🔷 #پاسخ_به_شبهه📝
در پاسخ سوال باید به چند نکته توجه داشته باشیم:
👈 قطعا امام حسین علیه السلام و همه 14 معصوم علیهم السلام عقل محض هستند. و عقل برمبنای اشرافِ اطلاعاتی، دانش، جامع نگری و وسعتِ شناختی که در اختیارش قرار می گیرد، حکم صادر می کند. چه بسا یک واقعه برای فردی با دانش ده درصدی، خلاف عقل باشد و برای فردی با آینده نگری و دانشِ صد در صدی کاملا مطابق با عقل باشد.
👈 توجه به شرایط زمان، یاران، امکانات و اثربخشیِ حرکت، حکم عقل است.
👈امام معصوم از جانب خداوند، مسئول هدایت مردم برای رسیدن به سعادت است و زندگی انسانها و اساسا خودِ بشر، داری دو بُعدِ وجودی فردی و اجتماعی می باشد که این دو بُعد کاملا با یکدیگر در تعامل و بر هم تاثیر گذار هستند.
لذا زمامداری جامعه و حکومت داری مسئولیت ذاتی امام معصوم و حق مردم می باشد که متاسفانه بخاطر شرایطِ زمان و انحراف و عدم همراهی اکثریت مردم، در طول تاریخ، غالبا محقق نگردید.
اما نبودن در راس اجراییِ حکومت، هرگز منجر به سلب مسئولیت و بی تفاوتی نسبت به جامعه و جریانات فکری و فرهنگی و فساد و ... برای امام معصوم و پیروانشان نمی باشد.
👈امر به معروف و نهی از منکر که از زبان خودِ امام به عنوان هدفِ حرکت شان بیان شده است، از جمله واجباتِ دین اسلام بوده و بر همه مسلمین و طبیعتا بر امام و هادیانِ اسلام، واجب است. نه اینکه استثنایی غیرقابل الگو برداری برای امام حسین علیه السلام باشد!
👈 بنابراین هر کدام از اهل بیت علیهم السلام که نور واحد هستند، اگر در زمان و موقعیتِ امام حسین علیه السلام بودند، مشابه ایشان عمل می کردند. چنانچه اگر امام حسین علیه السلام هم در زمان و مکان و شرایط امام صادق علیه السلام بودند، رفتاری کاملا مشابه با ایشان داشتند. لذا همه اهل بیت سفارش به زیارت امام حسین(ع) و برپایی عزا و زنده نگه داشتن یاد امام و عاشورا داشتند.
👈 بنابراین استثنایی وجود ندارد! ... امر به معروف و نهی از منکر قاعده و از مفادِ اسلام و واجب بر مسلمین است. حضرت علی(ع) در مورد امر به معروف می فرمایند که همه واجبات در مقابل امر به معروف همچون قطره ای در برابر دریا است.
👈در مورد امر به معروف و نهی از منکر باید توجه داشته باشیم که با توجه به مهیا بودنِ شرایطِ اجرای امر به معروف و نهی از منکر، این حکم در قالبها و مراحلِ مختلفی انجام خواهد شد.
بنابراین تفاوت در عملکردِ امامان، مربوط به تفاوت در موقعیت و شرایطی است که در آن قرار داشتند و انتخابِ امام معصوم جمع بندی ای از همهء این موارد است.
از جمله ویژگی های اختصاصی که منجر به واقعه عاشورا گردید، وجود حاکمی برای اسلام بود که فسادِ علنی داشت و یزید حتی خود را ملزم به رعایت ظواهر اسلامی نمی کرد.
و اساسا از شروطِ صلحِ تحمیلیِ امام حسن علیه السلام با معاویه که امام حسین(ع) هم به آن پایبند ماند، این بود که معاویه حکومت را موروثی نکند و یزید را جانشین خود نسازد. یعنی علاوه بر فاسدِ بودنِ شخصِ یزید، ماهیتِ موروثی شدنِ خلافت هم مدّنظر و امری مردود و مخرب بود که در حالِ پایه گذاری در جامعه اسلامی بود.
2⃣
@fatemeeyeh 🌷
🔷 #پاسخ_به_شبهه📝
👈بنابراین امام حسین علیه السلام به بیعت اجباری با یزید تن ندادند.
👈امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت پیامبر، که هدف حرکتِ امام حسین علیه السلام از زبانِ خودشان بیان شده است با وجود حاکم فاسد و ظالم نتیجه اش چه می شود؟
در متن شبهه جوری القا شده که گویا مستکبران راضی اند که مُصلحین در گوشه ای از حکومت شان به اصلاح مردم بپردازند. و هر کس به زندگی خود برسد!
چطور ممکن است استکبار با امر به معروف و نهی از منکر که روحش اصلاح و نتیجه اش ضدیت با مستکبر و ظالم و مفسد است، به آرامی و صلح در کنار هم به حیاتشان ادامه دهند؟!
حال نامِ این کنش و واکنش را هر چه بگذاریم، قیام یا حماسه یا جنبش و ... در اصلِ واقعه و واجبی که باید متناسب با شرایط و مکان و زمان انجام شود، چه تغییری ایجاد خواهد کرد؟
لذا همه اهل بیت در طول زندگی شان مورد آزار و اذیت و زندان و شکنجه قرار گرفته و نهایتا به شهادت رسیدند.
👈 رفتار و انتخاب امام حسین علیه السلام و جمیع اهل بیت علیهم السلام همواره الگو و نمادِ تعادل است.
در اسلام براساس تقوا و خواست و رضای خدا و منطبق با شرایط و مخاطب، گاهی صلح و محبت و جاذبه رویکردِ صحیح است و گاهی برخورد اصلاحی و دافعه و غضب. و البته سرمنشا هر دو رویکرد، عشق است.
اهل بیت آینه های تمام نمای خداوند هستند و در وصف خدا، سَبَقت رَحمُته غَضبَه آمده است. رحمت و محبت خداوند بر غضبش پیشی می گیرد. نه اینکه هیچ گاه و هیچ جا غضب و خشمی برای خداوند وجود ندارد.
بماند که واقعه کربلا و عاشورا سراسر مظلومیت و اجحاف در حق پاکانِ تاریخ و شقاوتِ دشمن بود ... البته این ذکر مصائب نباید به وادی ای کشیده شود که چهره ای فلاکت بار و ذلیل برای آن بزرگواران القا کند ... اتفاقا همهء این مصایب و بلایا به جهتِ علوّ و استحکامِ شخصیت، ذلت ناپذیری، شجاعت و عشقی که نسبت به هدایت مردم داشتند، بر آنان وارد شد.
3⃣
@fatemeeyeh 🌷
جامعه فاطمیه
◾️#شبهه 💬 دین به حاشیه رفته است و عاشورا خودش بجای چیزی نشسته که حسین برای آن قیام کرد. زیارت رفتن
🔷 #پاسخ_به_شبهه📝
اینکه زیارت نباید جایِ مسجد و زیارت نامه نباید جای قرآن را بگیرد و آداب دینی نباید به عاداتی پوک و بدون توجه و معرفت تبدیل شود، صحبت درستی است. اما اشکال در توجه به عزاداری و زیارت نیست. بلکه اشکال در بی توجهی به مسجد و قرآن است. یعنی چیزی که باید اصلاح و تقویت شود، پرداختن به مساجد و قرآن هست، بدونِ کم کردنِ توجه به عزاداری و زیارت.
هر امری جایگاه و تاثیر خود را دارد.
اما در مورد اینکه ارج و قربِ محافل مذهبی و مناجات باید بیش از مراسم عزاداری باشد، این تفکیک اساسا صحیح نمی باشد. مگر مراسمِ عزای امام حسین(ع) چیزی جز محفل مذهبی به جهت انس و مناجات و توسل و تقرب است؟! اهل بیت وسیله های الی الله هستند، اسماء الله هستند.
در این باب روایات فراوانی هست که تنها به یک مورد اشاره می کنیم:
پیامبر(ص) درباره زیارت قبر امام حسین(ع)فرمودند هر کس او را زیارت کند، مرا زیارت کرده است و هر که مرا دیدار کند، گویی خدا را زیارت کرده است و بر خداوند است که او را به آتش دوزخ عذاب نکند.
(وسائل الشیعة، ج 10، ص .352)
بنابراین جدایی ای بین آنها و خدا نیست.
و چنانچه تفکیکی به ذهن برسد ناشی از نقصِ معرفت و شناختِ صحیح نسبت به معصومین و توسل به ایشان به جهت قرب الی الله است.
زیارت اباعبدلله و ذکر مصائبِ ایشان جایگاه ویژه ای دارد و به مناسبتهای مختلف از زبان سایر معصومین توصیه و تاکید شده است. هم به جهت درسهای جامعی که واقعه عاشورا و کربلا برای انسانها دارد و باید زنده بماند و مفاهیمش نسل به نسل به بشریت منتقل گردد و هم به جهت اینکه با زنده نگه داشتنِ روحِ ظلم ستیزی و شجاعت و اخلاق و معنویت، تاریخ دیگر شاهد چنین هتک حرمتی به پاکان و در اقلیت ماندنِ آنها نباشد.
حسین ابن علی علیه السلام احیاگر دین و سنت پیامبر اکرم (ص) است. دینی که به چنان انحطاطی در جامعه رسیده بود که حاکم و خلیفه اش یزید بود!
لذا توجه به امام حسین و حرکتِ او و واقعه عاشورا عینِ توجه به دین اسلام و پیامبر اکرم(ص) است. و اتفاقا برای گم نکردنِ مسیر و راهِ پیامبر و دین باید به حسین علیه السلام توجه ویژه کرد. وگرنه مردمانِ قبل از تاریخِ عاشورا، هم پیامبر را می شناختند و هم دین و اسلام را. اما دین داری شان به کجا رسید؟ به انحراف و ترس و عافیت طلبی و ... ای که یزید را به عنوان خلیفه پذیرفتند(به جبر یا اختیار).
لذا توجه به عاشورا و کربلا که نقطه عطفِ اسلام است موجبِ باقی ماندنِ سلوکِ صحیحِ دین داری است و به همین جهت دارای اهمیت ویژه می باشد. و البته به همین جهت هم مورد حملهء شبهه افکنان واقع می گردد، چرا که دین داری به شیوه منحرفی که مردمان دوران پیش از عاشورا داشتند و آن ضعف و ناتوانی ای که در وجودشان رخنه کرده بود، مطلوبِ طواغیت و مستکبران است. پس چه بهتر که عاشورا و ارزشهایش به فراموشی سپرده شود یا به طریقی کمرنگ گردد!
@fatemeeyeh 🌷
🔷 #پاسخ_به_شبهه📝
ما بر چه اساسی مقام امامان معصوم را حتی از مقام پیامبران اولوالعزم بالاتر می دانیم؟ افضليت و برتری ائمه اطهار بر پيامبران الهی در چند محور قابل بحث است: الف- پیامبران الهی به دو گروه تقسیم می شوند: 1. برخی از آنها علاوه بر «نبی» بودن، «امام» نیز بودند، یعنی پس از نیل به مقام نبوت، به مقام امامت نیز ارتقا یافته اند. مانند حضرت ابراهيم: «قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»(1) 2. برخي از انبياء كه فقط نبی بوده و امام نبوده اند: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»؛ و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند.(2) از آيه فوق برداشت می شود كه فقط برخی از پيامبران، امام نيز هستند؛ چرا كه كلمه "من" در آيه نشان دهنده بعض بودن است. ب- در قرآن كريم مقام امامت بر پيامبری برتری داده شده است: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»؛ و (به ياد آر) هنگامى كه ابراهيم را پروردگارش به امورى بيازمود، پس او همه را به نحو كامل انجام داد پروردگارش گفت: همانا من تو را براى مردم امام و پيشوا كردم. ابراهيم گفت: و از اولاد من چطور؟ گفت: پيمان من به ستمكاران نمى رسد.(3) قرآن امامت را بعد انجام آزمايش و امتحان مهم الهی برای ابراهيم جعل و قرارداده است. ابراهيمی كه پيامبر بود در طی آزمايشات الهی قرار می گيرد آنگاه مقام امامت به او اعطا می شود. بنا بر اين آيه، امامت از پيامبری بالاتر است و تمامی امامان ما بر پيامبران غير امام برتر هستند. امام رضا (علیه السلام) ضمن تصريح به محدوديت اذهان مردم در رسیدن به حقيقت امامت تصريح می كند كه امامت بالاتر از نبوت است و براي اين ادعا حضرت به اعطای مقام امامت بعد از نبوت به حضرت ابراهيم استدلال می كند: «و ان الامامه خص الله ابراهيم الخليل (ع) بعد النبوه و الخله مرتبه ثالثه و فضيله شرفه بها.»(4) امام صادق (علیه السلام) در مقام توصيف اوصاف و مقامات حضرت ابراهيم به ترتيب به مقام های: عبد، نبی، رسول،خليل، امام، اشاره و تاكيد می كنند اين مقام ها به ترتيب بوده يعنی اول عبد، بعد نبی، بعد رسول، بعد خليل و در آخر به مقام امامت نايل می آيد.(5) ج- اما بحث درباره پيامبرانی كه به مقام امامت رسيده اند: که در اين قسمت از پيامبران نيز، دلايلی بر افضل بودن ائمه داريم:
1- آيه مباهله:
به اجماع همه مسلمين، پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) اشرف تمامی پيامبران و اشرف تمامی مخلوقات من الاولين و الآخرين است. پيامبر می فرمودند: «أنا سیّد البشر»؛ من سرور آدمیان هستم. هم چنین پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «انّ اللّه تعالی فضّل انبیائه المرسلین علی الملائکة المقرّبین و فضّلنی علی جمیع الأنبیاء و المرسلین...»؛ خدای متعال، پیامبران مرسل خویش را بر فرشتگان مقرّبش برتری داد و مرا بر تمامی پیامبران و مرسلان.(6) در آيه مباهله: «فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين»(7) پيامبر اكرم (صلّي الله عليه و آله)، امير المؤمنين (عليه السّلام) را جان و نفس خود قرار داده است.(8) حال كه پيامبر ما از همه پيامبران افضل است امام علی (علیه السلام) كه به منزله نفس پيامبر است نيز همين حكم را دارد.
2- روايات:
در روايت زير می بينيم امير المؤمنين (عليه السّلام) عصاره فضائل انبياء الهی به حساب آمده و اين خود می تواند دليلی بر ارجحيت و افضليت مقام امامت امير المؤمنين (عليه السّلام) بر مقام نبوت انبياءالهی گردد. قال رسول الله (صلي الله عليه و آله): «مَنْ اَرادَ أَنْ يَنْظُرَ اِلي آدمَ فِي عِلمهِ، و اِلي نوُحِ في حِكمَتِهِ وَ اِليَ اِبراهيمَ في حِلمِهِ فَلْيَنْظُر اِليَ عَليِّ بنِ اَبيِ طالِب»؛ رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمودند: كسی كه می خواهد علم و معرفت آدم ابوالبشر و حكمت نوح و حلم ابراهيم را ببيند، پس بايد به سوی علی بن ابی طالب نگاه كند.(9)
2⃣
@fatemeeyeh 🌷
🔷 #پاسخ_به_شبهه📝
به سند معتبر از امام صادق (علیه السلام) به روايت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است كه: «يا على من و تو و امامان از فرزندان تو سرور خلقند در دنيا و پادشاهند در آخرت.»(10) در عيون اخبار الرضا به سند معتبر از حضرت رضا (علیه السلام) روايت شده كه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمودند: يا على! تو و فرزندان تو برگزيده هاى خدايند از خلقش.(11)
3- دليل عرفانی:
صرف نظر از اين روايات با دو منظر ديگر مى توان برترى مقام ائمه را بر ساير انبياء اثبات كرد: اول آن كه، بر اساس دلايل متقن عقلى و روايى «انسان كامل» مَثَل اعلى و روح خدايى است كه مخلوق اول و صادر اول مى باشد و از اين جهت بر تمامى انسان هاى ديگر از حيث مقام و منزلت برترى دارد. با توجه به روايات متعدد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و عترت طاهره او اولين مخلوق بوده اند و از اين رو، مصداق اعلى و حقيقى انسان كامل اند. امام باقر (علیه السلام) به جابر فرمود: اولين مخلوق، حقيقت محمدى (صلی الله علیه و آله) و معصومين است.(12) از معصومان (علیه السلام)، نقل شده است: «ما حالاتى داريم كه هيچ نبى مرسل و ملك مقرب هم به آن راه ندارند.»(13) از سوى ديگر با توجه به اين حقيقت كه امامان به منزله پيامبر اسلامند(14) و نفس آنان نفس نبى اكرم (صلی الله علیه و آله) مى باشد(15) مى توان اذعان كرد كه مقام ائمه (علیه السلام) به دليل قرابت و منزلت و مكنت وجودى با رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) از انبياء ديگر برتر است.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «ان اللّه خلق اولى العزم من الرّسل و فضلهم بالعلم و أورثنا علمهم و فضّلنا في علمهم و علم رسول اللّه ما لم يعلموا أو علّمنا علم الرسول و علمهم»؛ خداوند بزرگ، پيامبران اولوالعزم را آفريد و آنان را به وسيله علم و دانش برترى داد و ما دانش آنان را به ارث برديم و خدا ما را به دانش آنان و دانش رسول خدا برترى بخشيد و آنان بهره اى از علم رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) نداشتند و ما از علم پيامبران سابق و پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) برخورداريم.(16) ـ نتيجه: اکثر علمای شيعه قائل به برتری ائمه اطهار بر همه پيامبران به جز پيامبر خاتم می باشند(17) و اين با دلايل عقلی و نقلی ثابت می شود.
ـــــــــــــــــــــ
(1) بقره/ 124.
(2) سجده/ 24.
(3) بقره/ 124.
(4) عيون اخبار الرضا، ج 2، صص 6- 195؛ الكافی، ج 1، ص 199؛ كتاب الحجه، ب نادر جامع، ح 1.
(5) كافی، ج 1، ص 175.
(6) تفسیر صافی، ملاّ محسن فیض کاشانی، دارالمرتضی، مشهد، چ 1، ج 3، ص 198.
(7) آل عمران/ 61.
(8) صحیح بخاری، ج ۶، صص ۲۲۳، صحیح مسلم، ج ۷، ص ۵۹؛ کتاب الفضایل باب معجزات النبی؛ سنن الترمذی، ج ۴، ص ۳۷۰، ح ۵۱۵۶، العقد الفرید، ج ۴، ص ۲۵۱؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۱، ص۶۶.
(9) بحار الانوار، ج 39، ص 35.
(10) ترجمه حياه القلوب، علامه مجلسى، اول، دارالاعتصام، 1417 ق، ص 118.
(11) همان، ص 122.
(12) بحارالانوار، ج 61، ص 142.
(13) همان، 79، ص 343.
(14) اصول كافى، ح 702.
(15) موسوعه الامام على ابن ابى طالب، ج 8، صص 9 - 12.
(16) بحارالانوار، ج 26، ص 297.
(17) ر.ك: شيخ صدوق، الهدايه، ص 73؛ شيخ مفيد، مجموعه آثار، ج ، ص93؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهيه، ص 343؛ بحار الانوار، ج 26، باب تفضلهم علي الانبياء، ص 267.
3⃣
@fatemeeyeh 🌷