eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
1.2هزار دنبال‌کننده
14 عکس
10 ویدیو
29 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
مقتل رقیه
در غریبی اگر دست پدر
بنال ای دل
◾️اشعار مصیبت شام اى عمه بیا تا که غریبانه بگرییم https://eitaa.com/fatemi222/1300 مرا که دانه اشک است دانه لازم نیست https://eitaa.com/fatemi8/494 منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم https://eitaa.com/fatemi8/495 با همین حال بد و پای پر آز آبله ام https://eitaa.com/fatemi8/759 دروازه ی ورودی شهر است و ازدحام https://eitaa.com/fatemi8/191 اشعار روضه ام حبیبه https://eitaa.com/fatemi8/192 دختر تحول افرین شام https://eitaa.com/fatemi8/193 بنال ای دل نوا دارد رقیه https://eitaa.com/fatemi8/194 درغریبی تا بخاک وخون سرخودراگذاشت https://eitaa.com/fatemi8/195 چه نعمتی است نشستن بروی بام حسین https://eitaa.com/fatemi8/196 مقتل حضرت رقیه https://eitaa.com/fatemi8/197 عشق کاری به قیل و قال ندارد https://eitaa.com/fatemi8/200 ندیدی اشک، زِ چشمم، مدام می‌آمد؟ https://eitaa.com/fatemi8/138 ای یوسف رسیده به کنعان من،سلام https://eitaa.com/fatemi8/139 شبی که عشق بدستش عنان راحله .. https://eitaa.com/fatemi8/140 هرگز نمیروم پی دلدار دیگری https://eitaa.com/fatemi8/142 به دخترت که غم و غصه بیکران دارد https://eitaa.com/fatemi8/143 صدای گریه شنیدی اگر صدای من است https://eitaa.com/fatemi8/144 از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم https://eitaa.com/fatemi8/145 در جلوه، نور حضرت زهرا رقیه است https://eitaa.com/fatemi8/146 کنون که داغ تو بر سنگ‌ هم اثر بگذارد https://eitaa.com/fatemi8/147 ساکن روزهای بی نورم.. https://eitaa.com/fatemi8/148 دستت کجاست تا که بگیری به بر مرا https://eitaa.com/fatemi8/149 درغریبی تا بخاک وخون سرخودرا گذاشت https://eitaa.com/fatemi8/195 بنال ای دل نوا دارد رقیه https://eitaa.com/fatemi8/194 روضه https://eitaa.com/fatemi8/193
وقتی سر بریده امام حسین را برای رقیه سلام الله علیها آوردند گفت این سر کیست؟ 😭 به او گفتند: سر پدرت حسین است. سر را با احتیاط از داخل طشت برداشت و به سینه چسبانید و با گریه های سوزناک خود خطاب به سر چنین گفت: یا ابتاه من ذالذی خضبک بدمائک پدر چه کسی تو را به خون آغشته کرد؟ یا ابتاه من الذی قطع وریدک😭😭 چه کسی رگ های گردنت را برید؟😭😭 وای بر ما بعد از تو وای از غریبی! پدر جان کاش فدایت می شدم. پدر جان ای کاش بیش از این نابینا می شدم و تو را اینگونه نمی دیدم . پدر جان کاش پیش از این در خاک خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمی دیدم. سپس لب ها را بر لب های پدرش امام حسین نهاد و چنان گریست که همان لحظه بیهوش شد و وقتی او را حرکت دادند دریافتند که از دنیا رفته است😭😭😭😔😔
امام مجتبی عليه السلام امام مجتبی علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/793 مسمومیت امام مجتبی علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/794 ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد https://eitaa.com/fatemi8/220 از بس که زخمهای دلم بی شماره بود https://eitaa.com/fatemi8/221 از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است https://eitaa.com/fatemi8/222 از آن سوزم حسینم جسم من در خاک بسپارد https://eitaa.com/fatemi8/224 تیرباران تابوت https://eitaa.com/fatemi8/225 طشتی در مدینه و طشتی در شام https://eitaa.com/fatemi8/226 دفن برادر https://eitaa.com/fatemi8/227 تشویق حسن https://eitaa.com/fatemi8/228 عوض لاله و گل بر بدنت https://eitaa.com/fatemi8/229 امام مجتبی علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/793 مسمومیت امام مجتبی علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/794 ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد https://eitaa.com/fatemi8/220 از بس که زخمهای دلم بی شماره بود https://eitaa.com/fatemi8/221 از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است https://eitaa.com/fatemi8/222 از آن سوزم حسینم جسم من در خاک بسپارد https://eitaa.com/fatemi8/224 تیرباران تابوت https://eitaa.com/fatemi8/225 طشتی در مدینه و طشتی در شام https://eitaa.com/fatemi8/226 دفن برادر https://eitaa.com/fatemi8/227 تشویق حسن https://eitaa.com/fatemi8/228 عوض لاله و گل بر بدنت https://eitaa.com/fatemi8/229 خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن https://eitaa.com/fatemi222/2043 مولای ما کریم ولیکن غریب بود https://eitaa.com/fatemi222/510 فقیر آمد سراغش، سیر برگشت https://eitaa.com/fatemi8/817
ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد آتش این زهر، آبی روی آتش بوده است آتشی دیگر دل شعله ورم را زخم کرد روضه‌خوانی میکنم هرروز وشب درخلوتم روضه ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد این مصیبت‌نامه را جز من نمیداند کسی دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد حوریه حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر باد گلبرگ گل پیغمبرم‌ را زخم کرد سال‌ها گریان داغ ضربت یک سیلی ام ضربه ای محکم که روی‌مادرم را زخم کرد با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود مادرم درکوچه راه خانه را گم کرده بود شاعر:
از بس که زخمهای دلم بی شماره بود هفت آسمان زچشم ترم پرستاره بود بیگانه جای خود که مرا آشنا شکست آیینه ام که همسفرم سنگ خاره بود تشت از حرارت جگرم داد می کشید از بس که داغ بر جگر پاره پاره بود «زهری که می شکافت دل سنگ خاره را » با من چه کرد که نفسم در شماره بود خون دهان مجال سخن را زمن گرفت در بسترم وصیت من با اشاره بود خاموش بودم از غم غیرت تمام عمر این راز سر به مهر گریبان پاره بود درگوش مانده آه پس از سال ها هنوز آهی که از شکستن یک گوشواره بود قدم نمی رسید تا سپر مادرم شوم بر خاستن به پنجه پا کاش چاره بود دیدم به چشم خویش که مادر دگر ندید مویم سپید شد اگر از آن نظاره بود من که نخفته بودم از این غم تمام عمر تابوت پیش چشم ترم گاهواره بود قسمت نبود در دل تابوت خفتنم تشییع تیر روضه این سوگواره بود تشییع من دومرتبه بود و ولی حسین ... تشییع جسم پر پر او چند باره بود بس که ستور از تن او رفت و باز گشت چون رشته های زلف تنش پاره پاره بود شاعر:
از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است از عالم و آدم گدایش بی نیاز است از سفره اش هر قدر می خواهی طلب کن دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است زانو بغل کردن دگر معنا ندارد وقتی که آقای کریمت چاره ساز است هر جای عالم چشم می چرخانم انگار پرچم سیاهِ "یا حسن" در اهتزاز است استاد عباس است، باید هم بگویند شير جمل در هر نبردی یکه تاز است در جنگ ها، الحق جلودارش نبودند جنگاوری اش فخرِ تاریخِ حجاز است * سجاده را از زیر پایش می کشیدند غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است اینکه چه ها شد در دل کوچه، بماند از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است شاعر:
حسین چوبه های تیر را کنار زد به یاد آن ساعتی که امام حسین چوبه های تیر را کنار زد وقتی بدن برادر را میان خاک گذاشت فرمود : غارت زده به کسی نمی گویند که مالش را برده باشند غار زده به من می گویند که بدن برادرم را با دست خودم میان خاک بگذارم . آی دلهای آماده اینجا خم شد تیراز تابوت وبدن برادرش امام حسن بیرون آورد کربلا هم روی خاکها نشست تیر از چشم عباس بیرون آورد همه صدا بزنید حسین ….
از آن سوزم حسینم جسم من در خاک بسپارد … امام صادق (ع) فرمود : وقتی امام حسین (ع) به بالین برادر آمد و آن وضع و حال برادر را مشاهده کرد ؛گریست . امام حسن (ع) فرمود : چرا گریه میکنی ؟ فرمود : چرا نگریم که تو را مسموم میبینم . فرمود اگر چه مرا مسموم کردند ؛ ولی آنچه بخواهم ( از آب و شیر و …) در اینجا آماده است و برادران و خواهرانم و بستگانم جمعند ؛ ولی ” لا یوم کیومک یا ابا عبدالله یزدلف الیک ثلاثون الف رجل یدعون انهم من امه جدنا فیجتمعون علی قتلک و سفک دمک ….” از آن سوزم حسینم جسم من در خاک بسپارد ولی کس نیست جسم او از خاک بردارد منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست