کرد روزها دست جواد را می گرفت به باغستان های مدینه گردش می داد تا دوری پدر او را دلتنگ نکند موفق می گوید : یک روز از تو خانه بیرون آمدیم دیدم امام جواد ناراحت و غمگین است رسیدیم بالای یک بلندی ، یک وقت دیدم امام جواد رویش کرد به طرف خراسان سه مرتبه صدا زد : لبیک ، لبیک ، لبیک یک وقت دیدم جوادالائمه از نظر غایب شد هراسان و ناراحت شدم خدا اگر به خانه برگردم جواب مادرش را چه بدهم یک مرتبه دیدم آقا از دور نمایان شد ، دویدم خودم را به قدمهایش انداختم ، دیدم آقا شال عزا به گردن انداخته صدا می زند : موفق بخدا بابایم را کشتند. 🌸شعر بیا جواد که بابایت از توان افتاد امان نداد مرا این غم و به جان افتاد میان سینه ام این درد بی امان افتاد به راه روی زمین می نشینم و خیزم نمانده چاره که آتش به استخوان افتاد چنان به سینه ی خود چنگ می زنم از آه که شعله بر پر و بال کبوتران افتاد کشیده ام به سر خود عبا و می گویم بیا جواد که بابایت از توان افتاد بیا جواد که از زخمِ زهر می پیچد شبیه عمه اش از پا نفس زنان افتاد شبیه دخترکی که پس از پدر کارش به خارهای بیابان به خیزران افتاد به روی ناقه ی عریان نشسته , خوابیده وغرق خواب پدر بود ناگهان افتاد گرفت پهلوی خود را میان شب ناگاه نگاه او به رخ مادری کمان افتاد دوید بر سر دامان نشست خوابش برد که زجر آمد و چشمش به نیمه جان افتاد رسید زجر دوباره عزای کوچه شد و به هر دو گونه ی زهرا ترین نشان افتاد رسید زجر و پی خود دوان دوانش بُرد که کار پنجه ی زبری به گیسوان افتاد به کاروان نرسیده نفس نفس می زد به خارهای شکسته کشان کشان افتاد دوباره ناله ای آمد عمو به دادم رس دوباره رأس اباالفضل از سنان افتاد ــــــــــــــــــــــــــــ 🔳امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/795
ديده بگشا و ببين زينبت آمد مادر زينب خسته و جان بر لبت آمد مادر   از سفر قافله‌ي نور دو عينت برگشت زينبت با خبرِ داغ حسينت برگشت   ياد داري كه از اين شهر كه خواهر مي‌رفت تك و تنها كه نه ، با چند برادر مي‌رفت   ياد داري كه عزيز تو چه احساسي داشت وقت رفتن به برش قاسم و عباسي داشت   ياد داري كه چگونه من از اينجا رفتم؟ با حسين و عليِ‌اكبر ِ ليلا رفتم   بين اين قافله مادر ، علي ِاصغر بود شش برادر به خدا دور و بر خواهر بود   ولي اكنون چه ز گلزار مدينه مانده؟ چند تا بانوي دلخون و حزينه مانده   مردها هيچ ، ز زنها هم اگر مي‌پرسي فقط اين زينب و ليلا و سكينه مانده   نوه‌ات گوشه‌ي ويرانه‌ي غربت جا ماند سر ِخاك پسرت نيز عروست جا ماند   باوفا ماند كه در كرب و بلا گريه كند يك دل سير براي شهدا گريه كند   ولي اكنون منم و شرح فراق و دردم ديگر از جان و جهان بعد حسين دلسردم   آه...مادر چه قدَر حرف برايت دارم بنِگر با چه قَدَر خاطره بر مي‌گردم  ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
باز باران است، بارانِ حسین بن علی عاشقان! جانِ شما، جانِ حسین بن علی خواه بر بالایِ زین و خواه در میدانِ مین جان اگر جان است قربانِ حسین بن علی شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست وعدۀ ما دور میدانِ حسین بن علی... در همین عصرِ بلا پیچیده عطرِ کربلا عطرِ باران، صوتِ قرآنِ حسین بن علی پرچم بیداد را روزی به آتش می‌کشد شعله‌های عشقِ سوزانِ حسین بن علی قدسیان از سفره‌اش نان و نمک خوردند و ما تا ابد هستیم بر خوانِ حسین بن علی هر کجا عشق است نام او طنین‌انداز شد در جهان برپاست طوفانِ حسین بن علی هر کجای خاکِ من بوی شهادت می‌دهد عشقم ایران است، ایرانِ حسین بن علی گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است» دردهای ما و درمانِ حسین بن علی دست بالا کن ببین لبیک‌گویان آمدند نوجوانان و جوانانِ حسین بن علی دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی: دست‌های ما به دامانِ حسین بن علی ✍ https://eitaa.com/fatemi8
◾️روضه های آخر صفر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم https://eitaa.com/fatemi8/812 امام حسن مجتبی علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/219 امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/795
امام رضاست علیه السلام غلامرضا سازگار قبلــــۀ جــــان مـــن امــام‌رضاست     دیـــن و ایمــان من امام‌رضاست بی‌ولایـــش ز مــــــرده مــــرده‌تـرم     جــان و جـانان من امام‌رضاست هـــرچــه کـــــــردم تـــلاوت قــرآن     روح قـــــرآن مــــن امـام‌رضاست چارصحنش بهشت هشت بهشت     خلــد و رضـوان من امام‌رضاست نسخــــــه و دارو و طبیبـــم اوست     درد و درمـــان مـن امام‌رضاست خجـلم از عنـایت و کرمش که مرا راه داده در حرمش او سیــــه‌رویـی مـــــرا دیـــده     بــه سیــاهیم پرده پوشیده به کسی چه که من گنهکارم     هرچه هستم رضا پسندیده بـــوده اشـــک خجـالتم بـر رخ     او بـه اشکم ز لطف خندیده دسـت او بـــر روی سرم بوده     مهـــر او در دلــم درخشیده گرچـه باشـد گناهِ بسیارم هـر که‌ام ثامن‌الحجج دارم هــــرکـه زیــــن آستــانه در بزند     نیـست جــــایز در دگـــر بزند ای خوش آن دل که بـر زیارت او     ســــوی بـــاب‌الجـواد پـر بزند خوش‌ترآن مادحی که درحرمش     دم ز آل پیــــــــــامبـــر بـــزند زنـگی ار رخ بــه خـــاک او شوید     نی عجب طعنه بــر قمـر بزند کیـست جـــز او کــه زائر خود را     از کـــرامت سـه‌بار سر بزند؟ بی‌حساب است لطف و احسانش پــــدر و مـــــــادرم بـــــه قـربــانش زائرینی که دور این حرم‌اند     بیــــن زوّار کــــــربلا علــــم‌اند دردمندان کز او شفا گیرند     آسمــــانی‌دل و مسیـح‌دم‌اند همـه عــالم اگر شوند گدا     پیش لطف و عطاش باز کم‌اند