📚 #کاردینال
#قسمت_نوزدهم
✍ #م_علیپور
"" "" مجری رو به تلویزیون و دو نفری که برای گفتگوی ویژه ی خبری حاضر شده بودن گفت :
- در هر حال آقای کریمی ادعا میکنن مافیای خودرو اینطور هم که شما میفرمایید وجود نداره.
حتماً ادعای جدید یکی از خودروسازان رو که رسانه ای شده رو شنیدین که گفتن :
- ما هر روز در حال ضرر دهی هستیم ...!
نماینده ی مخالف زیر خنده زد و گفت :
- حتماً دوستان برای رضای خدا دارن تولید میکنن!!
البته نمیفرمایند که این مدت با دلار جهانگ...
عذرمیخوام با عرض نیمایی الی ماشاءَالله قطعات خودرو رو وارد کردن و هنوز هم مثل قطره چکون هزار تا قرعه کشی و طرح پیش فروش و نیم فروش و پَس فروش گذاشتن تا با هزار بدبختی به دست مردم برسه ...!
خب این بزرگواران اگه ضرر میدن چرا تولیدشون رو متوقف نمیکنن؟
به والله که مردم حاضرن نصف این پول رو با رضایت بدن و ماشین لوکس و دست دوم خارجی بخرن!
مجری در ادامه صحبت نماینده گفت :
- خب این آزاد کردن واردات خودرو هم بستگی به طرح و نظر دوستان شما در مجلس داره ...!
نماینده موافق گفت :
- ما منکر اینکه خودروهای داخلی ایراداتی هم دارن نیستیم، اما قطعاً قبول دارین که خودروهای قدیمی که تولید شدن خیلی فرق میکنن،
ما به سمت پیشرفت داریم میریم ...!
نماینده ی مخالف با نیشخند جواب داد :
- اتفاقاً مردم کوچه بازار هم کاملاً با شما موافق هستن که خودروهای قدیم و جدید خیلی فرق دارن.
قدیمی ها خیلی کیفیت شون بهتر بود!
ماشین رو از کارخونه در میارن انگار ماشین اسباب بازیه ...
یه بچه رو تصادفی روی کاپوت بزاری ،
ماشین ننه مرده به احترامش گود میشه!!
آقای کریمی رو به نماینده مخالف گفت :
- ایشون بیشتر از اینکه منتقد باشن برای تمسخر تشریف آوردن ظاهراً ...
حضرت آقا این همه از تولید داخلی حمایت میکنن، باید به تولیدکننده فرصت اصلاح و تمرین و خطا داد!
نماینده مخالف سری تکون داد و گفت :
- شما که سخنرانی حضرت آقا رو در بابِ حمایت از تولید داخلی شنیدین،
پس چطور اون تیکه رو که بصورت واضح به خودروسازان عزیز تذکر داد رو نشنیدین...؟
امید کنترلو برداشت تلویزیون رو خاموش کرد.
رو بهش گفتم :
- داشتم گوش میکردم ها ...!
امید در حالی که روی تشکش میپرید گفت :
- حرفای اینا تمومی نداره ، شک نکن همین دو نفر هم که اومدن فقط نمایش بازی میکنن!
در حالی که پتو رو باز میکردم جواب دادم :
- اتفاقاً از حرفای این نماینده ی مخالف خیلی خوشم اومد، چه صدای خوبی هم داشت
محکم و با جذبه ...!
ته چهره ش هم شبیه فرهاد قائمیان بود نه؟
از اون تریپ ها که ازش حساب میبری.
من که جای این بودم به جای نماینده ی مجلسی میرفتم گوینده یا دوبلور میشدم ...!
امید بالش رو برام پرت کرد و گفت :
- خداروشکر جای اون نبودی ...
با این صدای و داغونت ! "" ""
از افکارم بیرون اومدم ...
آقای نماینده در حال رانندگی بود و من به این فکر میکردم که قانون جذب واقعاً موثر بود ...؟
به یکی از محلات بالای شهر تهران رسیدیم.
برای من که هیچوقت قبل از این به تهران نیومده بودم نیازی نبود اسم محله رو بدونم.
تغییر ناگهانی مدل ماشین های پارک شده و سر و ریخت ساختمون ها،
باعث شد خیلی زود بفهمم که داریم وارد قسمت اعیان نشین میشیم.
من که فکر میکردم دیگه توی شهرهای بزرگ خبری از خونه ی ویلایی و باغ های آنچنانی نیست،
با خونه هایی رو برو شدم که از کاخ سفید و کاخ سعدآباد کم نمی آوردن ...!
" " سخنران رو به جمعیت گفت :
- مردم قارون رو دیدن و با آه گفتن :
هذا حَظٍّ عَظِيمٍ
بعد اینجوری شد که وقتی قارون هلاک شد حضرت موسی اول خونه زندگی و طلا ملا هاش رو از بین برد!
چون گفت خوی اشرافیگری و تجملاتی که آه مردم رو در میاره از حربه های شیطانه ...!
گرچه مردم الان همگی یه پا فرعون و قارون شدن ...!
فرعون ننه مرده تو گرمای مصر،
چهار تا خدمتکار داشت فقط بادش میزدن!
یه تخت کج و کوله داشت که ۶ نفر به بدبختی دو قدم تکونش میدادن تا جناب فرعون رو ۱۰ متر جا به جا کنن!
تو که زیر باد خنک کولر برای خودت لم میدی و به وقتش هم سرمات به راهه هم دوش آب گرمت،
هم ماشینت که راحت و با سرعت تو رو به مقصد میرسونه ؛
وضعت از قارون و فرعون خیییییلی بهتره ...! " "
انگار که نماینده ی خوش صدا و با جذبه افکار درونی منو شنید و دکمه ی ریموت رو زد
تا با نمای کاخ خودش روبرو بشیم.
وارد حیاط خونه که چه عرض کنم ،
عمارت شاهنشاهی شدیم !
در حالی که همچنان تا در خونه روی مسیر سنگ فرش شده رانندگی میکرد رو به من گفت :
- پسر جون با خودت فکر نکنی هر کی نماینده ست دزد و کلاهبرداره و اختلاس گره!
این خونه زندگی و مال و اموال هم از قدیم و الایام از ارث آبا و اجدادی به من رسیده ...!
البته اینکه برادرم تو جوونی عمرش رو به شما داد
و من تک پسر شدم هم توی ارث بری بیشترم بی تاثیر نیست!
👇@fatemieh_1401
📙 خوانش کتاب دکل
#قسمت_نوزدهم
خب بچه ها مثالهایی را که زدم شما با مقیاس وسیع تر برای یک گروه
و جمع بزرگی مثل شهر و کشور و جامعه تصوّر کنید. یقیناً تفکر دینداری و اخلاق اسلامی مدیران و مسئولین و سبک زندگی آنها ناخودآگاه بر روان جامعه و مردم اثر میگذارد. لذا در روایت داریم: «النّاسُ عَلى دينِ مُلوكِهِم»؛ یعنی مردم یک جامعه طبق دین مسئولین خود زندگی میکنند. حالا گاه با اختیار خود مسیر غلط را انتخاب میکنند؛ مثلاً با این توجیه نادرست میگویند وقتی مسئول ما دزدی میکند پس ما هم میتوانیم دزدی کنیم مثل فرزندی که میگوید چون پدرم سیگار میکشد، پس من هم مجاز هستم سیگار بکشم.
و گاه مردم یک جامعه با اجبار، کار غیرقانونی یا خلاف شرع را مرتکب میشوند و یا یک کار نیک و خوب را ترک میکنند مثل رانندهی اتوبوسی که به هیچ وجه در جاده توقف نمیکند تا شما نماز بخوانید یا مثلاً وقتی صنف خیاطان، مدل غربی را طراحی میکند و در سطح شهر و بازار توزیع میشود شما مجبورید همین مدل را بخرید و بپوشید یا وقتی صدا و سیما فیلم و پیامهای بازرگانی مروّج سبک زندگی غربی پخش میکند، شما ناچارید یک جاهایی با ذائقه ای که صدا وسیما در اهل خانه ایجاد کرده، پیش بروید. البته اینجا باید کوتاه عرض کنم که متأسفانه تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملت ما زده است. یکی از ترفندهای دشمن این است که سبک زندگی مسئول ما را غربی میکند تا سبک زندگی مردم نیز تحت تأثیر آن، تغییر کند. آن دوستتان که گفت درست شدن جامعه اسلامی چه ربطی به مسئولین دارد این حرف درستی نیست تأثیر اجباری افکار و نگرش غلط مسئولین برمردم جامعه واقعیتی انکار ناپذیر است سعدی در باب اول گلستان میگوید:
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی / برآورند غلامان او درخت از بیخ
- شما فرض کنید در بحث استقلال و آزادی که دو ارزش اسلامی هستند برخی مسئولین ما با فکر غلط و کج اندیشی و بد اندیشی خود نسبت به این دو ارزش، جامعه را به سمتی هدایت میکنند که با آرمانهای انقلاب زاویه دارد این ثمر شجره طیبهی انقلاب را با تأویل و توجیههای ساده لوحانه و بعضاً مغرضانه نمیتوان در معرض خطر قرار داد. به این معنا که «استقلال» نباید به معنای زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود و آزادی نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود؛ که اگر مسئول تصمیم ساز ما چنین اندیشهی غلطی داشته باشد نتیجهاش این میشود که در بحث استقلال بجای این که به ظرفیتهای درون کشور توجه کند به فکر مذاکره با دشمن و آمریکا است تا ثابت کند که ما سیاست و اقتصاد خود را در میان مرزهای خود زندانی نکرده ایم و افتخار هم میکند که با دنیا در ارتباط است در حالی که این مسئول چون اندیشه اش اسلامی نیست با مذاکرهی با دشمن راه نفوذ و ضربه زدن بدخواهان نظام به جامعه اسلامی را باز کرده است و یا در بحث آزادی باعث ایجاد یک ولنگاری فرهنگی در جامعه میشود و گاه مشاهده میکنیم برخی از مسئولین غرب گرای ما در انتخابات از این شعار دینی یعنی آزادی، سوء استفاده کرده و طوری از آزادی میگویند که از آن برداشت ولنگاری میشود.
مثال دیگری برایتان میزنم تا تمام ابعاد این قضیه به خوبی برایتان روشن شود. اگر مسئولین ما مانور اشرافیگری داشته باشند، قهراً این کار، تعلیم دهندهی اشرافی گری در جامعه خواهد بود یعنی هم زیردستهای خود و هم آحاد مردم به این کار تشویق میشوند.
زمانی که ولید بن عبدالملک خلیفه شده بود، چون خیلی اهل جمع کردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتی بود مردم کوچه و بازار وقتی به همدیگر میرسیدند مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا فلان نِگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنی مردم همهاش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتی و امثال اینها حرف میزدند بعد از ولید، سلیمان بن عبدالملک خلیفه شد. او اهل ساختمان سازی بود و به کاخ سازی و ساختمان سازی خیلی عشق میورزید. مردم حتی وقتی برای نماز به مسجد میآمدند یکی میگفت: آقا شما کار ساختمانی منزلتان را تمام کردید؟ دیگری میگفت آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟ دیگری میگفت آقا شما آن دو اتاق را اضافه کردید؟ حرف هایشان همه از این قبیل بود بعد از این دو نفر، عمر بن عبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود مردم کوچه و بازار وقتی به هم میرسیدند، یکی میگفت: آقا راستی شما دیروز دعای ماه رجب را خواندید؟ دیگری میگفت: آن دو رکعت نماز را خواندید؟ پس ببینید تفکر و رفتار مسئولین و سبک زندگی آنها تاثیر گذار بر سبک زندگی مردم و افکار آنهاست.
ادامه دارد...🍃
https://eitaa.com/fatemieh_1401