eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
2.9هزار دنبال‌کننده
31 عکس
29 ویدیو
31 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی امام عصر ما امشب عزادار است برپایی این روضه ها واجب ترین کار است پیراهن و شال عزا مولا به تن دارد امشب تمام عرش با آقا عزادار است بی جرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟ زندان برای عاشقان خلوتگه خوبی است هر روز، روزه... هر شبش دیدارِ دلدار است ای کاش قدری معتمد شرم و حیا می کرد اصلا که گفته او ز آقا دست بردار است؟ با زهرِ کاری، عاقبت زهر خودش را ریخت این روضه ی زهر و جگر الحق که دشوار است از ترسِ رسواییِ خود از این جنایت ها در هر کجا پشت سرش گفتند: "بیمار است..." مردی که هر شب تا سحر غرق عبادت بود این چند روزه تا سحر از درد، بیدار است رنگش دگرگون می شود هر بار از دردش... ...پهلو به پهلو می کند، هرچند ناچار است در این دم آخر شنیدم کعبه هم می گفت: بیچاره من که قسمتم هجرانِ از یار است در سامرا بوی مدینه می رسد انگار آقا به یاد محسن و خونِ به دیوار است در بسترش هر شب سؤال از مادرش می کرد مادر چرا پس بسترت اینقدر گلدار است؟ در جست و جوی علت آن سینه ی مجروح... ...حالا شده خیره به در، در فکر مسمار است میخواست تا یک جرعه ی آبی بنوشد که افتاد از دستش قَدح، از بس که تب دار است این جا پسر سیراب کرد آخر امامش را در کربلا شرمندگی سهم علمدار است سر منشأ هر روضه ای از روضه ی زهراست گرچه مصیبت در دل تاریخ بسیار است شاعر:
جگر با زهر شد درگیر و آه از سینه ات برخواست از این غم باز هم در سینه ام بزم عزا برپاست نفس میسوزد و دارد دو چشمت تار می بیند دوباره روی خاکِ سردِ حجره یک حسن(ع) تنهاست خودت را رو به قبله کرده ای با زحمت بسیار اجل نزدیک شد! از سردی دستان تو پیداست شدی دوم-حسن(ع) که باز خرجِ کینه ات کردند به دستِ زهرِ مسمومی که قصدِ کشتنش بالاست رسید آخر به لب جانت؛ امام ِ عسکری(ع)جانم ملائک آمدند آقا به دورِ پیکرت غوغاست سپس مهدی‌(عج) رسید و جعفر کذاب ها دیدند که این صاحب-عزا با سنّ کم هم سرور و آقاست یتیمانه پدر را دفن کرد و تازه شد داغش به یادِ پیکری زخمی، دلش آوارهٔ صحراست لبش آهسته با خود گفت غرقِ آه یا جداه لبانت از عطش خشک و کنارت پهنهٔ دریاست بمیرد کاش آن خنجر که دارد چشم بر حنجر إلهی بشکند دستی که بر قتل تو بی پرواست پریشان آمد و حالِ تو را دید و «بنیّ» گفت پریشان-حالی اش از پیکرِ عریانِ تو پیداست میانِ ازدحامی سخت شد پیراهنت پاره عزادارِ شبانه روزِ این غم مادرم زهراست(س)! شاعر:
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت ستون خيمه ى اشراق ناگهان لرزيد به سوگ حضرت خورشيد، كهكشان لرزيد شكست آه
حجت الله یگانه پسرم 🔹 https://eitaa.com/fatemi8/869 ستون خیمه اشراق ناگهان لرزید https://eitaa.com/fatemi8/854 مادرت نیست ولیکن پسرت هنوز https://eitaa.com/fatemi8/855 تسلیت ای حجت ثانی عشری بن الحسن🔹 https://eitaa.com/fatemi8/856 یبن الحسن فدای تو و دیده ترت https://eitaa.com/fatemi8/857 این داستان زهر و جگر مستمر شده https://eitaa.com/fatemi8/859 مثل بغض از وسط حنجره برخاسته‌ایم https://eitaa.com/fatemi8/860 به لب خشک تو انگار که باران می‌خورد https://eitaa.com/fatemi8/861 اثر زهر به کل بدنت معلوم است https://eitaa.com/fatemi8/862 با تو چه کرده ز پدر دست و پا نزن https://eitaa.com/fatemi8/863 نشد که قوری نارس شراب ناب شود https://eitaa.com/fatemi8/864 قصد قصد زیارت است اما https://eitaa.com/fatemi8/865 وقتی امام عصر ما امشب عزادار است https://eitaa.com/fatemi8/866 جگر با زهر شد درگیر و آه از سینه‌ات برخاست https://eitaa.com/fatemi8/867
حجت الله یگانه پسرم بنشین در دم آخر به برم دشمن از زهر جفا کار مرا ساخته است زهر ، افکنده شرر بر جگرم حجت الله یگانه پسرم بنشین در دم آخر به برم کاسه آب به دستم بنگر می لرزد لرزه افتاده ز پا تا به سرم حجت الله یگانه پسرم بنشین در دم آخر به برم گویم امروز ز جان دعوت حق را لبیک از سر جان و جهان در گذرم حجت الله یگانه پسرم بنشین در دم آخر به برم صاحب عسگرم و جز تو مرا یاری نیست مونس همدم شام و سحرم حجت الله یگانه پسرم بنشین در دم آخر به برم بعد من سر به بیابان بگذاری شب و روز باشد از حالت زارت خبرم حجت الله یگانه پسرم بنشین در دم آخر به برم تویی آن منتقم آل محمد به جهان ای جگر گوشه والا گهرم حجت الله یگانه پسرم بنشین در دم آخر به برم روی از ثابت غمدیده متاب از رحمت که بود از دل و جان نوحه گرم حجت الله یگانه پسرم بنشین در دم آخر به برم شاعر:ثابت
نه تنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود کسی که آیه‌ی تطهیر بخشی از مقامش بود تمام سهمش از این خاک شد یک‌گوشه از زندان همان مردی که هرگوشه از این عالم به نامش بود کمال سود را حتی برای دشمن خود داشت که زندان‌بان او یک‌عمر دربند مرامش بود اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند ولی در عرش تسبیح ملائک ذکر نامش بود تمام روزها را روزه و شب‌ها عبادت داشت اگرچه غصه قوت غالب هر صبح‌وشامش بود چرا باید إبا می‌کرد از عمّال عباسی؟ کسی که جمع حیوانات وحشی نیز رامش بود دلش می‌خواست تا روز ابد می‌ماند با آن‌ها که دنیا بیشتر در نزد محرومان به‌کامش بود به شوق دیدن او سوخته جان‌ودل کعبه که تا روز ابد مشتاق دیدار امامش بود حسن فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد که تنها ماندن و بی‌یاوری ارث مدامش بود عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد دم آخر به یاد داغ جدّ تشنه‌کامش بود به زهر کینه، اما با امید از دار دنیا رفت چرا که آن امام منتقم قائم‌مقامش بود 🔸شاعر:
سوزاند چنان زهر جفا بال و پرش را انگار نمی‌ديد دگر دور و برش را جانش ز عطش سوخت چنان جد غريبش طوری كه بهم ريخت تمام جگرش را شش سال ،نگهداشت علیرغم اسيری ميراثِ به جا مانده‌ی نسلِ پدرش را پنداشته بودند اگر حبس كنندش از شاخه بريدند دگر برگ و برش را با اينكه به زندان شده مسموم، ولی باز تاريخ نوشت آنچه كه آمد به سرش را تا شيعه به بيراهه‌ی ترديد نيفتد بگذاشت درين معركه، تنها پسرش را 🔸شاعر:
🌷تبریک یا رسول الله 🎊تبریک یا خدیجه الکبری 🎉با شوق سوی 🌷مدینه پرواز کنید 🎊با نام خوش دوست 🎉سخن ساز کنید 🌷یک دسته گل 🎊محمدی بردارید 🎉یک پنجره رو به 🌷عافیت باز کنید 🎊اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمد 🎉وَآلِ مُحمَّدوَعَجِّل فرجهم 🌷سالروز ازدواج نبی مکرم اسلام 🎊و ام المومنین خدیجه کبری مبارک
ای که از نور وجود تو، دو دنیا روشن است هم‌زمین‌وآسمان، هم‌عرش‌اعلی روشن است از جهان دل‌سردم؛ اما در دلم با یاد تو شعله‌ای دارم که تا روز مبادا روشن است روز و شب در آرزوی دیدن تو سوخته آتش‌ِ چوپان‌ که در هر کوه‌وصحرا روشن است دیده‌ی یعقوب را پیراهن یوسف شفاست با امید وصل، چشمان زلیخا روشن است شنبه‌های تازه بی‌تو جمعه‌های کهنه‌اند روز نو یک‌روز می‌آید، دل ما روشن است پس‌به هر زحمت خودش‌را می‌رساند بی‌درنگ کورسوی کوچکی از نور هرجا روشن است «مدعی گوید که با یک‌گُل نمی‌آید بهار؟» این‌معما پاسخش سخت‌است، اما روشن است یک‌نفر می‌آید و دنیا گلستان می‌شود هرچقدر امروز تاریک است، فردا روشن است ✍
خدا کند به سر این انتظارها برسد زمان مرگ، خزانِ بهارها برسد نشد اگر برسم من به پای‌بوسی تو خدا کند که از آن سو غبارها برسد توجهی، نظری، گوشه‌چشمی ای آقا یکی به داد دل بی‌قرارها برسد خدا کند خبر همسفر نداشتن تو به گوش پر ز هیاهوی یارها برسد غروب جمعه تو را خوانده‌ایم و فردا صبح دوباره هر که رود تا به کارها برسد بمان كه شايد اويسی كه وقت كم دارد برای دیدنت از این دیارها برسد سحر ندارم و باید دعا کنی که دلم به میهمانی شب‌زنده‌دارها برسد گنهکاری من را ببخش جان "حسین" همیشه رحمت شه بر ندارها برسد اگر که عمر وفایم نکرد، پای تو کاش شبی چو رهگذری بر مزارها برسد ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
بساط کفر را بر هم زده طوفان الاقصی به صهیون سیلی محکم زده طوفان الاقصی خروشی در فضا پیچید و غافلگیر شد دشمن به حول الله از حق دم زده طوفان الاقصی هراسان باش ای ظلمت صدای نور می‌آید همین فریاد در عالم زده طوفان الاقصی به صبر و استقامت با خلوص و معرفت ، بوسه به پای قائدِ اعظم زده طوفان الاقصی همانا بشنوید این صیحۀ آخر زمانی را به اقلیم شرف پرچم زده طوفان الاقصی به پیش ای قلّه پیمایان غیرت فتح نزدیک است در اوج اردوی مستحکم زده طوفان الاقصی شنو آوای اَلقُدسُ لَنا از نای حزب الله دلِ سرگشته را بر یم زده 📝 ولی‌الله زنجانی ┄┅═💠✨🌹✨💠═┅┄
ما از نسل حاج قاسم هاییم ما از نسل مهدی باکری هاییم ما از نسل حسین خرازی هاییم ما از نسل شهید همت هاییم ما پای خطبه های سید علی داریم قد میکشیم ما پای روضه های سیدالشهدا نفس کشیده و بزرگ شدیم ما با ذکر حیدر حیدر نفس دشمنان رو تا الان بریدیم ما علم کِشِ این انقلابیم ما رو تهدید میکنن ، هل من مبارز صهیون
هدایت شده از تبیان گناباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 یا الله گریه نکن کوچولوی من، اشک‌های تو با ارزش است... ◾️ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت مردم،زنان و کودکان بی گناه فلسطینی ◾️انتطار میرود همه مساجد و حسینیه ها امشب و فردا شب(شب جمعه) مراسم گرامیداشت مظلومین غزه را در برگزار نمایند. ◾️ضمنا امشب شهرستان با حضور همزمان با نماز مغرب و عشا در گناباد با حضور آیت الله عصمتی برگزار میشود. ┄┅☫🇮🇷 @Tebyangonabad🇮🇷☫┅┄
🔹کربلا تا غزه🔹 رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند این‌روزها تمام خیابان‌ها این داغ زلف توست که افتاده با ردِّ خون به دوش پریشان‌ها از ابرها به روی زمین نم‌نم دارد دوباره مرثیه می‌بارد پس آب نیست...! گریه برای توست ماهیت حقیقی باران‌ها.. اندوه بی‌نهایت تو کوهی‌ست بر شانۀ شکستۀ ما امشب فردا دوباره نوبت عاشوراست روز مصاف نیزه و قرآن‌ها آن کوفه‌ای که نامه برایت داد حالا بزرگ‌تر شده از دیروز از ظهر کربلای تو تا غزه لب‌تشنه‌اند با تو مسلمان‌ها این‌روزها چقدر علی‌اصغر! در دست بی‌پناه ِیکی مادر آماج تیر حرمله‌ها هستند سربازهای کوچک گردان‌ها حالا یزیدهای مدرنیته خون می‌خورند و غافل از این رازند خونی که از گلوی تو می‌جوشد جاری‌ست در شرافت شریان‌ها اینجا چقدر «شمر» فراوان است! شمشیرها به سوی تو می‌آیند با رفتنت، برای ابد داغ است بازار سر بریدن انسان‌ها امشب دوباره عهد وفا بستیم با روضه‌خوانِ هیأتِ چشمانت جان می‌دهیم پای همین منبر ناقابل‌اند پیش تو این جان‌ها دعوت شدی به کوفه و... خنجرها روی خوشی به عشق نشان دادند! هی چشم روزگار پر از خون شد... هی خون گذشت از سر ایوان‌ها... 📝 فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
شعار برای تجمعات فلسطین غزه شده کربلا یازهرا یازهرا افسانه‌ی دروغین هلوکاست از نسل کشی‌تون توی غزه پیداست! اسرائیل بی وطن گور خودت رو بکن با غزه همدردیم آماده ی نبردیم بزدلی حدی داره زخمی، زدن نداره یا صهیون یا صهیون انا لکم منتقمون تو سازمانِ مللِ کجایی؟! حامی اسرائیل و امریکایی توی رسانه های غرب و موساد عوض شده جای شهید و جلاد
شب چنان چیره گشته بر عالم که فراموش گشته روز خوش ننگ بر بچه‌های حرمله و مرگ بر این رژیم کودک کش آخرین روزهای صهیون است دلمان گرم ِ قول مردانه روزشان را سیاه گرداند این شفاخانه‌ی عزاخانه فتنه‌ها داده باز هم تغییر جای مظلوم و جای ظالم را گریه کن، گریه، گریه، ای دنیا! جای خالی حاج قاسم را وای بر این سکوت حوصله بَر چیست فرق خواص با بقیه پسر فاطمه دلش خون از علمای همیشه در تقیه کاشکی مدعی دینداری نکند سجده در عمل بُت را کاش می‌کرد روضه خوان بیدار هیئتی‌های بی تفاوت را ظلم، محکوم بر فنا باشد دیر یا زود می‌شوند ذلیل ای زمانه به ما بدهکاری یک جهانِ بدون اسرائیل ✍
enc_1685024128830103572802.mp3
3.39M
-نوکر لحظه شهادت ش آب نخوردنش‌ قشنگه:)))))
001 - Harfaye Delam.mp3
5.63M
حالم از تو چه پنهون مثل حال خزونه حرفای دلمو کی بهتر از تو می دونه ؟ . از خدا چی بخوام غیر از رسیدن تو کی دوا می کنی درد ندیدنتو . نامه ای که نوشتم مونده لای کتابم می دونم که می دونی چشم به راه جوابم . کاش می شد بدونم کی از تو با خبره آخ که کاش یکی بود تا نامه مو ببره . جمعه های جدایی از خودم گله دارم بس که غرق گناهم از تو فاصله دارم . جمعه ها همه جا دل تنگ بودنته دورم از تو ولی دستم به دامنته . اومدم که دوباره بی قرار تو باشم فاطمیه بهونه ست تا کنار تو باشم . تو حالا مثل من چشم انتظار منی مطمئنم آقا اینجا کنار منی https://eitaa.com/fatemi8/885
آیت الله اراکی (ره) فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر. سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است! گفتم چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم! همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست. جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود. 📚 منبع: کتاب آخرین گفتار
recording-۲۰۲۳۱۰۲۲-۲۲۵۶۰۷.mp3
1.25M
متن سرود : بند1️⃣ مبارکه۲ / یا حجت بن الحسن ، چشمت ای آقا روشن مبارکه۲ / ماه رمضونه انگار ، باز علی شد حسن‌دار / مبارکه۲ یا ابالمهدی(۳) هیبتش حسنی ، شوکتش حسنی شب شبِ ما شده ، باز کریم اومده یاحسن یاحسن یاحسن مولا بازم ، فهمیده دنیا ، حق با آل حضرت زهرا شده آقا ، عاشقت هستم ، دل اسیر سُرَّ مَن رَأیٰ شده (حسن بن علی) ۳ یا امام عسکری بند2️⃣ امام حسن۲ / دلیل شادیم تویی ، شوق گداییم تویی امام حسن۲ / با تو که باشم آره ، نوکری لذت داره / امام حسن۲ یا ابالمهدی(۳) حاجیِ قبر حسین ، بردی دل‌و زیر دین گفتی برا مومنین ، روایتِ اربعین یاحسن یاحسن یاحسن مولا میام ، زیارت هر سال ، گدای سامرامو مست توئم میگم ، تا ابد اینو ، من حسینی شده ی دست توئم (حسن بن علی) ۳ یا امام عسکری شاعر و نغمه پرداز :
با هر حساب عاقبتش سروری نشد هرکس که نوکر حسن عسکری نشد هر دل پرنده‌وار به‌این‌خانه خو گرفت دیگر هواییِ وطنِ مادری نشد این قرعه را به لوح دل ما رقم زدند نام خوش تو، زینت هر دفتری نشد ای جلوه‌ی تمامی حُسن خدا، حسن بازار عاشقان تو بی‌مشتری نشد تو ضامن بهشتی و "معروف" باب توست پس روی ما به سوی در دیگری نشد کعبه در آرزوی طواف تو مانده بود چون‌ آن صدف که سهم دلش گوهری نشد هرکس که دل به منبر پُرفیض تو نبست در آسمان علم و ادب اختری نشد تو از تبار حضرت مولا و کار ما در آستان لطف تو جز قنبری نشد حتی برای شیعه غریبی، ببخش‌مان ازبس که از مقام تو یادآوری نشد تا روز حشر سرور و آقا نمی‌شود هرکس که نوکر حسن عسکری نشد ✍️ https://eitaa.com/fatemi8
از آن زمان که قم حرمِ اهل‌بیت شد این شهر سفره‌ی کرمِ اهل‌بیت شد آن را به "عُش آل‌محمد" شناختند* پس بین شهرها علمِ اهل‌بیت شد دست کسی که طالب علم محمدی‌ست در نشر معرفت، قلمِ اهل‌بیت شد شد خاکِ شوره‌زار، شفابخش اهل‌دل وقتی تبرّکِ قدمِ اهل‌بیت شد در جشن، رویِ شادی و در سوگ، روی حُزن آیینه‌دار شوق و غمِ اهل‌بیت شد اول برای حضرت معصومه شعر گفت؛ هر شاعری که محتشمِ اهل‌بیت شد هرکس که زائر حرم این کریمه بود از دوستانِ محترمِ اهل‌بیت شد ✍ *امام کاظم (ع) فرمودند: قُم عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَأوى شيعَتِهِمْ ترجمه: قم آشيانه آل محمد (ص) و پناهگاه شيعيان آن‌هاست. 📚بحارالانوار، ج 60، ص 214
از جگر سوختگان آهِ شرربار ببین خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین کاش می‌شد که دل سیر تماشات کنم یار گمگشته! تو برگردی و پیدات کنم چقدَر کوه و کمر را پی تو آمده‌ام به تمنای رُخت ناله‌ی هجران زده‌ام چندماه است که آوارگی اقبال من است چادر خاکی من شاهد احوال من است منِ معصومه کجا رنج بیابان گردی؟! کاش یک‌بار به این خسته نظر می‌کردی خبری باد صبا از تو نیاورد آخر دست تقدیر مرا راهی قم کرد آخر پیِ تکریمِ منِ پرده نشینِ بدحال سربه زیر آمده بودند همه استقبال سر هر کوچه که رفتیم سلامم کردند مثل پروانه همه دور و برم می‌گردند دور بودم همه جا از نظر بیگانه خانه‌ام خانه‌ی نور است؛ نه یک ویرانه گریه کردیم ولی حین مناجات فقط کوچه رفتیم ولی کوچه‌ی سادات فقط کاش بودی که ببینی چقدر تب کردم من در این شهر فقط گریه به زینب کردم کاش می‌شد بنویسند دروغ است دروغ... رفتن عمه‌ی ما بر سر بازار شلوغ چه کسی داشت گمان از سر ایوان بلند... عده ای بی سر و پا سنگ به زینب بزنند! فکر کن‌ دور نوامیس خدا معرکه بود فکر کن چادر ناموس خدا دست که بود؟! ✍