eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
2.8هزار دنبال‌کننده
31 عکس
29 ویدیو
31 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که ارباب از عطش می‌رفت از حال از دور زینب دید، شمر آمد به گودال چشم پلیدش را درشت و ریز می‌کرد ای کاش قاتل خنجرش را تیز می‌کرد با پنجه‌های شمر، موی سر به هم ریخت اعصاب او را کُندی خنجر به هم ریخت با تیزی چکمه به اطراف تنش زد بالای ده ضربه فقط بر گردنش زد ای کاش روی سینه‌اش با پا نمی‌رفت با زانویش بر گردن آقا نمی‌رفت هی مشت بر روی گُلی پژمرده می‌خورد هی ضربه بر آن حلقِ نیزه خورده می‌خورد بدجور دنیا را به کامش زهر کردند نامردها ارباب ما را نحر کردند او را به آه غربتش وابسته کردند آقای ما را بین مقتل خسته کردند لب‌های خشکش، عطر باران دعا داشت آنجا فقط دلواپسی خیمه را داشت خیلی جسارت، شمر بر ارباب‌مان کرد با چکمه پشتش را به سمت آسمان کرد با نیزه و خورجین دوباره سر به هم ریخت ما را صدای ناله‌ی مادر به هم ریخت ✍
📝 ... اباعبدالله اومد با لشگریان عمر سعد صحبت کنه یک وقت ملعونی سنگی به طرف آقا پرتاب کرد. به پیشانی مبارکش خورد. خون بر صورتش جاری شد. پیراهن عربی را بلند کرد تا خون را از صورت کنار بزند، تیر سه شعبه زهرآلوده به قلب نازنین آقا نشست. صدا زد: بسم الله و بالله و على ملة رسول الله. ثم أخذ السهم فأخرجه من وراء ظهره فانبعث الدم كانه میزاب. تیر را گرفت بیرون کشید... دیگه تاب جنگیدن نداشت و در جای خود ایستاد هر کس از دشمن که می آمد باز می گشت و نمی‌خواست دامنش بخون حسین آلوده باشد یه وقت شمر گفت منتظر چی هستید؟ حمله کنید به سمت حسین... دور تا دور امام حلقه زدند. فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ یکی می زد به تیرو آن دگر می زد به شمشیرش ندانم زاده زهرا چه بود آن روز تقصیرش کاری کردند که وقتی حضرت زینب به قتلگاه آمد، زبان حال هست که بدن برادرش را دید با تعجب صدا زد: أ أنتَ أخی؟ آیا تو بردر زینبی؟ تو سر نداری، من سرِ رفتن ندارم ماندی به رویِ خاك و عالم كربلا شد بندِ دلم بودی و هر بندِ تنِ تو انگار جایِ گندمِ ری آسيا شد در كربلا هنوز زنی گريه می‌كند، زينب كُش است ناله جانسوزِ همسرش... روضه تمام گشت ولی مادری هنوز آيد صدای ناله اش از بين كوچه ها... الا لعنه الله علی القوم الظالمین ✍حسین ابراهیمی https://eitaa.com/fatemi8/484
گذاشت پا به‌دهانِ رکاب، باگریه حرم به بدرقه‌اش ریخت آب باگریه برای غربت ارباب در دل تاریخ نوشته‌اند هزاران کتاب باگریه میان روضه‌ی گودال، مادر ارباب به صورتش زده بااضطراب، باگریه هزار و نهصد و پنجاه و چند مصراع است؟ که زخم‌های تنش شد جواب باگریه کنار علقمه شد سرخ صورتش از شرم به یاد ماه حرم آفتاب باگریه به یاد دست علی، دور دست اهل حرم چقدر خورده گره هر طناب باگریه چنان به پای سر او گریستند همه که شد به کوفه‌وشام انقلاب باگریه نشست بر دل هر باغبان غمش، دیدم گرفت از گل چشمش گلاب باگریه چه‌ حکمتی‌ست دراین اشک روضه‌های‌ حسین که شد تمام گناهان ثواب، باگریه خداکند وسط روضه‌ها، برای فرج دعایمان بشود مستجاب باگریه... ✍ https://eitaa.com/fatemi8/484
برای دلخوشی نوکران این درگاه دروغ روضه بخوانم دروغ، بسم الله دروغ روضه بخوانیم شمر آبش داد سنان رسید؛ ولی با ادب جوابش داد دروغ روضه بخوانیم دست و پا نزده حسین، فاطمه را تشنه لب صدا نزده دروغ روضه بخوانیم زیر و رو نشده نخورده نیزه به او، نحر از گلو نشده دروغ روضه بخوانیم سر بریده نشد محاسنش به روی خاک‌ها کشیده نشد دروغ روضه بخوانیم سر جدا نشده تنش سه روز روی خاک‌ها رها نشده دروغ روضه بخوانیم پیرهن دارد که گفته است که عریان شده؟ کفن دارد دروغ روضه بخوانیم غصه او را کشت نه ساربان آمد، نه بریده شد انگشت دروغ روضه بخوانیم حرف بد نزدند شبیه فاطمه اصلاً به او لگد نزدند دروغ روضه بخوانم علم نیفتاده نگاه شمر به سمت حرم نیفتاده دروغ روضه بخوانم برای نوکرها نرفت دست حرامی به سمت معجرها دروغ روضه بخوانم سری نیفتاده ز ناقه نیمه‌ى شب دختری نیفتاده دروغ روضه بخو‌ان این دروغ‌ها خوب است نه اينكه دندان، آنچه شكسته شد چوب است ✍ https://eitaa.com/fatemi8/484
روضه خوانِ ناب و خیلِ سینه‌زن حاضر کنید یک حسینیه برایِ حالِ من حاضر کنید زینتِ دوشِ نبی افتاده بینِ قتلگاه نیزه را بد می‌زنند و لطمه‌زن حاضر کنید پاره کردند عاقبت آن یادگارِ کهنه را تا بسوزد عالمی، داغِ کهن حاضر کنید با نوک شمشیرِ زهرآلوده کَندند از تنش پیرهن رفته به غارت! پیرهن حاضر کنید پشتِ هم، از جای جای پیکرش خون می‌چکد مرهمی فوراً برای زخمِ تن حاضر کنید مرهمِ زخمِ تنش اشکِ مدام است و سریع- گریه‌کُن‌هایی برایِ این بدن حاضر کنید تا بر این جسم ِ به خون آغشته برگردد نفس از مدینه! مُشتی از خاکِ وطن حاضر کنید زودتر تابوتِ اربابِ مرا کنجِ بقیع نیمه شب، آهسته، با ذکرِ حسن حاضر کنید جسم عریانِ حسینش را نبیند غرقِ خون مادرش دارد می آید! یک کفن حاضر کنید! ✍ https://eitaa.com/fatemi8/484
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گيرم حسين سبط رسول خدا نبود گيرم که نور ديده ي خيرالنسا نبود گيرم يکي ز زمره ي اسلام بود و بس از مسلم اين ستم به مسلمان سزا نبود گيرم به زعم نسل زنا، بود کافري بر هيچ کافر اين همه عدوان روا نبود گيرم نبود سينه ي او مخزن علوم آخر ز مهر بوسه گه مصطفي نبود؟ اي ظالمان امت و بيگانگان دين يک تن از آن ميان به خدا آشنا نبود گيرم که خون حلق شريفش مباح بود شرط بريدن سر کس از قفا نبود 😭😭😭😭😭😭 اي پور سعد شوم که از بهر نان ري دين را فروختي و بچشمت حيا نبود گيرم نبود عترت او عترت رسول گيرم حريم او حرم کبريا نبود با دشمنان دين به خدا گر رسول بود هرگز به اين ستم که تو کردي رضا نبود آتش به آشيانه ي مرغي نمي زنند گيرم که خيمه، خيمه ي آل عبا نبود 😭😭😭😭😭😭 لب تشنه کی کشند کسی را کنار آب گیرم حسین سبط رسول خدا نبود کی؟ کعب نی به زنی دیده صد بلا گیرم اسیر دختر خیرالنسا نبود بستر ز زیرپای علیلی کجا کشند گیرم که آن مریض یکی ز اولیا نبود رأس بریده را که زند چوب خیزران گیرم لبش به خواندن ذکر خدا نبود وصال شیرازی 😭😭😭😭😭😭😭 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
در غریبی تا به خاک و خون سر خود را گذاشت رو به سمت آسمان پا بر سر دنیا گذاشت دست مردی آب بر حلقوم خشک او نریخت نیزه‌ی نامرد روی حنجر او پا گذاشت گفت می خواهم بگیرم دست تو؛ او در عوض چکمه بر پا، پا به روی سینه‌ی آقا گذاشت هر نفس از سینه‌ی مجروح او خون می‌چکید خون او یک دشت لاله در دل صحرا گذاشت کو رقیّه تا ببیند قاتلی از جنس سنگ تیغ را بر حلق خشک و زخمی بابا گذاشت در شب سرد غریبی در تنور داغ درد خسته بود و سر به روی دامن زهرا گذاشت (سید محمد جوادی) ******************* اگر دست پدر بودی به دستم چرا من در خرابه می نشستم اگر می بود بابای نکویم نمی زد شمر دون سیلی به رویم *** بابا چرا سر از خاك یک لحظه بر نداری حق داری ای پدر جان زیرا که سر نداری ما را رسوا کردند با ضرب تازیانه بابا مگر تو با ما ، عزم سفر نداری *** بیاای عمه جان کامشب زمرگ خودخبردارم هوای دیدن رخسار زهرا را به سر دارم خبر کن دختران شام را از بهر دیدارم که تا ثابت کنم من هم در این عالم پدر دارم *** من دختر سه ساله ی حسینم در باغ دین آلاله ی حسینم نامم به لوح عشق جاویدانست دیباچه ی رساله ی حسینم
روایت است كه چون تنگ شد بر او میدان فتاده از حركت ذوالجناح وز جولان هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت كشید پــا ز ركـاب آن خلاصه ی ایجاد به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
نرفته از نظرم ذوالجناح بر ميگشت كه رفته رفته صدايت ضعيف تر ميگشت   ز بس كه بر بدنت زخم هاي كاري بود كه زخم ِ تازه اگر بود بي اثر ميگشت   در ازدحام حرامي و نيزه هايِ بلند شكافِ زخم ِ تنت باز و بازتر ميگشت   ميان حلقه ي نامحرمان خودم ديدم كه شمر با سرت از قتلگاه بر ميگشت   غروب بود و ربابَت ميانِ آتش و دود هنوز بين ِ مزاري پي ِ پسر ميگشت
ذوالجناح آمده پا تا به سرش خونین است اشک می ریزد و چشمان ترش خونین است ذوالجناح آمده سر را به زمین می کوبد همه ی دشت میان نظرش خونین است ذوالجناح آمده از شاه خبر آورده به نظر می رسد اما خبرش خونین است ذوالجناحا پدرم کو؟ تو چرا تنهایی؟ چه خبر بوده؟ چرا پس سپرش خونین است؟ (ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای؟) نکند شاه تو افتاده، سرش خونین است با نگاهی که پدر لحظه آخر می کرد عمه ام گفت که دیگر سفرش خونین است شاعر : حسین ایزدی
⚫️اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد ⚫️مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد ⚫️از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد ⚫️از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد ⚫️اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد ⚫️زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد از روضه های سیلی و معجر شروع کرد ⚫️برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد ⚫️لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد ⚫️هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد ⚫️تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد ⚫️غش کرد روضه‌خوان نفسش با شماره شد مداحی از کناره ی منبر شروع کرد: ⚫️ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد ⚫️یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از در شروع کرد 🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله
سخت است با یتیمی درد اسیری شام غریبان شود موسم پیری شام غریبانِ حسین خسروِ بی لشکر است جسم عزیزان به سرِ خاک بلا پرپر است هر طـرفی غنچـة نازی شـده در غم فرو خون به دلِ زینـبِ غمدیدة غمپرور است سیلی و شلاقِ جفا می رسد از نا کسان خیمـه نمانده که شود مأمن بی مونسان اشک عزا خونِ جگر رنگ کبودی به رُخ عمـه برس دادِ دلِ خستة این نو رسان دشت و بیابان خار مغیلان وای خدا رحم نماید =========== آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسمان ها و زمین داشت به هم می پیچید سمت گودال کسی دست به خنجر می رفت ساعتی بعد که آتش به حرم بر پا شد همه سر ها به روی نیزه ی لشگر می رفت خیمه تاراج شد و هر طرفی دست به دست بین گهواره ی خالی دل مادر می رفت از یتیمان حرم نیز غنیمت بردند گوشواره که نه گیسو پی معجر می رفت نیمه شب با عجله داشت خبر را میبرد یک نفر در طمع جایزه با سر می رفت ============= ازحرم گاهوراه را بردند یادگار ستاره را بردند من خودم دیدم ازتن بابا جامه ی پاره پاره را بردند عمه از گوش دختر مسلم بخدا گوشواره را بردند بس كنید این همه گنه نكنید روی تاریخ را سیه نكنید
بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود دامانِ آسمان زِ غمش پر ستاره بود لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها دشتی زِ سوزِ سینۀ زینب شراره بود میخواست تا ببوسد و برگیردش زِ خاک قرآنِ او ورق ورقُ و پاره پاره بود یک خیمه نیم سوخته شد جایِ صد اسیر چیزی که ره نداشت در آن خیمه چاره بود در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت *یک به یک بچه ها رو شمرد دید دو تا از بچه ها کم هستند .. اومدن تو این بیابون یه وقت دیدن این دو تا بچه دست به گردنِ هم انداختن زیرِ دستُ پای اسب ها جون دادن .. یه بچه رو زینب رو دست گرفت ، یه بچه رو ام کلثوم ..* در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف ! شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود چشمی برآنچه رفت به غارت،نداشت کس اما دل رباب ، پی گاهواره بود یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود شاعر : حاج علی انسانی
متن روضه 1 🔸عالم همه محزون و پریشان حسین است 🔸شام است ولی شام غریبان حسین است شام غریبان حسینه... شب یتیمی بچه های حسینه... شب بی برادری زینبه... امشب مصیبت خیلی سنگینه... امشب زمین و آسمان برا حسین گریه میکنند... دیگه روضه خون نمیخواهی... زیر لب آروم آروم بگو... وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... 🔸از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امشب 🔸در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است امشب مادرش فاطمه میاد کربلا... 🔸زینب نگهش بر قـد خم‌گشتۀ زهرا 🔸زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است هی به بدن بی سر حسینش نگاه میکنه... ناله میزنه... اشک میریزه... میگه وای غریب مادر حسین... وای مظلوم مادر حسین... 🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند 🔸چرا زآن دُرّ نایابت ندادند حسین جان... 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صد چاکت نکردند خواهرها.. امشب با مادرش زهرا هم ناله شید... با زینب کبری هم ناله شید... خدا میدونه امشب زینب کبری چه حالی داره... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب الله اکبر... در نصف روز... جلو چشماش... همه عزيزانش رو سر بریدند... 🔸چه خون شد دل زینب خدا به داد دل زینب برسه... چه حالی داره وقتی میبینه... یه طرف بدن بی سر حسینش... توی گودی قتلگاه... یه طرف دستهای قلم شده عباسش.. کنار شط فرات... یک طرف بدن قطعه قطعه علی اکبر... یه طرف بدن فرزندانش غرقه در خون روی زمین کربلا... یه طرف دیگه هم خیمه های سوخته و...بچه های یتیم سیلی خورده... خدایا چکار کنه زینب... با اينهمه مصیبت... 🔸چه خون شد دل زینب این زن و بچه های یتیم رو جمع کرده... داخل یه خیمه ی نیم سوخته... هم پرستار امام سجاده... هم زن و بچه های یتیم رو آروم میکنه... مجسم کن... هر کدوم از این بچه ها یه زبانحالی دارند... اما... همه درد دل هاشون رو به زینب میگن... یکی میگه عمه جان زینب بابام حسین کجاست... وقتی میرفت خیلی تشنه بود... آیا بهش آب دادند یا نه... یکی میگه خانوم جان زینب... عمو جانم عباس کجاست.. یکی میگه زینب، ببین گهواره علی اصغر خالیه... امان... امان... یکی جای تازیانه ها رو نشون میده... یکی صورت سیلی خورده اش رو نشون میده... یکی ميگه عمه جان زینب نبودی ببینی من آتیش گرفته بودم... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب چی کشید زینب... از یک طرف مصیبت برادر... از طرفی هم مصیبت اسارت... امام سجاد فرمودند... شام غریبان, اونقدر مصیبت برا عمه ام زینب سنگین بود... دیدم عمه جانم نماز شبش رو نشسته خواند... (رايتها تلک الليله تصلي من جلوس) منبع: فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفي. ص 641. زبان حال خانوم زینب کبری است... 🔸سه غم آمد به جانم هر سه یکبار 🔸غریبی و اسیری و غم یار آخ... برادر خوبم حسین... 🔸غریبی و اسیری چاره داره 🔸ولی آخر کشد ما را غم یار الا لعنت الله علی القوم الضالمین https://eitaa.com/fatemi8/581