متن نوحه حضرت عباس (س) ای کودکان تشنه لب عباس علمدار من است
ای کودکان تشنه لب عباس علمدار من است (2)
خیمه گه غرق تعب عباس علمدار من است (2)
اومی رود میدان که بهر تشنگان آب آورد با مشک پرآب از فرات اندوه ازدلها برد
باران تیر ونیزه را عباس با جان می خرد میروسپهدار من است عباس علمدار من است (2)
درخیمه بنشینید و بهراو دعا یکسر کنید کم شیون وفریاد برگرد علی اصغر کنید
امن یجیبی خوانده وتقدیم آن مضطر کنید لب تشنه سردار من است عباس علمدار من است (2)
او آب می آرد حرم سیراب سازد کامتان ساقی زخّم باده اش پرمی نماید جامتان
غم می برد ازسینه ها خوش می شود ایامتان درهرمحن یارمن است عباس علمدار من است (2)
اندر وفاداری نباشد کس به دوران مثل او هم در شجاعت کس نمی باشد به میدان مثل او
تشنه وتنها کی کند رزمی نمایان مثل او میرفداکار من است عباس غلمدار من است (2)
انوار روی ماه او خورشید را شرمنده کرد بر ماه افتادش نظر مهتاب را تابنده کرد
با جان نثاری بهر دین اسلام را پاینده کرد دلبر ودلدارمن است عباس علمدار من است (2)
یارب سپهدارحسین تنهاست یاری اش نما ده نصرت عباس من اندر مصاف اشقیا
تنهاست اما می کند مردانه او بر پا لوا الحق وفادارمن است عباس علمدار من است (2)
لرزان سپاه کوفیان از ضربت شمشیراو گرگان کوفه یک به یک هستند درزنجیراو
بر گوش عالم می رسد از کربلا تکبیراو عباس علمدار من است عباس علمدار من است
کشته شد عباس من
خیمه های غمزده دست غم بر سر زنید / کشته شد عباس من(2)
چون من محنت زده قتل او باور کنید / کشته شد عباس من(2)
از غم ساقی همه رخت غم بر تن کنید ناله وشیون همه بر امیر من کنید
لعن ونفرین ای حرم لشکر دشمن کنید جمله از خون جگر دیده ها را تر کنید // کشته شد عباس من
پیکر بی دست او روی خاک افتاده بود / در کنار علقمه تشنه لب جان داده بود
سر به روی دامن مادرم بنهاده بود / محتضر گردیدنم در برش باور کنید// کشته شد عباس من (2)
برسرش خیل ملک ناله وشیون کند / همدمی در شیون وناله اش با من کند
هلهله وشادی از قتل او دشمن کند / یاد خشکیده لب ثانی حیدر کنید //کشته شد عباس من (2)
کس نمی آید دگر در وفا مانند او / قبله جان حسین هست این روی نکو
ای صبا بر عالم از طلعت رویش بگو / شیونی جانسوز در قتل این افسر کنید// کشته شد عباس من
او به پیمان با خدا صادقانه ایستاد / تا که دین ماند بجا جان خود برکف نهاد
تشنه لب شمشیرزد تا دگر از پا فتاد / در عزای میر من دیده ها را ترکنید//کشته شد عباس من (2)
سوگوار از قتل او آسمانها وزمین / هست داغش تا ابد در قلوب مومنین
کرد سودا جان خود بهر طفلانی حزین / جای او احسان همه بر علی اصغر کنید/کشته شد عباس من (
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شدهای
آب از هیبت عباسی تو میلرزد
بی عصا آمدهای حضرت موسی شدهای
به سجود آمدهای یا که عمودت زده اند
یا خجالت زدهای وه که چه زیبا شده ای
یا اخا گفتی و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شده ای
منم و داغ تو و این کمر بشکسته
توئی و ضربهای و فرق ز هم وا شده ای
سعی بسیار مکن تا که ز جا برخیزی
کمی هم فکر خودت باش ببین تا شده ای
ماندهام با تن پاشیدهات آخر چه کنم؟
ای علمدار حرم مثل معما شده ای
مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پای چه کسی پا شده ای
تو و آن قد رشیدی که پر از طوبی بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شده ای
(علی اکبر لطیفیان)
علقمه عین محشر کبراست
مشک بر دوش شیر کرار است
نخل ها هر کدام یک سنگر
پشت هر نخل یک کمان دار است
فکر گهواره است در میدان
مشک را بر گرفته چون جانش
آنچنان فکر طفل شش ماهست
اشک بسته است راه چشمانش
آنکه در عرصه ی جدال علیست
هست هوشیار و پای تا سر
چشم بسکه چشمان او بصیرت داشت
چشم زیباش خورد آخر چشم
اشک تا بست راه دیدن را
حرکت تیغ گم شد اندر چشم
دست افتاد و مشک سالم ماند
داشت امید بهر اصغر چشم
مشک شد پاره امیدش ریخت
شد خراب آرزوی او در چشم
تیر ها از کمان رها که شدند
باز شد در تمام پیکر چشم
حرمله تیر را به چله گذاشت
غنچه ی پر شکفته شد بر چشم
ضربه ی آهنی که خورد به سر
بر زمین خورد شیر حیدر چشم
فاطمه گفت یا اخا برگو
گفت ای جان مادر چشم
تا صدایش به گوش شاه رسید
ناگهان رنگ از حسین پرید
خوب شد در کنار پیکر او
مادرش که قد خمیده ندید
در کنار عمود خیمه ی خود
با سر زانویش حسین رسید
روضه شد باز خاک بر دهنم
چه بگویم چه صحنه ها که ندید
آنچنان ناله زد کنار تنش
همه گفتند که حسین برید
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لب های علی اصغر و دریا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد
ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
گذر گرگ به آهوی حرم ها افتاد
وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان
ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد
روضه ی دست بریده وسط علقمه بود
روضه خوان دست بدون رمق فاطمه بود
♮♯♭عباسم و در پی خطر می گردم
♮♯♭دور و بر خیمه تا سحر می گردم
♮♯♭صدبار اگر علقمه را فتح كنم
♮♯♭لب تشنه تر از گذشته بر می گردم
✦✧✯✦✧✯
گاهی به حضور مهر، ای ماه برو♫♪
تا جاذبه ی سیر ، الی الله برو♫♪
زینب به طنین گام تو دلگرم است♫♪
گاهی جلوی خیمۀ او راه برو♫♪
✦✧✯✦✧✯
♪♩تا پرچم سرخ عشق بردوش من است
♪♩شوق ظفر و صبر، هم آغوش من است
♪♩یک لحظه مرا نمی گذارد آرام
♪♩این نالۀ العطش که در گوش من است
✦✧✯✦✧✯
با یاد اباالفضل دلم آسوده ست♫❀
با او دل ما را سر و سری بوده ست♫❀
در حاشیۀ علقمه گفتم نکند♫❀
یک عمر دو دست در تنم بیهوده ست؟!♫❀
✦✧✯✦✧✯
♪♪♪کس پیش تو دم ز زور و بازو نزد
♪♪♪کو آن که برابر تو زانو نزد
♪♪♪لب تشنه ز علقمه گذشتی آری
♪♪♪دریا که به رودخانه ها رو نزد
شهید علقمه واویلا واویلا
عزیز فاطمه واویلا واویلا
ابوفاضل مدد واویلا واویلا
گل ام البنینم واویلا واویلا
شده قطع الیمین واویلا واویلا
فتاده برزمین واویلا واویلا
برروی آن جبین واویلا واویلا
عمود آهنین واویلا واویلا
علمدار حسین واویلا واویلا
سپهدار حسین واویلا واویلا
ای نازنین برادرم واویلا واویلا
خفته به خون برادرم واویلا واویلا
خیز زجاکن ونظر واویلا واویلا
سکینه گر کند نظر واویلا واویلا
مشک دریده ی تورا واویلا واویلا
رنگ پریده ی مرا واویلا واویلا
جامعه صبر میدرد واویلا واویلا
کنار علقمه محشر به پا شد امید خیمه ها اخر فدا شد ⋄
علم افتاد بر روی زمین و دو دست ساقی از پیکر جدا شد ⋄⋄
برادر غرق خونه برادر نیمه جونه برادر کاکلش اتش فشونه ⋄
یکی تو اسمونا نوحه خونه امون از بی وفایی زمونه ⋄
تویی که از غم زینب هلاکی منم که از غمت قدم کمونه ⋄⋄
برادر روی خاکه برادر سینه چاکه برادر از غم خیمه هلاکه ⋄
داره از نیزه ها بارون می باره زمین از خون ساقی لاله زاره ⋄
خبر بر شاه مظلومون رسونید که ساقی یک تن و دشمن هزاره ⋄⋄
برادرغصه داره برادر بی قراره شده مشک برادر پاره پاره ⋄
برادر خواهرت چشم انتظاره خبر از حال و روز تو نداره ⋄
اگه که بر نگردی خواهرت رو بلا تکلیفی از پا در میاره ⋄⋄
برادر نا امیده به خاک و خون تپیده علم افتاده با دست بریده
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله از کعبه گِـــل آم
هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
https://eitaa.com/fatemi8/425
دل شوره افتاده در جانم برادر
https://eitaa.com/fatemi222/4052
متن روضه روز دوم محرم
https://eitaa.com/fatemi222/187
قافله اینک رسید برآستان کربلا
https://eitaa.com/fatemi222/186
زمین کربلا من ارمغان آوردم
https://eitaa.com/fatemi222/183
در غریبی تا به خاک و خون سر خود..
https://eitaa.com/fatemi222/1579
باد به موی سرت افتاد دلم ریخت
https://eitaa.com/fatemi8/1377
🔸الهی بهر قربانی به درگاه سر آوردم
https://eitaa.com/fatemi8/1379
🔸آه از آن ساعت که سبت مصطفی
https://eitaa.com/fatemi8/1380