#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
پناه قلب سوزانم حسین جانم، حسین جانم
دلیل چشم گریانم حسین جانم، حسین جانم
به یاد خشکی لب های تو هر لحظه می سوزم
به یاد تو پریشانم حسین جانم، حسین جانم
@hosenih
قرار قلب زار من، تویی دار و ندار من
تویی آرامش جانم حسین جانم، حسین جانم
تمام افتخار من همین باشد که با لطفت
برایت دیده گریانم حسین جانم، حسین جانم
تویی عشقم، تویی جانم، تو هستی دین و ایمانم
بوَد نام تو درمانم، حسین جانم، حسین جانم
به روی شانه ام سنگین شده بار گناهانم
سراپا عیب و نقصانم، حسین جانم، حسین جانم
در این تاریکی و ظلمت سرای بی کسی و غم
تو هستی ماه تابانم حسین جانم، حسین جانم
شکوه عشق پاک تو گرفته کل دنیا را
الا سلطان خوبانم حسین جانم، حسین جانم
فراق کربلا آخر مرا از پا می اندازد
ز هجرانت پریشانم حسین جانم، حسین جانم
مرا دعوت کن آقا جان شب جمعه حرم باشم
ضریح توست درمانم حسین جانم، حسین جانم
@hosenih
به یاد روضه های تو لب مشک است اشک من
شبیه ابر بارانم حسین جانم، حسین جانم
سر تو روی نیزه آیه ی کهف و رقیم می خواند
الا قاری قرآنم حسین جانم، حسین جانم
شاعر: #مهدی_شریفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
#شب_جمعه
شب جمعه به دل هوا دارم
در سرم شور کربلا دارم
شب جمعه دوباره پر بزنم
در خیالم به دوست سر بزنم
@hosenih
گوشه ی قتلگاه می آیم
با دم آه آه می آیم
مادرش آمده است می دانم
روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم
دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت
دل من پا به پای زهرا رفت
(تا كه او بيشتر نفس ميزد
بيشتر ميزدند زينب را)
(تيغشان مانده بود در گودال
با سپر ميزدند زينب را)
شب جمعه است روضه خوان زهراست
مجلسی گوشه ی حرم بر پاست
یکی از گودی زمین می خواند
یک نفر روضه اینچنین می خواند
(لب گودال خواهر افتاده
ته گودال مادر افتاده)
(آن طرف تر برادری تنها
بین یک مشت خنجر افتاده)
(عزت آب و آبروی حرم
زیر یک چکمه بی سر افتاده)
@hosenih
شب جمعه است مبتلا شده ایم
باز مهمان کربلا شده ایم
رو به سمت حرم بایست به او
السلام علی الحسین بگو
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
به نام آنکه دلم را زده به نام حسین
که جلد کس نشوم تا که هست بام حسین
@hosenih
خوش است اینکه شب جمعه جان دهم از شوق
بدون دغدغه در پاسخ سلام حسین
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
به لطف بند تعلق شده غلام حسین
چقدر حال جهان مرا عوض کرده
شده است گریه به کام من و به نام حسین
برای گریه نبود و به لطف توبه نبود
خدا گذشت از آدم به احترام حسین
@hosenih
به این امید که یک جمعه عاقبت بدمد
به برق تیغ دعا صبح انتقام حسین
شاعر: #عاطفه_سادات_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_جمعه #زیارت_کربلا
بر شانه های زخمی خود کوه غم دارم
من در محرم بیشتر میل حرم دارم
@hosenih
عشق به شش گوشه مرا از زندگی انداخت
از دوری اش یک کربلا در سینه غم دارم
این اشک را از لقمه های سفره ی بابا
این مهر را از شیر پاک مادرم دارم
گفتند کل الخیر فی باب الحسین آری
من هرچه که دارم از این باب الکرم دارم
با خلوت بارانی خود هر شب جمعه
در سر هوای شعرهای محتشم دارم
دلتنگی ام چندین برابر شد در این شب ها
مهدی زهرا را میان روضه کم دارم
@hosenih
درد فراق کربلا بی خانمان ام کرد
شبهای جمعه رهسپار جمکرانم کرد
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سید_شهیدان_خدمت
#شب_جمعه
از عمق چشمهای زلالت به ما بگو
از آن دو رود تا به ابد بی ریا بگو
ای ماه با تبسم باران وضو بگیر
هم ناله با نسیم بخوان ربنا بگو
حالا که مقتدای هزاران ستارهای
در گوش آسمان و زمین از خدا بگو
پرواز کن نفس به نفس با فرشتهها
لبخند باش و یکسره «قالوا بلی» بگو
در سینههای ما نفسی تازهتر بکش
ای نبض ما دوباره بزن یا رضا بگو
ای حس با شکوه غریبانه پر زده
پلکی بزن از آن شب پرماجرا بگو
::
با بند بند پیکر آتش گرفتهات
از خیمههای سوختهی کربلا بگو
گودال را ورق بزن و روضهای بخوان
حالا برای فاطمه از بوریا بگو
✍ #علی_گلی_حسین_آبادی
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
#شب_جمعه
#زیارت_کربلا
شب جمعه کنار ششگوشه
دل من حالت عجیبی داشت
میشنیدم صدای قلبم را
چشم من حس بیشکیبی داشت
حرمش از ملائکه پر بود
انبیا در طواف ششگوشه
و ثواب هزار حج را داشت
به خدا هر طواف ششگوشه
شب جمعه ضریح اطهر او
غرق نور حضور فاطمه بود
به خودم آمدم و فهمیدم
بر لبم این نوا و زمزمه بود:
«شبهای جمعه فاطمه
با اضطراب و واهمه
آید به دشت کربلا
گردد به دور خیمهها
گوید حسین من چه شد
نور دو عین من چه شد...»
سمت پایین پا که میرفتم
ناگهان چشمهای من تر شد
آنقدر اشک ریخت تا آخر
روضهخوان علی اکبر شد
یک به یک گفت روضهها را تا
پای ششگوشه از نفس افتاد
آه گویا کنار پیکر او
حضرت عشق ناله سر میداد:
«جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید...»
از نگاه پر از تلاطم من
زمزم عشق و اشک جاری شد
آه از خیمه تا کنار فرات
عطش و داغ مشک جاری شد
خنکای شریعه هم میخواند
دم به دم از غریبی سقا
همنفس با صدای موج فرات
مادری دم گرفته بود آنجا:
«سقای دشت کربلا اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل...»
آن طرفتر نگاه میکردم
شِکوِه و اشک، ناله و گله را
میشنیدم کنار غربت تلّ
دم به دم ضجههای سلسله را
ناگهان در حوالی گودال
محفل گریههای زینب شد
زینب آمد کنار ششگوشه
کربلا کربلای زینب شد
رفت قلبم کنار بالا سر
آه انگار سر به پیکر نیست
همهٔ کائنات میلرزند
گوش کن این صدای خواهر نیست؟
«این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست...»
بانگ ندبه مرا به خود آورد
صبح جمعه رسیده بود از راه
دل من داشت «العجل» میخواند
در کنار ضریح ثارالله
✍ #یوسف_رحیمی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100