بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#محمود_ژولیده (با تلخیص و تصرف)
▶️
من یادگار دستهای بسته هستم
من شاهد زنجیر های خسته هستم
وقتی که دست عمه ام را بسته دیدم
حتی صبوری را ز دستش خسته دیدم
آنچه که ما دیدیم چشم غم ندیده
حتی اسیر کفر و رومی هم ندیده
من دیده ام صبر و قرار زخمها را
من دیده ام شلّاق تند اخمها را
روزیکه رو و آبرو و اَبرویم سوخت
عمامه ام آتش گرفت و گیسویم سوخت
وقتی حریم حرمت ما را شکستند
درّندگان بر سینۀ قرآن نشستند
گلزار طف پیش نگاهم لاله گون بود
معراج دارالحرب چون دریای خون بود
وقتی عبور از قتلگاه نور کردم
با کوه غم صبر از سرِ دستور کردم
من سروهای نور را اِستاده دیدم
تن های بی سر بر زمین افتاده دیدم
در خیمه بر قلب پریشان تاب دادم
با اشک بر لبهای عطشان آب دادم
من عرش اعظم را ز غم دلریش دیدم
من ذبح اعظم را به چشم خویش دیدم
از شام عاشورا همان شام غریبان
دیدم یتیمان را همه سر در گریبان
از کربلا تا کوفه تا شام و مدینه
تا آخرِ عمرم ندیدم غیر کینه
دشمن مرا یک عمر گریان دید و خندید
بر داغهای سخت نالان دید و خندید
یک عمر بر گلهای پرپر گریه کردم
یک عمر بر رگهای حنجر گریه کردم
تنها نه هجده سر بروی نیزه دیدم
عمامه و معجر بر روی نیزه دیدم
هفتاد و دو گل پیش چشمم بود پرپر
هشتاد و چار آزاده زن در حصر لشگر
من دفن کردم نعش های بی کفن را
من دفن کردم رأسها دور از بدن را
از داغهای کوچه و بازار و صحرا
من مرگ را از حق طلب کردم چو زهرا
https://eitaa.com/fatemi8/113
#امام_جواد_ع_شهادت
بعد از سقیفه، چونکه شد اسلام، وَالسلام
دیگر نماند فاطمه را هیچ احترام
آل علی، به حال علی، نوحه گر شدند
تا صبح فجر، تا برسد روز انتقام
ما آل فاطمه که امانِ خلایقیم
خود صیدِ کید و مکرِ خواصیم و هم عوام
مردم سوار گرده ی نیکانِ خود شدند
از بسکه شد طعامِ شکمهایشان حرام
مالِ حرام و شبهه، بسازد امام کُش
مائیم کشته های سقیفه علیَ الدوام
بس داغ روی داغ، تحمل نموده ایم
پیریِ زودرس شده روزیِ ما تمام
□ □ □
حالا ز بعدِ فاطمه اَم من، جوان ترین...
معصومِ جان به لب شده ی کینه و خِصام
رحمی نکرد قاتلِ من بر جوانی اَم
عمرم شبیهِ مادرمان، ماند ناتمام
ای اُم فضل، من چه بدی با تو کرده ام؟
از من چه دیده ای تو، بجز خوبیِ مدام؟
تیر جفای تو جگرم را نشانه رفت
این بود پاسخ کرم و جود و احترام؟
میشد چنان رباب، به عهدت وفا کنی
اما شبیهِ جعده شدی قاتلِ امام!؟
من وارثِ حسینم و هم وارثِ حسن
سوزِ عطش به دردِ غریبی است اِلتیام
یادِ گلوی تشنه ی جدم که میکنم...
نیزه نخورده، میکِشَم آهِ گلو، به کام
من در میان حجره زدم دست و پا، ولی
جد غریبِ من تهِ گودال، صیدِ دام
چون شمر، زنده زنده سرش از قفا برید
فریادِ یاحسین بگوش آمد از خیام
راسُ الحسین، بر سرِ نیزه شد و تنش...
زیرِ سمِ ستور، ولی باز ناتمام
چون ساربان به پیکرِ غارت زده رسید
انگشت شد، بهانه انگشترِ امام
ای ساربان، مقابلِ چشمانِ مادرش...
دیگر مَبُر، که فاطمه غش کرد، وَالسلام
شاعر: #محمود_ژولیده
https://eitaa.com/fatemi222/7609
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
در مغربی که طبل اسارت دمیده شد
کار حرم دگر به جسارت کشیده شد
مشعل به دستها به حرم حملهور شدند
ناگه تمام آل عبا دربهدر شدند
چون حال آسمان و زمین گشت بیقرار
حکم امام آمد، علیکُّنَّ بالفرار
با اهل بیت فاطمه مانند بندهها
رفتار کرد دشمن بیدین به خندهها
آری صدای هلهله و سوت و قهقهه
پیچید تا کرانهی صحرای علقمه
یک بیحیا چنانکه امیرش اشاره کرد
مو میکشید و مقنعه را پارهپاره کرد
اما به جان فاطمه دفع خطر رسید
در زیر مقنعه به حجابی دگر رسید
آن خانوادهای که نگهدار عصمت است
در هر شرایطی به خدا اهل غیرت است
غارتزده ولی نخِ معجر نمیدهد
اهل عفاف روسری از سر نمیدهد
بانوی صبر، نعرهی مردانه میکشید
هرجا که تازیانه و سیلی است، میرسید
یا رب کجاست میر و علمدار این سپاه؟
عباس من کجاست که خیمه است بیپناه؟
ناگاه در غروب پر از داغ کربلا
شد وقت خودنمایی سرها به نیزهها
سرنیزهای که بود به بال و پر حسین
بالا گرفته تازه، بریده سر حسین
یک نیزهدار پشت حرم در پی چه بود
گویا که در تَفَحصِ قنداق بچه بود
تصویر دیگری که بسی شرمآور است
رجّالهای که در پی خلخال و زیور است
دزدان گوشواره خجالت نمیکشند
این مشک و گاهواره به غارت چه میبَرَند
بگذار کُنه روضه بگویم از آنچه بود
سجاد را کشید و سجاده را ربود
طفلی میان حلقهی آتش فرار کرد
اَمَّن یُجیب عمهی سادات کار کرد
ایکاش طفل گمشده زَهرهتَرَک نبود
انگار غیر ترس برایش کمک نبود
غارتگران هنوز کفایت نمیکنند
نعش حسین را که رعایت نمیکنند
برقی به ساربان زد و در قتلگه دوید
انگشت را بهخاطر انگشتری برید
✍ #محمود_ژوليده
شام غریبان 👇
https://eitaa.com/fatemi8/636