eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
3هزار دنبال‌کننده
34 عکس
33 ویدیو
32 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
ورودي مدينه دلــــــــم پـــــَر می زند سوی مدینه بسویم می وَزَد بـــــــــوی مدینه خـــــــدایا عـــــاشقم عاشق ترم کن نصیب مـــــــــا کنی کوی مدینه مــــدینه دلــــــم بَـــرات پر می زنه پُـشت در نــشسته و در می زند مـــــدینه صــــــفای دائمت چه شد کوچه های بنی هاشمت چه شد؟ مــــدینه به زخـــــــم دل نمک زدند تـــو کوچه فاطمه را کتک زدند مـــــدینه رنـــــــگ حسن پریده بود نــمی دانم تو کوچه چه دیده بود مـــدینه شکسته بـــــــود بال و پری مــــــدینه آتش گـــرفته بود دری صـــــــدای شکستن یک در می یاد نـــــــــــاله مظلومه مادر می آید https://eitaa.com/fatemi8/1759
مدينه در كجا گم كرده ماهت اختر خود را چرا با اشك شستي دامن غم پرور خود را مدينه رهنمائي كن به سادات بني‌الزهرا كه در خاك تو گم كردند قبر مادر خود را مدينه تو به پا ماندي و زهرا فتاد از پا عجب ياري نمودي دختر پيغمبر خود را مدينه هيچ بانوئي به هنگام كتك خوردن نبيند بين دشمن دست بسته شوهر خود را مدينه يادآرا ز آن غروبِ درد آلودت كه بيمار علي زد ناله‌هاي آخر خود را مدينه گريه كردي بر علي آن شب كه پيغمبر گرفت از دست او آزورده جسم دختر خود را مدينه بيمِ آن دارم كه زينب بي پدر گردد كمك كن تا علي از خاك بردارد سر خود را https://eitaa.com/fatemi8/1759
اي مدينه اي گواه دردها غصه خيز قصّة نامردها اي مدينه اي بهشت گريه خيز اي نگاهت تير غم را كرده تيز اي مدينه نام نيكت دلرباست مهر تو آئينه دار قلب ماست اي مدينه عشق را معنا توئي شاهد مظلومي مولا توئي از تو دارم خاطرات جانگداز ماجرائي گريه خيز و ناله ساز خاك پاكت دل تسلّا مي‌دهد كوچه‌هايت بوي زهرا مي‌دهد خشت خشتت داد ماتم مي‌زند دردل ما خيمة غم مي‌زند در تو آتش از ستم افروختند باب بيت مصطفي را سوختند در تو ساقي را به كف ساغر شكست پهلوي زهرا به پشت در شكست در تو فرمان خدا توبيخ شد سينة او بوسه گاه ميخ شد در تو پشت در سپر شد فاطمه شاهد مرگ پسر شد فاطمه در تو پيوند بقا بگسته شد دست خيبر گير مولا بسته شد در تو بازو مهر نيلي خورده است مادرسادات سيلي خورده است در تو زينب كربلائي گشته است بر حسين خود فدائي گشته است در تو صحن كرد حلّ مسئله خون اصغر را به تير حرمله آمدم سوز دلم را ساز كن آشنايم در به رويم بازكن مي‌كنم گمگشته‌اي را جستجو خانه خانه كوچه كوچه كو به كو *********** https://eitaa.com/fatemi8/1759
شكر خدا زيارت پيغمبر آمديم توفيق يار شد كه سوي اين درآمديم ما لايق حضور تو هرگز نبوده‌ايم لطف تو بود اينكه به اين محضر آمديم آلوده‌ايم و از گنه خويش شرمسار با دستهاي خالي و چشم تر آمديم اي مهربان بنده نواز و بزرگوار ما خائف از محاسبة محشر آمديم ما دلشكسته‌ايم وليكن اميدوار ما را ز خود مران كه بر اين باور آمديم با آرزوي ديدن مهدي در اين ديار از مروه تا صفاي تو چون هاجر آمديم بوي گلي است در عرفات از حضور تو سوي گل وجود تو ما بر سر آمديم ما داغدار كوچ هزاران ستاره‌ايم گريان ولي زداغ گل ديگر آمديم داغ بزرگ، مدفن پنهان فاطمه‌است ما در پي زيارت اين درآمديم https://eitaa.com/fatemi8/1759
مائيم و نواي عاشقانه مائيم و دل پر از بهانه مائيم و شرار و سوز سينه تنهائي و غربت مدينه مائيم و دلي كه پر زداغ است شبهاي بقيع بي چراغ است در شهر نبي كه پر فريب است ذريه مصطفي غريب است از بام و در مدينه پيداست مظلومة اهلبيت زهراست اي فاطمه اي كه بهتريني بر خاتم انبياء نگيني اي روشني وجود‘ زهراء بازو درخت كبود‘ زهرا اي خورده كتك زدست بيداد اي برده تو را مدينه از ياد شهر تو چرا چنين غم آلود؟ يادآور ظلم و آتش و دود هر چند كه قبر تو نهان است نام تو فراتر از جهان است در موج بلا تو نوح مائي جسميم همه‘ تو روح مائي اي مادر يازده ستاره اي دل زغم تو پاره پاره ما مهر تو را به سينه داريم عمري است غم مدينه داريم تا كي سر ما به زانوي غم؟ تا چند بقيع و بوي ماتم؟ ما چشم براه آفتابيم مديون دعاي مستجابيم خورشيد حضور چون برآيد فصل غم و غربتت سرآيد https://eitaa.com/fatemi8/1759
اي زائرين خسته دل اينجا مدينه است اي عاشقان اين كعبه دلها مدينه است اينجا مطاف حوريان و قدسيان است چون بارگاه خاتم پيغمبران است اينجا ملائك در طواف و در نمازند حوران جنّت غرق در راز و نيازند اينجا پر و بال ملك فرش زمين است اينجا محلّ وحي جبرييل امين است اين گنبد سبزي كه تابد نور ا ز آن نور رسالت مي‌شود از آن نمايان جنّات عدن و قبّة الخضر است اينجا آري بهشت و روضة طوباست اينجا اينجا حديث غصّه دل را بگوئيد عطر بهشت از خانة زهرا بجوئيد اين خانه زهراست اين بيت پيمبر اين قبر بابا باشد و كو قبر دختر اينجا دل و جان را به لطف حق سپاريد جاي قدمهاي پيمبر پا گذاريد از هر وجب خاكش دواي خود بجوئيد در هر طرف راهش طواف كعبه پوئيد در اين حرم قدر زيارت را بدانيد اينجا نماز شكر را با هم بخوانيد در اين حرم دست دعا بالا بگيريد سر خطّ عفو از حضرت زهراء بگيريد در اين حرم حرمت نگهداريد شايد مهدي كنار تربت مادر بيايد با آب كوثر گرد غم از دل بشوئيد زهراء دعا كرده شما آمين بگوئيد با چشم دل اينجا خدا را مي‌توان ديد مهدي ختم الاوصياء را مي‌توان ديد در اين زمين هر شيعه را از سر رود هوش اينجا بقيع يك باغ گل دارد در آغوش اينجا زختم المرسلين حرمت شكستند دست تواناي علي را نيز بستند گوئي كه در اينجا علي خانه نشين شد در پشت اين در فاطمه نقش زمين شد اينجا زقرآن سورة كوثر جدا شد زهرا زپا افتاد و فرزندش فدا شد دشمن كه محسن را در اين بيت الولا كشت با قتل او هم اصغري در كربلا كشت دست حسن در دست مادر بود اينجا وقتي كه سيلي زد عدو بر روي زهراء اينجا اميرالمؤمنين از پا فتاده صورت به روي تربت زهرا نهاده https://eitaa.com/fatemi8/1759
يا رسول الله در كويت پناه آورده‌ام مدعايم را دل سوزان گواه آورده‌ام ديدم اينجا رو سيه را روسفيدي مي‌دهند موسفيد از كرده‌ها روي سياه آورده‌ام نيستم وحشي ولي چون وحشي از فرط گناه بر تو اي پيغمبر رحمت پناه آورده‌ام زانكه مي‌باشد بيابان در بيابانم اميد كاروان در كاروان بار نياز آورده‌ام من يكي از زائران حضرت معصومه‌ام كاروان در كاروان بار نياز آورده‌ام https://eitaa.com/fatemi8/1759
مدينه كو پرستوئي كه من بال و پرش بودم چه شد آن طائر قدسي كه من در محضرش بودم مدينه كاش جان من بلاگردان او مي‌شد كه عمري باغبان غنچه‌هاي پرپرش بودم مدينه نخل اميد مرا آتش زدند اعداء كنار باغ در انديشة برگ و برش بودم مدينه قصّةپروانه را ازمن چه مي‌پرسي؟ ميان شعله‌ها من شاهد خاكسترش بودم مدينه لذّت ديدار زهرا را بپرس از من كه بر بالين او محو نگاه آخرش بودم مدينه آن شب قدري كه رفت آن نازنين مادر پريشان خاطر از حال و هواي دخترش بودم https://eitaa.com/fatemi8/1759
سلام من به مدینه، به آستان رفیعش به مسجد نبوی، به لاله‌های بقیعش سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا تو‌ای مسافر شهر مدینه در دل شب‌ها نبود هرچه که گشتم نشان ز مرقد زهرا یا زهـــرا سلام من به تو‌ای بانویی که مرد نبردی ز غیر هرچه که دیدی به یار شکوه نکردی سلام من به بازو، کبودی رویت به سرخ فامی اشک تو و سپیدی مویت مدینه منزل قرآن مدینه محفل قرآن درون دل خبر داری تو از درد دل قرآن مدینه شهر پیغمبر مدینه شهر پیغمبر خدا بر تو نظر دارد، که هستی شهر پیغمبر مدینه شهر گل‌هایی چه گل‌هایی همه پر پر مدینه شهر پیغمبر مدیه شهر پیغمبر ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
سلام_امام_زمانم 🍂دلم گرفته از این جمعه های تكراری دلم گرفته از این انتظار اجباری 🍂چه قدر ندبه بخوانم! چرا نمی آیی؟ چه دیده ایی كه از این دل شكسته بیزاری! 🍂امان نمی دهدم گریه، درد و دل دارم به سینه مانده چه ناگفته هایِ  بسیاری 🍂مرا فراق و غمت می كشد، تو خواهی دید كه خورده برگۀ ترحیم من به دیواری... اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب باشد اندر پرده بازی‌هایِ پنهان غم مخور ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان، غم مخور حال ما در فُرقت جانان و اِبرامِ رقیب جمله می‌داند خدایِ حالْ‌گردان غم مخور حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شب‌هایِ تار تا بُوَد وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور.