eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
4هزار دنبال‌کننده
68 عکس
66 ویدیو
36 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
. ◾جسمم، ضعيف و روحم، سرگرمِ بالُ بال است ◽دور فراق، طی شد، امشب، شبِ وصال است ◾تا يافتم طَبَق را، ديدم جمال حق را ◽بايد به سجده افتم، اين وجه ذوالجلال است ◾هنگام شب، كه ديده، خورشيد در خرابه؟ ◽اين قرص آفتاب است يا ماه، يا هلال است؟ ◾اكنون كه يارم آمد، از ره نگارم آمد ◽هم ماندنم، حرام است، هم رفتنم، حلال است 🏴 شهادت مظلومانه حضرت رقیه تسلیت باد.
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است این تاول است در کف پا یا جواهر است راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است دل‌های شست‌وشو شده و پاک، بی‌شمار چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش در این مسیر سفرهٔ افطار حاضر است وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود پاگیر جاده می‌شود آن دل که عابر است آن دل که می‌گریزد از جبر روزگار در جستجوی ردّ قدم‌های جابر است... ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
(علیه السلام) چشم من گرچه شده تار حواسم به تو هست دستپاچه شدم این بار حواسم به تو هست هر طرف پرت شد اعضات و دل من هر جاست پیش تو نیستم انگار حواسم به تو هست جگرم پاره شد از وا شدن زخم لبت نفست را تو نگهدار، حواسم به تو هست جان نکن جان نکنم، آه نکش پا نکشم گر شدم پیر و گرفتار حواسم به تو هست گرچه صد تیر به روی بدنت ریخته است روی این دشت پر از خار حواسم به تو هست چارگوشه شده از چند جهت صحن تنت جگرم سوخت به ناچار، حواسم به تو هست صد و ده تا شده ای جلب توجه بکنی می زنم دور و برت زار، حواسم به تو هست نیزه ها دور سر تو همه سرگردانند تو خودت پاشو و بشمار، حواسم به تو هست عمه ات بی خبر آمد ز حرم فکری کن گرچه کارم شده دشوار حواسم به تو هست چون پریشانی موی تو پریشان شده ام عمه و معجر و اصرار... حواسم به تو هست دست بردم به عبا تا بروی سمت حرم وسط خندهء اشرار حواسم به تو هست رضا دین پرور (ع)
تو را با نیزه و شمشیر کشتند تو را بی جرم و بی تقصیر کشتند خوارج ها به سویت حمله کردند تو را با گفتن تکبیر کشتند گل جسمت به زیر دست و پا ماند به قصد لذت و تحقیر کشتند تنت پاشیده هر سویی به صحرا تو را صدها جوان و پیر کشتند تو را که جان شیرین من هستی تو را در گوشه ای دلگیر کشتند مکش پا بر زمین پیش نگاهم رسیده آسمان افغان و آهم... محمد حبیب زاده (ع)
حضرت علی اکبر ع ی(14).mp3
زمان: حجم: 147.9K
حضرت علی اکبر (ع) ای مه تابان،می روی میدان شده ام بابا،در غمت گریان یا علی اکبر ⁴ در فراق تو،در حرم غوغاست پسرم امروز،غربتم معناست یا علی اکبر ⁴ تو سوی میدان،می روی اکبر دل من را هم،می بری اکبر یا علی اکبر ⁴ جگرم خون شد،با صدای تو می کنم گریه،در قفای تو یا علی اکبر ⁴ ای گل پرپر،از غمت سوزم بر دل عالم،شعله افروزم یا علی اکبر ⁴ پیکرت بابا،اربا اربا شد در غمت گریان،چشم بابا شد یا علی اکبر ⁴ شده صد پاره،پیکرت اکبر پدرت آمد،در برت اکبر یا علی اکبر ⁴ در کنار تو،قامتم خم شد در فراق تو،صبر من کم شد یا علی اکبر ⁴ زد شرر داغت،بر دلم بابا شده داغ تو،قاتلم بابا یا علی اکبر ⁴ از غمت گشته،جان من بر لب بهر تسکینم،آمده زینب یا علی اکبر ⁴ (ع)
✍ اسارت همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت چه زیان تورا که من هم برسم به آرزویی نظری که شام هجران برسد به صبح وصلت دل من گرفته آقا تو بیا برس به دادم سحری تو یاد من کن که خوشم به این حمایت به هوای گریه هایم تو فقط بمان برایم تو بسی برای نوکر به غریبه ها چه حاجت نفسی که بی تو باشد برود که برنگردد به تو بسته است جانم ز نخست تا قیامت منِ کربلا نرفته به خودت امیدوارم سفرم به گردن تو،تو نما قبول زحمت همه روضه ها اگرچه زده آتشی به جانت به غرور تو شرر زد غم روضه ی اسارت سیدپوریا هاشمی (ع) ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
(عج) اگر از این در خانه برانی‌ام چه کنم؟ مرا نخواهی و از خود ندانی‌ام چه کنم؟ گناه ذائقه‌ام‌ را ببین عوض کرده اسیر شهوت و نفس جوانی‌ام چه کنم؟ ندیدن تو شبیه شبی غم انگیز است دچار این شب سرد و خزانی‌ام چه کنم؟ بگیر دست مرا تا ز پا نیفتادم نیازمند تو و مهربانی‌ام چه کنم منم شبیه تو هر شب به روضه آمده‌ام که‌ مبتلا به غم روضه‌خوانی‌ام چه کنم؟ مرا ببخش نمردم برای داغ "حسین" پر ازخجالت ازاین سخت‌جانی‌ام چه کنم؟ میان این همه عاشق که زائرت شده‌اند اگر مرا به زیارت نخوانی‌ام چه کنم؟ محمدحسن بیات‌لو (ع) ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
(عج) یگانه حامی خون خدا، بنفسی انت! سلالۀ سرِ از تن جدا، بنفسی انت! بیا که می‌گذرد قرن‌ها هنوز دهند تو را هماره شهیدان ندا، بنفسی انت! بیا که حضرت صدیقه چارده قرن است کند برای ظهورت دعا، بنفسی انت! بیا که از جگر چاه، اشک می‌جوشد ز بس گریست علی بی صدا، بنفسی انت! بیا که طشت بود مثل باغ لاله هنوز ز پاره‌های دل مجتبی، بنفسی انت! بیا که چشم به راه ظهور توست هنوز سر بریدۀ خون خدا، بنفسی انت! بیا که نالۀ «عجل علی ظهورِ» حسین رسد به عرش، ز طشت طلا، بنفسی انت! بیا دعای فرج بشنـو از لب زینب به شهر کوفه و شام بلا، بنفسی انت! بیا که دیده "میثم" به عارضت نگرد کنار تربت پاک رضا، بنفسی انت! غلامرضا سازگار (ع) ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
✍️ (سلام الله علیها) از راه رسیده جان جانان دلتنگی من گرفت پایان دیروز مرا بغل نکردی دیدی بغلت گرفتم الآن! اسبابِ فراهمی ندارم ویرانه که نیست جای مهمان زیبایی قبل را ندارم هرچند که می کنی تو کتمان دیدیم پر فرشته‌ها را... اصلاً بدنت نمانده عریان فهمید که تشنگی کشیدی رحمی به لبت نکرد باران لب‌های تو چوب‌دست خورده سخت است ببوسی ام پدرجان! لبخندِ تو نیست مثل سابق سنگ از تو رُبوده چند دندان بد کرد به من ، به تو ، به عمه این قوم پلید نامسلمان ای کاش که زجر را نبخشی از بس که مرا زده..، به قرآن ! این ناقه ، خودش تکان نمی خورد لعنت به نفهمیِ شتربان گفتم به سنان بس است ، ول کن گیسوی بلند را نپیچان کُفری شده بود تازیانه جای همه عمه داد تاوان در کوچه شکست دنده‌هایم زهرا شدنم نبود آسان یکبار نشد سرت نیفتد این سر شده بود سیبِ غلتان سرگرمی دختران شامم شد معجر پاره دستگردان با زیور ما بساط کردند... بازار نبود جای طفلان ما را که مَلَک به زور می دید بُردند میان مِی‌گساران دیدم که سکینه رفت از حال شد حرف کنیز تا که عنوان ▪️ با خود ببرم از این خرابه تا خاک مرا نکرده پنهان (ع) (س) ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
✍️ قافله‌ گردانی اینک زمان، زمان غزل‌خوانی من است بیتی‌ست این دو خط که به پیشانی من است هان ای یزید! بشنو و ابرو گره نزن این میهمانی تو نه... مهمانی من است! غرّه نشو به آنچه سرِ نیزه کرده‌ای این‌ها چراغ‌های چراغانی من است هفتاد سر از این همه، با من برادرند اما دو سر از این همه، قربانی من است نذر من است و از پی احیای دین حق خونِ دو چشم خانۀ بارانی من است ایمن مباد از این همه مشعل، خزان تو تا نوبت بهار گُل‌افشانی من است ما را چو آفتاب به شامَت کشانده‌ای اینک زمان قافله‌گردانی من است... مهدی بهارلو (ع) ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
صدای حسین می‌آید صدای کرب‌وبلای حسین می‌آید به هوش باش، صدای حسین می‌آید.. یکی به پای ترک خورده و پر از تاول به شوق بوسه به پای حسین می‌آید یکی به منصب سقّایی است و مشک به دوش به سوی واعطشای حسین می‌آید یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر به نیّت اُسرای حسین می‌آید یکی به هروله با دستۀ طُوَیرجیان مگر به سعی و صفای حسین می‌آید توان آمدن کربلا نداشت یکی به دست کارگشای حسین، می‌آید یکی خیال نمی‌کرد قسمتش باشد می‌آید و به دعای حسین می‌آید مسیحی، اهل تسنّن، سیاه و سرخ و سفید هرآن‌که هست، برای حسین می‌آید خوشا زیارت آن‌کس که بعد برگشتن به پرسشِ فقرای حسین می‌آید.. شهید کوچۀ ما بین کاروان با ماست به دیدن شهدای حسین می‌آید.. دم ورودی کرب‌وبلا چه غوغایی‌ست نوای نوحه‌سرای حسین می‌آید عمود آخر جاده‌ست و روضه‌خوان می‌گفت جواب أدرک أخای حسین می‌آید حسین داغ دلش تازه است و عبّاسش به پیشواز، به جای حسین می‌آید.. به گوش باش، عزیز حسین در راه است به هوش باش، صدای حسین می‌آید مهدی جهاندار (ع) ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100