📋خودت بانو تصور کن
#سبک_روضه / #متن_روضه
*بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی ماندهست و ردّ خون کوچه، چشم ما روشن
و این حیدر شکستن را خودت بانو تصور کن
تصور کن علی را در میان بغض این خانه
سکوت میخ و آهن را خودت بانو تصور کن
کنارم باش تا آخر، فلانی داشت میخندید
غرور تلخ دشمن را خودت بانو تصور کن
یازهرا.....
@narimani_matn
کارهای غسل بیبی که تموم شد، کفن که تموم شد، امیرالمؤمنین یه نگاهی انداخت دید کسی نیست کمکش کنه.
گرچه امام صادق (ع) فرمودند انقدر بدن مادر ما نحیف و لاغر شده بود که بعضیا میگن امیرالمؤمنین تابوت رو یه تنه بلند کرد....
علامه حسن زاده آملی نقل میکنه میگه امیرالمؤمنین صدا زد حسن جان برو سلمان رو خبر کن، سلمان بیاد کمک علی کنه. سلمان میگه تو خونه نشسته دیدم درِ خونه رو میزنن؛ -چه خبره این وقت شب! کیه؟ تا در رو باز کردم دیدم امام حسن سر به دیوار گذاشته؛ سلمان بیا میخوایم مادرمون رو تشییع کنیم.
میگه اومدم تو خونهی علی، دیدم چه اوضاعیه؛ بچهها یه طرفن، زینب یه طرف، حسن و حسین یه طرف، یه طرف هم امیرالمؤمنین سرتا پا خونی و سرتا پا خاکی؛ تا چشمش تو چشم سلمان افتاد همدیگه رو بغل کردن: سلمان دیدی چه خاکی به سرم شد، دیدی فاطمهم رو ازم گرفتن....
یازهرا....
*شاعر شعر : #احمد_شاکری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋بین کوچه زدند مادر را
#سبک_روضه / *بخش اول*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(مرتضی کیست؟ نفْسِ پیغمبر
السَّلامُ علیک یاحیدر)
یادشان رفته لطف حیدر را
یادشان رفته شأن کوثر را
چقَدَر زود یادشان رفته
حرمت دختر پیمبر را
شاهد حرف من امام حسن
بین کوچه زدند مادر را
آیهی صبر را تلاوت کرد
تا علی دید شعلهی در را
دست بسته کشان کشان بردند
این علیِ بدون یاور را
آه بانوی خانه را زدهاند
ماهبانوی خانه را زدهاند
@seyedrezanarimani
چشم یک شهر در تماشا بود
بدترین لحظههای دنیا بود
مادر خانواده غرق به خون
پدر خانواده تنها بود
ذکر لبهای فاطمه ، حیدر
مرتضی گرم ذکر زهرا بود
بس که حبلالمتینِ حاجتهاست
ریسمان هم دخیل مولا بود
پیش رویش کویر بود و کویر
پشت راهش دو چشم دریا بود
این مدینه به سینه آتش زد
سینه اش را مدینه آتش زد
@narimani_matn
چه بگویم که خون به راه افتاد
مادرم بین کوچه ، آه افتاد
مادری که پناه عالم بود
پر شکسته چه بیپناه افتاد
چه بگویم که روضه بسیار است
گذر شاه سمت چاه افتاد
عاقبت چشم باغبان در غسل
به همان لالهی سیاه افتاد
مجتبی تکیهگاه طفلان بود
وسط کار تکیهگاه افتاد
یک علی مانده و یتیمانش
آیههای کبود قرآنش
*شاعر: #احمد_ایرانی_نسب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋مادر منم مثل تو خمیدم
"زبانحال حضرت رقیه(س) با حضرت زهرا (س)"
#سبک_روضه / *بخش دوم*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادر، منم مثل تو خمیدم
تو تو کوچه من بیابون
مادر، منم مثل تو شهیدهم
تو تو خونه من تو ویرون
بازوم مثِ بازوته
ابروم مثِ ابروته
پهلوم مثِ پهلوته
اما مادر
تو تن باباتو تو صحرا ندیدی
روی جسم بابات جای پا ندیدی
صورت باباتو رو خاکا ندیدی
@seyedrezanarimani
مادر، منم مثل تو نشستم
تو رگبار تازیونه
مادر، منم مثل تو شکستم
مثِ تو قدم کمونه
مثل تو پیرم مادر
پیر و اسیرم مادر
دارم میمیرم مادر
اما مادر
تو با دست بسته به صحرا نرفتی
بی رمق دنبال سرا راه نرفتی
با پاهای زخمی رو خارا نرفتی
@narimani_matn
مادر، مثِ تو افتادم از پا
تو با گریه من با ناله
مادر به من کل همسفرها
میگن زهرای سه ساله
چشمام مثِ تو تاره
شب تا سحر میباره
پلکم جراحت داره
اما مادر
تو تک و تنها تو شب تار نبودی
با لباس پاره تو بازار نبودی
تو طناب و زنجیر گرفتار نبودی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn