eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
4هزار دنبال‌کننده
68 عکس
66 ویدیو
36 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد آتش این زهر، آبی روی آتش بوده است آتشی دیگر دل شعله ورم را زخم کرد روضه‌خوانی میکنم هرروز وشب درخلوتم روضه ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد این مصیبت‌نامه را جز من نمیداند کسی دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد حوریه حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر باد گلبرگ گل پیغمبرم‌ را زخم کرد سال‌ها گریان داغ ضربت یک سیلی ام ضربه ای محکم که روی‌مادرم را زخم کرد با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود مادرم درکوچه راه خانه را گم کرده بود شاعر:
درخت‌های اُمیدیم، از دیار حسن پُر از شکوفه‌ی عشقیم در بهار حسن به سَلسَبیل و به زمزم که احتیاجی نیست! رسیده است لبِ ما به جویبار حسن به دخل کاسبی‌ام برکتی فراوان داد از آن زمان که شدم خادم تبار حسن همین دو لقمه‌ی نان را حسن به ما بخشید گرفته سفره‌ی ما رنگ از اعتبار حسن کریم‌بودنِ او قابلِ محاسبه نیست... کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن؟! کدام شاه نشسته است با جذامی‌ها؟!... بلند می‌شوم از جا به افتخار حسن شنیده‌ام که به سگ هم غذا تعارف کرد! هنوز ماتم از این لطفِ بی شمار حسن بنازمش که چنان شیر، از جمل برگشت چه کرد در دل آن فتنه، ذوالفقارِ حسن من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم منم دچار حسین و منم دچار حسن در اربعین حسینی، حسن جلودار است قدم زدم همه‌ی جاده را کنار حسن عمودِ یکصد و هجده، بهشتِ مشّایه‌ست خدا رسانده خودش را سرِ قرار حسن حسین با همه‌ی دلرُبایی‌اش، حسنی‌ست ببین دل از همه بُردن شده‌ست کار حسن خیالبافی من‌ صحن‌سازیِ حسن است... شبیه مشهد ما می‌شود مزار حسن * * * میان معبری از نور، ناگهان شب شد چه دید در دل آن کوچه، چشم تار حسن؟! حرام‌لقمه به مادر دو دست سیلی زد... سیاه شد پس از آن کُلِّ روزگار حسن ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
از ابتدا قیامت او آشکار بود آن بانویی که ممتحن کردگار بود در بندگی خویش خدای بقیه بود سرتا به پاش مظهر پروردگار بود در خانه با کنیز خودش هم‌کلام بود در سجده با خدای خودش همجوار بود مردان جنگی از پس او برنیامدند با اینکه بر جراحت پهلو دچار بود کاری به این نداشت که تنها و بی‌کس است وقت گذر ز کوچه، چه با اقتدار بود زهرا عجیب غیرتیِ عشق حیدرست پای علی برای بلا بی‌قرار بود از گرگ‌های شهر، فدک را گرفته بود کرار بود، گرچه خودش خانه‌دار بود بستند راه کوچه! مگر کم میاورد؟! غافل ازآنکه چادر او ذولفقار بود سیلی زدند جا بزند! گفت یا علی! یک دم عقب نرفت! سراپا وقار بود رویش کبود شد، رویشان را سیاه کرد با قامت شکسته عجب پای کار بود تا حشر، خاک بر سر اهل مدینه کرد آن معجری که روی سرش پرغبار بود اصلاً نخورد غصه‌ی آن گوشِ..... اما حَسَن نِشَست و پی گوشوار بود واضح‌تر از همیشه علی را نظاره کرد هرچند چشم‌هاش از آن ضربه تار بود * * ارثیه داد حضرت مادر به دخترش ارثیه‌ای که درد و غم بی‌شمار بود وقتی سر عزیز خدا رفت روی نی زینب اسیر هلهله‌ی سی هزار بود... از یک کفن مضایقه کردند کوفیان بر روی بوریا، بدنی آشکار بود درراه، زینب از همه بدتر عذاب دید دُخت علی به ناقه‌ی عریان سوار بود دستش شکست و دست ستم را ز پشت بست با دست بسته فاتح این کارزار بود... ✍️ https://eitaa.com/fatemi8
چه روضه‌ای‌ست که هرکس روایتش می‌کرد بنای گریه به وضع مصیبتش می‌کرد چه می‌شد از دل آن کوچه برنمی‌گشتند قضا به لطف قَدَر خرق عادتش می‌کرد برای جمله‌ی کوتاه هم مجال نداد وگرنه فاطمه او را نصیحتش می‌کرد "زکیّه" هیچ زمان حرف تُند نشنیده و کاش راهزن این را رعایتش می‌کرد حرام لقمه به مادر دو دست سیلی زد...* گلی که لمسِ نسیمی اذیتش می‌کرد آهای گریه‌کنان! فاطمه زمین افتاد هجوم چکمه‌ جسارت به ساحتش می‌کرد یکی ز تکّه‌ی آن گوشواره‌ها گم شد حسن وگرنه همان شب مرمتش می‌کرد عذاب روحی فرزند،داغ ناموس است مغیره هم چه جفایی به غیرتش می‌کرد * * دعای مادرم این روزها فقط مرگ است اجل ز طعنه‌ی همسایه راحتش می‌کرد ✍️ *«فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْضِ» ترجمه: از روی مقنعه طوری بر دو گونه‌اش زدم که گوشواره‌‌اش پاره شد و به زمین ریخت. 📚بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ https://eitaa.com/fatemi8/100
روبهان بر همسر شیر خدا سیلی زدند در بهشت وحی بر خیر النّسا سیلی زدند نامسلمانان که دم از دین و قرآن می‌زدند بر رخ تطهیر و قدر و هل اتی سیلی زدند گر «من آذاها فقد آذانی‌» اَت خورده به گوش آن ستمکاران به روی مصطفی سیلی زدند فاطمه آیینه‌ی توحید و وجه کبریاست بر رخ توحید و وجه کبریا سیلی زدند صورت انسیّة الحورا کجا سیلی کجا؟ با که گویم دیوها حوریّه را سیلی زدند اینکه رویش نیلگون گردیده ناموس خداست فاش می‌گویم به ناموس خدا سیلی زدند چارده قرن است می‌پرسند آل فاطمه اهل عالم مادر ما را چرا سیلی زدند؟ روی زهرا شد کبود و سوخت رخسار حسن بر گل روی امام مجتبی سیلی زدند «میثم!» آن سیلی به روی فاطمه تنها نخورد بر تمام انبیا و اولیا سیلی زدند ✍استاد فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100