eitaa logo
کانال ثامن
194 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
9.4هزار ویدیو
115 فایل
'بسم‌رب‌الامیرالمومنین' فردا دیر است! رهبر انقلاب: نیازهای مربوط به آینده نیازهایی است که اگر شما امروز به فکر نیفتید و برایش کاری انجام ندهید، فردا درخواهید ماند؛ یعنی فردا گیر میکنید . . .🌱 -مقام‌معظم‌رهبری ۱۴۰۰/۱۱/۳🖇 ارتباط با مدیر کانال @Yarogh
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 خوانش کتاب دکل خب بچه‌ها رشته‌ی بحث را گم نکنیم این رکن اوّل بود. چه داشتیم میگفتیم؟ داشتیم میگفتیم اگر یک مدرسه بخواهد اسلامی باشد باید دو رکن داشته باشد یکی این بود که مسئولین و کادر مدسه باید تفکر، رفتار و منش آنها اسلامی باشد که توضیح کامل دادیم پس دولت اسلامی هم یک رکنش این است که مدیرانش باید رفتار، منش و تفکر آنها رنگ و بوی اسلامی و قرآنی داشته باشد. اما همین مدرسه برای این که اسلامی باشد به رکن دومی هم نیاز دارد. رکن دوم این است که علاوه بر اسلامی بودن رفتار و تفکر مسئولان مدرسه باید روشها و ساختارهای اداره‌ی مدرسه نیز اسلامی باشد. خب، این قسمت را باید توضیح بدهم تا دوریالی‌تان خوب بیفتد. ببینید بچه‌ها، همین مثال مدرسه را دقت کنید اگر رکن اوّل وجود داشته باشد یعنی مدیر و مسئولان مدرسه رفتارشان اسلامی باشد اما روش اداره‌ی مدرسه یا ساختار اداره‌ی مدرسه اسلامی نباشد باز یک جای کار می‌لنگد و این مدرسه نمیتواند کاملاً اسلامی شود مثلاً فرض کنید معلم زبان انگلیسی شما یک معلم بسیار متدیّن و مؤمن است بسیار خوش برخورد و نرم زبان است، منتها میبینیم همین معلمی که واقعاً رفتارهایش اسلامی است به خاطر ساختار غیر اسلامی آموزش و پرورش، به ناچار خروجی آموزش او غیر اسلامی میشود مثلاً محتوای داستانهای کتابی که باید برای شما تدریس کند ترویج و تبلیغ سبک زندگی غربی باشد یا محتوای کتاب، غیر مستقیم نکات مستهجن و غیراخلاقی را عادی سازی کند. یعنی فضای برخی داستانهای کتاب مربوط به آداب، رسوم و فرهنگ غیر اسلامی و غربی باشد و این یک مانعی برای اسلامی شدن مدرسه میشود. در واقع رفتار معلّم یا مدیر مدرسه اسلامی است اما همین معلم یا مدیر مجبور است در یک ساختار غیر اسلامی و سکولار مدیریت و تدریس کند. درست مثل این است که برای نوشیدن آب گوارا و تمیز از ظرف آلوده استفاده کنیم و این تضاد موجود بین نیروی اسلامگرا و الگوهای سکولار، کار تربیت و مدیریت اسلامی را خراب میکند. خب شما همین تضاد را در سطح کلان و جامعه ی اسلامی تصوّر کنید یقیناً مشکلات بزرگی را ایجاد خواهد کرد. یکی از این مشکلات حذف نیروهای اسلامگرا در مقطعی از انقلاب خواهد مثلاً بود. ممکن است در یک دولت مدیرانی حاکم شوند که روحیه‌ی غرب گرایی دارند و باعث راه یابی و نفوذ ساختارها و الگوهای سکولار در سطوح مختلف جامعه شوند مثال بارز آن سند ۲۰۳۰ است که جریانی از مدیران سکولار آن را به عنوان الگوی آموزش در مراکز آموزشی و به شکل ظاهراً قانونی و البته خاموش به خورد نظام آموزشی ما میدهند که یقیناً معلم و مدیرانی که رفتار و منش آنها اسلامی است، در تضاد با این الگوی غیر اسلامی طرد یا حذف میشوند چرا که آنها تن به اجرای چنین الگویی نمی دهند و اجرای چنین الگوی خطرناک غربی به دست مدیران غیر اسلامی پیش خواهد رفت و نتیجه این میشود که جامعه ما در بعد مهمی از آن، بدون رکن دوّم یعنی ساختار و روشهای اسلامی به مشکل جدی برمی خورد. - حالا دیدید بچه ها این که دوست شما پرسید «اسلامی بودن جامعه چه ارتباطی با مدیران و مسئولان «دارد کاملاً واضح شد که اتفاقاً مهمترین عامل اسلامی شدن جامعه این است که مدیران و کارگزاران جامعه باید اسلامی باشند؛ یعنی جامعه اسلامی به همان معنایی که گفتیم هر دو رکن را دارا باشد . فراموش نکنیم که چه داشتیم میگفتیم؛ بحث ما این بود که برای رسیدن به هدف اصلی انقلاب که ایجاد تمدن نوین اسلامی است، باید پنج مرحله را طی کنیم که در حال حاضر در مرحله ی سوم آن، یعنی مرحله ی تشکیل دولت اسلامی هستیم این مطلب را نیز با هم بنویسیم: مطلب چهاردهم: در حال حاضر انقلاب ما در مرحله ی سوم، یعنی مرحله‌ی تشکیل دولت اسلامی است که مهمترین نقش را برای تشکیل جامعه‌ی اسلامی دارد. چند دقیقه نشستم روی صندلی دو سه بار برای جلب توجه بچه ها ته ماژیک را زدم روی میز و پرسیدم تا اینجا مشکلی نیست؟ کسی سؤال ندارد؟ وقت این جلسه هم رو به اتمام است. لبخند زنان نگاهی به حمید کردم و گفتم آقا حمید گل شما و تیمتان سؤال ندارید؟ حمید که انگار نمک گیر شده بود لبخند ملیحی زد و گفت: حاج آقا! بحثاتون قشنگه اما سؤال که زیاد داریم. گفتم: اگر در همین قسمت سؤالی هست بپرس! گفت: حاج آقا این مراحل پنجگانه ای که گفتید خیلی برایم جالب بود، اما سؤالم این است؛ الان که بیش از چهل سال از این انقلاب گذشته چرا ما نتوانستیم تمدن اسلامی را ایجاد کنیم؟ نگذاشتم سؤالش را ادامه دهد! گفتم بچه ها یک چیز را میخواهم صادقانه عرض کنم؛ واقعاً آقا حمید ذهن فعّال و پویایی دارد. خدایی مشخص است مطالب را خوب دنبال میکند و بدون تعصب و با روحیه‌ی حق طلبی و حریت سؤال میکند... ادامه دارد ...🍃 https://eitaa.com/fatemieh_1401
22.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوش اخلاقی 🔶 یک نکته از یک جزء 🔸 🔹 برشی از سخنرانی در حرم مطهر رضوی در ماه رمضان ۱۴۴۴ ________________________ 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 💠 کانال تفسیر قرآن 🆔 @soada_ir 🆔 @soada_tafsir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1140131155.mp3
12.18M
صوت دعای ندبه 🌷 میرداماد 🎤 ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌https://eitaa.com/fatemieh_1401
03_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
14.46M
⭕️مستند صوتی شنود ✅جلسه سوم 🛑 چرا فرشته مرگ را پیر می دیدم 🛑 نحوه متفاوت قبض روح افراد 🛑معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم 🛑اینقدر حقایق واقعی بود که هر بار گفتن آن، برایم سخت می شد 🛑در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است و راننده های ماشین کاملا بی خیال نسبت به کثافات هستند https://eitaa.com/fatemieh_1401
بریم قسمت ۵٣ داستان کاردینال رو با هم بخونیم
📚 📖 *امیر یه مرد قُلچماق و برادر مباشر شهریار رو به سختی از مباشر جدا کردن و به گوشه ی خونه هدایت کردن. رو به مباشر گفتم : - میشه یکی اینجا به ما بگه چه خبره؟ از کی تا حالا دختر مردم رو بی اجازه و اجباری میفرستن که محرم کسی دیگه بشه و ...؟ مباشر خیلی ریز و جدی به من نگاه کرد و جواب داد : - آقا مقدم خودشون در جریان هستن. این خانم هم‌ خودشون میدونستن برای چی به همراه شما اومدن. آقا مقدم ایشون رو برای همراهی مُلّا فرستادن ... به شما دو نفر هم این مسئله ارتباطی نداره. پیشنهاد میکنم‌ دخالت نکنید. قبل از اینکه من جوابی بدم شهریار که به زور‌ نگه ش داشته بودن بازم باهاشون درگیر شد و شروع کرد به فریاد زدن : - مرتیکه ی احمق! اصلاً میفهمی چی میگی؟!‌ این دختر نامزد منه که همراهمون اومده! آقای مقدم هم‌ غلط کرده که بذل و بخشش میکنه! اگه جرات داره چرا دختر خودش رو نمیفرسته که به مُلّا جونش خدمت کنه ...؟! مباشر خیلی جدی جواب داد : - هر کدوم از ما آرزو میکردیم که دختری داشتیم که به مُلّا تقدیم میکردیم، منتها قبل از اینکه ایشون جا به جا بشه و قصد تجدید فراش بکنه دختر آقای مقدم ازدواج کرده ...! با عصبانیت جواب دادم :‌ - معلوم هست دارین چی میگین؟ مُلّا جای پدربزرگ این دخترهاست. به چه دلیل و برهانی آرزو داشتین دخترتون در خدمت یه پیرمرد باشه ...؟! مباشر که همچنان خونسرد بود و عصبانیت ما هیچ تاثیری روش نداشت جواب داد : - شما چطور مسلمانی هستید که نمیدونید در صدر اسلام ، مسلمان ها فوج‌فوج‌دختران شون رو به پیامبر تقدیم‌میکردن تا به نوعی با پیامبر خدا وصلت کنن و نَسَب خونی داشته باشن؟ خون داشت خونم رو میخورد و جواب دادم : - اولاً اگر شما به قرآن و احکام و احادیث مسلط بودین خیلی خوب میدونستید ‌که پیامبر نمیخواستن با دختران اون افراد ازدواج کنن! بلکه اونا زوری این درخواست رو داشتن. تا جایی که آیه قرآن نازل شد که پیامبر دیگه حق ازدواج نداره و دست از سرش بردارن و انقدر عذابش ندین. دوماً تمام زنانی که پیامبر باهاشون بعد از مرگ حضرت خدیجه ازدواج کرده بودن بیوه بودن که همسرانشون فوت شده بودن! تنها کسی که دوشیزه با پیامبر ازدواج کردن جناب عایشه بودن که ایشون هم‌ یه دختر سن کرده و کاملاً بالغ بودن و به اصرار پدرشون ابوبکر به عقد پیامبر در اومدن. پس پیامبر هیچوقت برای خدایی نکرده هوس بازی زن اختیار نکردن! سوماً من هنوز ربط این ماجرا رو به مُلاّ نمیدونم؟ ایشون نه پیامبره نه ما اصراری کردیم دختران مون رو عقد کنه! غیر از اینه که مُلّا از سر هوس خودشون چنین درخواستی دارن ...؟! مباشر که با حرف های من به شدت صورتش متورم‌ و قرمز شده بود فریاد زد : - این مرتیکه ی مُرّتد رو بگیرین! آقای مقدم باید بیاد و جواب پس بده که این افراد کافر رو از کجا گیر آورده و به محلِ امن ما فرستاده ...؟! من و شهریار هر دو با تعجب گفتیم : - کافررررر؟! ما کافریم یا شما ...؟ مباشر چشم هاش رو بست و مثل انسانی که مسخ شده باشه دست هاش رو بالا آورد و گفت : - مُلّا گفت که این ۳ نفره هاله هایی دارن که دوستان ما رو داره اذیت میکنه ... گفت که از خودمون دورشون کنیم. اما من گفتم که به آقای مقدم اعتماد کنیم. مباشر سرش رو پایین آورد و در حالی که چشم هاش به خون نشسته بود گفت : - امشب شب بسیار مهمی برای مُلّاست ... امشب درهای کیهانی در جایگاه متناسبی برای رَصَد بین ابعادی هستن. زود باشین یه تیغ بُرنده بیارین ...! چند دقیقه بعد مرد با چاقوی تیزی به سمت مباشر اومد. من و شهریار با تعجب به رفتارهای مباشر نگاه میکردیم و باورمون نمیشد که اینا واقعیه ...! مباشر با چاقو به سمت من اومد. مرد قُلچُماق عین یه جوجه من رو گرفت و در یک حرکت مباشر چاقو رو رگ مچ دستم زد. شروع کردم به فریاد کشیدن و تقلا کردن. زن آشپز با عجله اومد و فنجون شیشه ای به دست مباشر داد. مباشر همچنان با تقلای من رگم رو فشار داد و خون توی فنجون جهید. برادر مباشر هم با شهریار در تقلا بود و با هم درگیر بودن. مباشر با مرد قُلچُماق به جون من افتادن و شروع کردن به کتک کاری. شهریار که آزاد شده بود با عجله برای کمک به من اومد. مباشر فریاد زد : - خونه ریخته شده باید نوشیده بشه ... برادر مباشر تلاش میکرد فنجون خونی رو به خورد من بده. شهریار مشت محکمی نثار برادر مباشر کرد و فنجون روی زمین افتاد. هر دو با مردک قُلچماق درگیر شدیم. زنِ آشپز از اون ور هال میخواست به زور دست صدف عابدینی رو بکشه و با خودش همراه کنه. صدف در یک حرکت سیلی محکمی به زن زد و روسری زن به عقب رفت و صدف موهاش رو گرفت و با هم درگیر شدن. من و شهریار همچنان در حال زد و خورد با اون ۳ مرد بودیم. در ورودی باز شد. یهو صدایی فریاد زد : - اینجا چه خبره ...؟! 👇https://eitaa.com/fatemieh_1401
آقای مقدم با کت شلوار خوش دوخت قهوه ای رنگش ظاهر شد. شهریار فریاد زد : - ای که بر ما لعنت که خام‌ تو شدیم ...! آقای مقدم که در چهره ش ذره ای از حالت تعجب یا سوالی نبود ، اومد و دست مباشر رو گرفت و از وسط درگیری جدا کرد و گفت : - مُلّا کجاست؟ مباشر قطره ی‌خونِ کنار لبش رو پاک کرد و گفت : - توی بالکن نشسته و مشغولِ اکتشافاتِ کیهانیه! اول باید جواب بدین این افراد معتمدتون بودن؟ یک مشت کافر به احکام شریفه ی ما. که حتی حاضر نشدن دوشیزه ای که مُلّا امر کرده بود رو به خدمتشون بفرستیم‌ ...! انگشتم رو محکم‌ به رگ دستم گرفته بودم تا جریان خونریزی بند بیاد.‌ حتم داشتم که قضیه همون چیزی بود که فکر میکردم. یکی از راه هایی که هاله های معنوی رو کم‌ میکرد و باعث تسلط شیطان میشد ، حروم خوری بود! ظاهراً در تلاش بودن که خون به خورد ما بدن تا هاله ی ما مزاحم مراسم شیطانی شون نشه ... اینا از چه فرقه ای بودن ...؟ هر چقدر فکر میکردم مغزم بیشتر قفل میشد! آقای مقدم اینبار با تعجب به صدف عابدینی نگاه کرد. شهریار پیش دستی کرد و گفت : - این کدوم احکامه که میگه من نامزدم رو باید تقدیمِ مُلای گور به گور شده ی شما بکنم ...؟ آقای مقدم به سمت شهریار اومد و خیلی جدی رو به مباشر گفت : - این پسرا تقصیری ندارن. بانویی که قرار بود در خدمت مُلّا باشن همراه من اومدن ...! این خانم نامزد آقا شهریار ماست.‌ آقای مقدم‌ در رو باز کرد و دختر جوانی که ماسک به چهره داشت وارد شد. نیازی به معرفی نداشت. من و شهریار خوب میدونستیم که اون همون ظاهراً پرستویی بود که چند وقت یکبار به دفتر آقای مقدم اومده بود و من و شهریار فیلم های دوربین مداربسته رو از روی سرور نگاه کرده بودیم! مباشر در حالی که چاقوی خونی رو از زمین برمیداشت به دختر نگاهی انداخت و قطره ی خونِ روی چاقو رو با زبونش پاک کرد ...! ادامه دارد ... https://eitaa.com/fatemieh_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️این چهره یک مرد 40 یا 50 ساله نیست 🌹این چهره جوان 28 ساله ای است که پس از چند شبانه روز نبرد سخت با دشمن و نداشتن استراحت اینچنین خسته نظاره گر من و شماست... سالروز شهادت ملکوتی سردار رشید اسلام، تبلور غیرت آذربایجان، مهدی باکری گرامی باد ... ❤️ 🔹 شهدا دلها را تصرف می‌کنند ..... الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ‌‌🇮🇷☫بسیجیان عزیزبه جمع کانال اگاهسازی امام صادق علیه السلام بپیوندید👇 سال مهار تورم ، رشد تولیدگرامی باد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @agahsazi_imam_sadegh 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨آهای انقلابی ها، هوشبار باشید: پازل دشمن را نباید کامل کرد الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ‌‌🇮🇷☫بسیجیان عزیزبه جمع کانال اگاهسازی امام صادق علیه السلام بپیوندید👇 سال مهار تورم ، رشد تولیدگرامی باد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @agahsazi_imam_sadegh 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ‌ ‌
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من با دیدن این ویدیو ، به طور کامل حق رو به نیروهای انتظامی میدم عده ای بدون مجوز شروع به تجمع و شعار دادن میکنن که باعث ایجاد بی نظمی و راه‌بندان در خیابان پاستور میشه ، نیروی انتظامی هم خیلی آرام و بدون درگیری بهشون تذکر میده که برید ، اما اونها به مامورین حمله ور میشن جالبه چندین روزه که مظلوم نمایی هم میکنن که مامورا بهمون حمله کردن خودتون این فیلمو ببینید تا متوجه بشید کی به کی حمله کرد با اینکارت ادعای مسلمونی هم میکنی ؟ به نظر من اینجا حق کامل با نیروهای انتظامی بود الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ‌‌🇮🇷☫بسیجیان عزیزبه جمع کانال اگاهسازی امام صادق علیه السلام بپیوندید👇 سال مهار تورم ، رشد تولیدگرامی باد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @agahsazi_imam_sadegh 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ‌ ‌