#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#مجلس_یزید_ملعون
پشت دروازه عجب غوغا شده! کاری بکن
ای برادر! خواهرت تنها شده! کاری بکن
گفتم از اینجا نبر مارا؛ ولی لج کرد و بُرد
روی خیلیها بهرویم وا شده! کاری بکن
دختری را که سر بازار گم کردم حسین
در کنار نیزه، ات پیدا شده! کاری بکن
سنگ آن بدکاره از ایوان، سرِ من را شکست
خون این سَر، غُصهی سقا شده! کاری بکن
خیزرانش بیشتر از تازیانه درد داشت_
که رباب از شدت آن پا شده! کاری بکن
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#حضرت_زینب_س_مدح
هر چند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی به باشکوهی زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
مستی، همان حقیقت مستورِ زینب است
آباد، خانهای که در آن نور زینب است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی ﻋﻘﻴﻠة العرب، از عشق، دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلفِ یار و گرفتار میکند
از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب، شنیدنیست...
✍ #قاسم_صرافان
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#حضرت_زینب_س_شام
شام بر عترت طاها چقدر سخت گذشت
وای بر دختر زهرا چقدر سخت گذشت
دو سه روزی دمِ دروازه معطل بودند
پشت دروازه به آنها چقدر سخت گذشت
کاش شب بود و نمیدید کسی زینب را
بین انظار خدایا چقدر سخت گذشت
وسط آن همه نامحرمِ بی شرم و حیا
سرِ بازار به زنها چقدر سخت گذشت
آن یهودیه نگاهش که به سرها افتاد
ناسزا گفت به مولا چقدر سخت گذشت
هر کسی بُغض علی داشت به اکبر میزد
پای آن نیزه به لیلا چقدر سخت گذشت
سر بُبریده درآورد سر از طشت طلا
خاک غم بر سر دنیا چقدر سخت گذشت
چوب میخورد حسین و لب زینب میسوخت
وای بر زینب کبری چقدر سخت گذشت
✍ #عبدالحسین_میرزایی
مناجات با امام زمان
https://eitaa.com/fatemi8/555
خواستم نزدیکتر باشم به آقایم نشد
https://eitaa.com/fatemi8/348
ای آفتاب زهرا عجل علی ظهورک
https://eitaa.com/fatemi8/349
یبن الحسن کجایی
https://eitaa.com/fatemi8/350
الا ای یوسف زهرا کجایی
https://eitaa.com/fatemi8/351
ای روح دین حقیقت ایمان بیا
https://eitaa.com/fatemi8/352
سحرخیز مدینه کی میآیی
https://eitaa.com/fatemi8/353
چرا ز یوسف زهرا خبر نمیآید
https://eitaa.com/fatemi8/354
ای داغدار اصلی این روضهها بیا
https://eitaa.com/fatemi8/355
بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
https://eitaa.com/fatemi8/356
ای خوش آن روز که آن دلبر زیبایت
https://eitaa.com/fatemi8/357
آفتاب با بس که پیدایی نمیدانم کجایی
https://eitaa.com/fatemi8/358
یبن الحسن فدای تو و دیده ترت
https://eitaa.com/fatemi8/359
بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
https://eitaa.com/fatemi8/360
کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
https://eitaa.com/fatemi8/361
ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی
https://eitaa.com/fatemi8/363
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
https://eitaa.com/fatemi8/364
حرفی که دارم با شما گفتن ندارد
https://eitaa.com/fatemi8/347
🍂 #جمعه_های_انتظار
تنهــــــــــــــا امامِ زمین، مــــــــــقتدایِ شــهر!
تنها چه میکنی! تو کجایی! کجایِ شهر؟
هر روز دیده میشَوی، اما کسی تو را،
نشناخت، ای غریبهترین آشنایِ شهر
جمعه، دوباره آمد و بغض و فراق و اشک،
آقــــا! دلــــم گــــــرفته شبیهِ هــــــوایِ شــــــهر:)!
┄┅─┅═༅𖣔❀
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
منزل به منزل، غصهام، اشک روانم
با دستِ بسته، پشت محمل، روضه خوانم
خورشید، بعد از سالها روی مرا دید
او هم دگر فهمید که بی سایهبانم
ماه دل آرایم، به شوقت سر شکستم
وقتی که کامل شد رخت در آسمانم
در محمل بی پرده رفتم بین انظار
شاگردها دادند با طعنه نشانم
همسایهی سابق مرا خیرات بخشید
آتش گرفته بند بند استخوانم
دریاب حال دختر دردانهات را
اشک یتیمیاش زده آتش به جانم
شد هم کلامم ابن مرجانه، برادر
فرزند بدکاره زده زخم زبانم
با خطبههایم خوار کردم بی حیا را
صوت پدر خارج شد انگار از دهانم
میخواست زین العابدین را سر بِبُرد
سینه سپر کردم که باشد در امانم
لبهای تو خونی شد و من دردم آمد
آشفته از برخورد چوب خیزرانم
باور نمیکردم که در زندان بخوابم
باور نمیکردم شود این امتحانم
نذرم شده این که بیایم اربعینت_
تا قبر خاکیات، اگر زنده بمانم
✍ #محمدجواد_شیرازی
فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi8/100
#حضرت_رقیه_شهادت
با همین حالِ بد و پایِ پًر از آبله ام
باز دلتنگم و دنبالِ تو در قافله ام
عمه بوسیده مرا جای تو وقتی هر بار
بوسه زد خارِ مغیلان به تبِ آبله ام
سرِ زخمیِ تو بر نیزه شده همسفرم
از تنِ بی کفَنت دور شده فاصله ام
نیست آرامش ِ آغوش ِ تو و با حسرت
راهیِ شام ِ اسارت شدم و راحله ام
کودکی هایِ مرا آتش ِ در خیمه گرفت
سوخت موهایم و قربانیِ این قائله ام
من شنیدم که به تو گفت شبانه عمه
از غمت زود زمینگیر شده نافله ام
دخترِ کوچکِ تو؛ از بر و رو افتاده
بعدِ تو سخت به هم ریخته شد شاکله ام
صورتم کرده ورم بسکه به من زد سیلی
بیشتر هست از این زجرِ حرامی گله ام
لگدش یکسره با قهقهه همراه شده
دشمنِ شمرم و بیزار از این هلهله ام
بُرده لبخندِ مرا پارگیِ دورِ لبم
اشک میریزم و کم طاقت و بی حوصله ام
اولین کشتهٔ لب تشنه تویی و من هم
اولین دخترِ دردانهٔ در سلسله ام!
#م_عاطفی
◾️اشعار حضرت رقیه
https://eitaa.com/fatemi8/217
#حضرت_رقیه_س_شهادت
خوش آمدی عزیزم، بابای مهربانم
تا پیش من بیایی...، بر لب رسید جانم
ترسیدم اول کار، از این سر بریده
با این سر بریده، هستی تو میهمانم
بد سوخته سر تو، بین تنور خولی
من هم میان انظار، بد سوخت گیسوانم
همرنگ ارغوان است، رنگِ رُخ تو بابا
با این رُخ کبودم، همرنگ ارغوانم
لکنت گرفتن من، تقصیرِ دستِ زجر است
با پای ناتوانم، سربارِ کاروانم
جای نوازش تو، خولی نوازشم کرد
مثل بهار بودم، اما کنون خزانم
تفسیر " اَم حَسِبتَ..." امشب به چشم دیدم
زخمی شده لبانت، شاکی ز خیزرانم
عادت ندارم انقدر از تو جدا بمانم
من را ببر عزیزم، دیگر نمیتوانم...
✍ #علی_میرحیدری
اشعار حضرت رقیه
https://eitaa.com/fatemi8/217
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه
جای هر پنج تن بلا دیدم
من تورا روی نیزه ها دیدم
سر یک نیزه ی بلند ، حسین
گیسوان تورا رها دیدم
بین جمعیتی که سنگ زدند
چهره ی چند آشنا دیدم
غیرت الله، دخترانت را
بین یک عده بی حیا دیدم
به غذا لب نمیزنم دیگر
سر سفره سر تورا دیدم
کوچه گردیت کوچه گردم کرد
بین این کوچه ها چه ها دیدم
ذره ای از بلای کوفه نشد
هربلایی که کربلا دیدم
آه از آن لحظه که زمین خوردی
روی جسمت بروبیا دیدم
روی تل دست و پای من گم شد
تا تورا زیر دست و پا دیدم
دور گودال غیر سر نیزه
چندتا تکه ی عصا دیدم
بعد از آنكه جدايمان كردند
بدنت را جدا جدا ديدم
از لباس تنت نمانده نخی
تن غارت شده اَ اَنتَ اَخی؟!
#سلام_بر_حُســــــــــــــــــــــــــین
📎#صفر
📎#کربلا
📎#امام_حسین علیه السلام
اشعار حضرت رقیه
https://eitaa.com/fatemi8/217
🏴حضرت رقیه"سلام الله علیها" مصائب شام
▪️بابا بیا که غصه ی ما بی عدد شده
سهم یگانه دختر تو حرف بد شده
این ناتوان سه ساله ی تو بی مدد شده
با چشم هیز دشمن تو هی رصد شده
دیگر نصیب دختر نازت لگد شده
رفتی پدر برای رقیه چه بد شده
▪️جانم به لب رسیده پدر جان مرا ببین
هر لحظه بی امان ز لگد میخورم زمین
▪️هر دم گرفته ام ز برایت بهانه ها
آتش به دامنم زده بابا زبانه ها
خواندم ز غصه های تو بابا ترانه ها
با عمه رد شدیم ز ما بین خانه ها
بر پیکرم ز فاطمه دارم نشانه ها
آتش گرفت معجر زن ها، جوانه ها
▪️خولی مرا زد و لگدش پهلویم شکست
از ضرب مشت های عدو بازویم شکست
▪️آه از اسیری و کتک و بست و سلسله
آه از سنان و زجر و انس ، شمر و حرمله
جامانده ام ز ناقه پدر رفت قافله
افتاد بین عمه و دخت تو فاصله
دادند از برای سر تو پدر صله
دارم ز دشمن تو پدر جان دوصد گله
▪️تب کرده ان ز خستگی و قلب پر محن
ای جان من فدای تو ای شاه بی کفن
▪️پنجه فکنده اند به مویم حرامیان
من را کشاند پای پیاده دوان دوان
من بودم و غلاف و لگد،دشنه و سنان
سر نیزه ها و حرف بد و ضرب تازیان
دخت حسین و طعنه و دشنام شامیان
عمو که رفت قد رقیه شده کمان
▪️خون گشته از غمت به دلم همسفر بیا
یکدم سراغ دخترک خون جگر بیا
▪️ما نوکران بی سر و پای رقیه ایم
ما سائلان دست عطای رقیه ایم
جان ها دهیم چون که فدای رقیه ایم
زنده به لطف و جود و سخای رقیه ایم
گریه کنان داغ و بلای رقیه ایم
در آرزوی صحن و سرای رقیه ایم
▪️ما ریزه خوار خوان حسینیم شکر حق
ما جمله نوکران حسینیم شکر حق
مهدی فرهادی
فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi8/100
#متن_روضه
صلی الله علیک یا مظلوم یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست
(روز شهادت امام مجتبی است بنا به روایتی.
بیایید عرض ادبی محضر کریم اهل بیت داشته باشیم ان شاء الله روزی برسد همه از نزدیک قبرستان بقیع کنار قبر مظلوم امام مجتبی عرض ادبی کنیم:)
بر گریه ی زهرا قسم، مدیون زهراست
چشمی که گریانِ عزای مجتبی نیست
در مظلومیت امام مجتبی همین بس که در منزلش یار و غمخوار نداشت.
آخه در هر خانه ای مردی یک غمخوار داره یک یار داره. غم دلشو بهش می گه. مشکلات و سختی های زندگیش کم میشه اما خدا نیاره که در خانه ای همسر شخص دشمنش باشه
هر مرد راست محرم دل همسرش، ولى
غربت ببين كه همسر او گشته قاتلش
زآن طشت پر ز اشك خون در مقابلش
پيدا بود كه زهر چه كرده است با دلش
عمر حسن ز عمر على سخت تر گذشت
تا آن كه مرگ آمد و حل كرد مشكلش
وقت شهادت امام مجتبی هم که شد شنیده اید با بدن امام محتبی چه کردند.
طبق وصیت آوردند با پیغمبر تجدید عهد کند، آمدند
ابی عبد الله یه وقت ببیند بدن برادر را دارند تیرباران می کنند
بدن برادر را از مسجد بیرون آورد،
برد بقیع،
چوبه های تیر را کنار زد
وقتی بدن برادر را میان خاک گذاشت مثل باران گریه می کرد،
صدا می زد:
حسن جان!
غارت زده کسی نیست که مالش را برده باشند،
غارت زده آن کسی است که با دست خود ، بدن برادر خود را در قبر بخو اباند،
لااله الا الله
یا امام مجتبی
وقتی که از دنیا رفتید بدن شما را با اکرام و احترام دفن کردند.
اما دلها بسوزد برای آن بدنی که سه شب و سه روز در میان خاکهای گرم و سوزان کربلا ......
مانده بود کسی نبود بدن مطهر او را دفن کند.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi8/100
🏴سخت است چگونه بنویسم مِحنَت را
آتش زده این زهر تمام بدنت را
🏴آنروز دوشنبه که درِخانهی تان سوخت
سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را
🏴از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار
نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را
🏴از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
حالا همه دیدند، ولی سوختنت را
🏴هر پاره جگر تکهای ازغصه کوچهست
مادر تو کجایی که ببینی حسنت را
🏴تشییع تو هر تیر که از چله برون شد
میدوخت به تابوت نخی از کفنت را
🏴اینصحنه خودش گوشهای از کربوبلا شد
صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را
🏴هرچند کفن پاره و گلگون شده، اما
غارت که نکردست کسی پیرهنت را
🏴سنگین که نشد سینهات از چکمه شمری
پر خون که نکردست سنانی دهنت را...
🌹شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
ما راهیان مست دل از دست دادهایم
با چای داغِ موکبِ تو گرم بادهایم
با هر زبان و رنگ به سوی تو آمدیم
«در زیر بیرقت همه یک خانوادهایم»
یا صاحب الزمان تو علمدار عالمی
شکر خدا که پشت سرت ایستادهایم
وقتی که اربعین برسد قطره قطره ما
با خانواده راهی دریای جادهایم
با خون هر شهید به راه آمدیم ما
سر را به شاهراهِ شهیدان نهادهایم
پر زَرق و برق نیست اگر زندگی ما
مانند اشک روضهی تو صاف و سادهایم
چیزی نمانده است به نابودی خَسان
مانند آبهای روان با ارادهایم
پُر میشود مشام جهان از شمیم ما
ما نامه نامه عطر گلی سرگشادهایم
✍ #سارا_رمضانی
#امام_حسین_ع_مناجات
دلتنگ #زیارت_کربلا و #زیارت_اربعین
خراب آمدهام باز رو به راهم کن
مسیح من بِدَم و عاری از گناهم کن
نیامدم به تمنای آب و نان سویت
کمی به حُرمت ام البنین نگاهم کن
فدای جُون شوم، روسپید عالم شد
نگاهِ لطف به ظرفِ دلِ سیاهم کن
عطا به جای خودش، جای این همه گریه...
برای سینه زنت، ذوالکرم دعا هم کن
به زیر بارِ گران علامتت گفتم:
گذر ز توشهی سنگین اشتباهم کن
مُقدم است به کارم، همیشه کار شما
بیا و پیرِ همین راه و دستگاهم کن
عجیب دلهره دارم به کربلا نرسم
برات کرب و بلای مرا فراهم کن
میان گودیِ قبرم، زمان تلقینم
اسیرِ روضهی گودیِ قتلگاهم کن
زمان تشنگیِ حشر، یاد تشنگیات
جواز گریه بده، غرقِ اشک و آهم کن
✍ #محمدجواد_شیرازی
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاهِ پیاده نظام را...
هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت
در موکب نخست، جواب سلام را
از دست خادمان تو نوشید هر که چای
یکجا چشید لذت شُرب مدام را...
گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد
اشک علیالدوام، قوام کلام را
«ما آزمودهایم در این شهر، بخت خویش»
ما قابلیم نوکری این امام را
پای پیاده آمدم و روی من سیاه!
پای برهنه نیستم این چند گام را
با دست خالی آمدم و روی من سیاه!
چیزی نبود قابل عرض این مقام را
مصراع آخر است، رسیدیم کربلا
باید چه کرد این همه حُسن ختام را... ؟!
✍ #محمدحسین_ملکیان
فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi8/100
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
سال ها طی شد و دل، زائرِ محبوب نبود
این همه سال نشستن به دعا خوب نبود
نه غم قحطی و نان داشت، نه داغ پیری
جز غم دوری یوسف، غم یعقوب نبود
هرچه گشتم عملی هدیه به آقام کنم
بین بار عملم، توشهی مرغوب نبود
حاجت از چشم ترم خواند و دعایم فرمود
گرچه حاجت به دلم مانده و مکتوب نبود
از ازل سینهی زهرایی ما سینه زنان
جز به آقای نجف، ملحق و منسوب نبود
نکند قسمت من نیست براتِ عتبات
سالها بود دلم این همه آشوب نبود
چشم خشکیدهی از معصیتم، جز به غم و...
روضههای پسر فاطمه مغلوب نبود
**
نیزهها در بدنش بود؛ ولی حداقل
کاش جسمش ته گودال لگدکوب نبود
چقدر بوسه زدش پیش همه ختم رسل
حق آن صورت و دندان به خدا چوب نبود
✍ #محمدجواد_شیرازی
فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi8/100
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
از عمق جان بگو: لبیک یاحسین
با هرتوان بگو: لبیک یاحسین
با یاد نغمهی هل من معین او
با عرشیان بگو: لبیک یاحسین
گرکه زمین شود پُر از یزیدیان
با آسمان بگو: لبیک یاحسین
بریاری امام فرقی نمیکند
با هر زبان بگو: لبیک یاحسین
درس نماز را، از او فرابگیر
وقت اذان بگو: لبیک یاحسین
گاهی حبیب باش، گاهی زهیر باش
گه توأمان بگو: لبیک یاحسین
سوریه و عراق، ایران و یا یمن
در هر مکان بگو: لبیک یاحسین
مثل مدافعان، جان را بهکف بگیر
با نقدِ جان بگو: لبیک یاحسین
با یاد غربتش در دشت کربلا
گریه کنان بگو: لبیک یاحسین
✍ #سیدهاشم_وفایی
فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi8/100
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
اگر سوار و اگر که پیاده میآییم
بهشوق توست که جاده به جاده میآییم
هزارشکر که در اوج این همه سختی
به دیدن حرم تو چه ساده میآییم
بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند
بدیهی است که با خانواده میآییم
اگرچه سختی و دشواری است، اما ما
به خُلق باز و به رویِ گشاده میآییم
"بهرغم مدعیانی که منعِ عشق کنند"
به حکم عشقِ الهی زیاده میآییم
شکوهمندترین نوعِ انتظار این است
همین که خسته ولی ایستاده میآییم
در این مسیر فقط در پی رضای توأیم
که فکر غیر تو از سر نهاده، میآییم
بیا به دیدن ما ای امام صاحبامر
که ما به شوق تو با این اراده میآییم
✍ #مجتبی_خرسندی
#حضرت_زینب_س_اربعین
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
تو بر نی بودی و دیدی چهها دیدم، چهها کردم
گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمیبردم
ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم
به یادم مانده آن روزی که میجستم تو را اما
تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزهها کردم
تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز
مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم
تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما
برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم
بهسان شمع، آبم کرد بانگ آبآب تو
اگرچه تشنه بودم چشمههای چشم وا کردم
میان خیمههای سوخته همچون دلم آن شب
نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم..
ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل
سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم
✍استاد #علی_انسانی
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد
باشد، ولی عاشق دل کمطاقتی دارد
مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری
این قسمت ما بود... هر کس قسمتی دارد
جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه...
گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد
نذر زیارت داشتم از جانب «سردار»
اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد
این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست
هر گوشهای یک دلشکسته حاجتی دارد
✍ #محمدمهدی_سیار
#حضرت_زینب_س_اربعین
اگرچه پایِ فراقِ تو پیرتر گشتم
مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم
شبیه شعلهیِ شمعی اسیر سوسویم
رسیدهام سرِ خاکت؛ ولی به زانویم
بیا که هر دو بگِرییم جایِ یکدیگر
برای روضهیمان در عزای یکدیگر
من از گلوی تو نالم...؛ تو هم زِ چشم ترم
من از جبین تو گِریم...؛ تو هم به زخم سرم
من از اصابت آن سنگهای بی احساس
و از نگاه یتیمت به نیزهیِ عباس
بر آن صدایِ ضعیفت بر این نفَس زدنم
برای چاکِ لبانت به جای جایِ تنم
من از شکستن آن اَبروی جدا از هم
تو از جسارتِ آن دستهای نامحرم
به زخمِ کاری نیزه که بازیات میداد
به نقشهای کبودی که بر تنم اُفتاد
چهل شب است که با کودکان نخوابیدم
چهل شب است که از خیزران نخوابیدم
چهل شب است نه انگار چهارصد سال است...
...هنوز پیکرِ تو در میانِ گودال است
هنوز گِردِ تنت ازدحام میبینم
به سمتِ خیمه نگاهِ حرام میبینم
هر آن چه بود کشیده زِ پیکرت بُردند
مرا ببخش که دیر آمدم سرت بُردند
مرا ببخش نبودم سرِ تو غارت شد
کنارِ مادرم انگشتر تو غارت شد
✍ #حسن_لطفی
#اربعین_حسینی
کاروانی که سر قبر شما آورده ام
نیمه جان هایی است تا کرب و بلا آورده ام
من نیابت دارم از مادر زیارت آمدم
من وصیت های مادر را به جا آورده ام
کی رود از یاد، وقتی آمدم در قتلگاه
نیزه بیرون از تن تو بارها آورده ام
روی نی ما را تو می دیدی کجاها می برند؟
دخترانت را ز بازار جفا آورده ام
بارها شد، حرمله خندید بر اشک رباب
مادری پاره جگر در نینوا آورده ام
پشت خیمه روی خاکستر به دنبال علی
بر سر قبر پسر صاحب عزا آورده ام
دخترت لطمه به پهلو خورده، زیر خاک رفت
بس حکایت زان شب پرماجرا آورده ام
شد رقیه پیش مرگ حضرت زین العباد
تربتی از قبر او بهر شما آورده ام
ناله اش چون ناله مادر میان کوچه بود
خاطره از قدرت آن با وفا آورده ام
تا که دیگر تازیانه ور بیفتد، جان سپرد
گفت با خود همّت خیرالنساء آورده ام
تا که با چشم کنیزی بر سکینه ننگرند
گفت جان خویش را بهر فدا آورده ام
غیرتش آئینه میر و علمدار تو بود
من از او شرمندگی خویش را آورده ام
پاسبان حرمت شیر خدا در شام شد
داد پیغامی به من تا کربلا آورده ام
گفت: ای بابا شبیه ات بی کفن تدفین شدم
رسم عشق و عاشقی را من به جا آورده ام
#جواد_حیدری
#صلوات
◼️ گوشه ای از حال مخدّرات آل الله بر سر مزار شهدای کربلا...
نوشته اند:
فخرجت زينب عليها السلام في الجمع، وأهوت إلى جيبها، فشقّته، ونادت بصوتٍ حزين يقرح القلوب: وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه. ووقعت مغشيّة عليها.
▪️وقتی که روز اربعین زن ها بر سر مزار شهدای کربلا جمع شدند، از بین آن ها زینب کبری عليهاالسلام بیرون آمد و با صدایی دردناک که قلب را جریحه دار می کند، فریاد می زد:
وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه.
▪️ وای برادرم ، وای حسینم ، وای محبوب رسول خدا ، وای پسر مکه و منا ، وای پسر فاطمه زهرا و وای پسر علی مرتضی
پشت سر هم آه می کشید تا اینکه از هوش رفت.
وخرجت أمّ كلثوم لاطمة الخدّين تنادي برفيع الصّوت اليوم مات محمّد المصطفى، اليوم مات عليّ المرتضى، اليوم ماتت فاطمة الزّهراء وباقي النِّساء لاطمات ناعيات نائحات قائلات: وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه.
▪️وقتی حضرت ام کلثوم علیها السلام این صحنه را دید او نیز از بین زن ها خارج شد و برصورتش لطمه میزد و با صدایی بلند فریاد می زد :
امروز همان روزی است که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از دنيا رفته است.
امروز همان روزی است که علی مرتضی علیه السلام از دنيا رفته است.
امروز همان روزی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام از دنيا رفته است.
و بقیه زن ها بر صورت ها لطمه میزدند و نوحه سر می دادند و می گفتند :وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه.
فلمّا رأت سكينة ما حلّ بالنِّساء رفعت صوتها تنادي: وا محمّداه! وا جدّاه! يعزّ عليك ما فعلوا بأهل بيتك ما بين مسلوب وجريح، ومسحوب وذبيح، وا حزني أسفاً
▪️حضرت سکینه علیهاالسلام چون این صحنه را دید با صدای بلند فریاد زد :وامحمداه! وا جداه! یا رسول الله! خیلی سخت است بر تو اینکه ببینی با اهلبیتت چه کرده اند؛ عده ای از آن ها غارت شده؛ عده ای جراحت دارند؛ عده ای ذبح شده و عده کشانده شدند.
وای از این حزن و اندوه عظیم....
📚الدّمعة السّاكبة، ج۵/ص ۱۶۲- ۱۶۳
📚 معالي السّبطين، ج۲/ ص۱۹۷، ۱۹۸؛
📚 وسيلة الدّارين، / ص۴۰۴،۴۰۵
#امام_حسین_علیه_السلام
#زیارت_اربعین
🏴🕯🖤🕯🏴