همه چیز درخصوص #مدارس_طبیعت، شاهکار عجیب و غریب سازمان محیط زیست
آیا باید بپذیریم که آنچه میخوانیم هیچ ارتباطی با جریان نفوذ ندارد ؟
با ما همراه باشید ...
#استوری
#قسمت_اول
@fatemiioon135
بلندگوی های ریشدار جناح چپ در اردوگاه انقلابی ها
نفوذ کارگزاران در انصار حزب الله و تحریک انصار برای حمله به عناصر کارگزاران و تکرار این موضوع در قضیه حمله به آقای پناهیان
چرا کانال های سپهرآزادی (کانال خبری سازمان منافقین) و آمدنیوز مدام چهره های عدالتخواه را پروموت کرده اند ؟
بازنشر دست نوشته های " و ا " و " س ص م " در کانال فرزند محمدعلی زم اتفاقی است ؟
با ما همراه باشید ...
#قسمت_اول
#استوری
@fatemiioon135
فرا رسیدن #ماه_مبارک مبارک
#قسمت_اول
✅شيخ صدوق به سند معتبره روايت كرده از حضرت امام رضا(عليه السلام) از پدران بزرگواران خود از حضرت اميرالمؤمنين عليه و علي اولاده السلام كه فرمود: خطبه اي خواند براي ما روزي حضرت رسول خدا(صلي الله عليه وآله)پس فرمود: اَيُّها النّاس بدرستي كه رو كرده است به سوي شما ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش ماهي است كه نزد خدا بهترين ماهها است و روزهايش بهترين روزها است و شبهايش بهترين شبها است و ساعتهايش بهترين ساعتها است و آن ماهيست كه خوانده اند شما را در آن بسوي ضيافت خدا و گرديده ايد در آن از اهل كرامت خدا نَفَسهاي شما در آن ثواب تسبيح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاي شما در آن مقبولست و دعاهاي شما در آن مستجابست پس سؤال كنيد از پروردگار خود به نيّتهاي درست و دلهاي پاكيزه از گناهان و صفات ذميمه كه توفيق دهد شما را براي روزه داشتن آن و تلاوت كردن قرآن در آن بدرستي كه شقي و بد عاقبت كسي است كه محروم گردد از آمرزش خدا در اين ماه عظيم و ياد كنيد به گرسنگي و تشنگي شما در اين ماه تشنگي و گرسنگي روز قيامت را و تَصدّق كنيد بر فقيران و مسكينان خود و تعظيم نمائيد پيران خود را و رحم كنيد كودكان خود را و نوازش نمائيد خويشان خود را و نگاه داريد زبانهاي خود را از آنچه نبايد گفت و بپوشيد ديدهاي خود را از آنچه حلال نيست شما را نظر كردن بسوي آن و بازداريد گوشهاي خود را از آنچه حلال نيست شما را شنيدن آن و مهرباني كنيد با يتيمان مردم تا مهرباني كنند بعد از شما با يتيمان شما و بازگشت كنيد بسوي خدا از گناهان خود و بلند كنيد دستهاي خود را به دعا در اوقات نمازهاي خود زيرا كه وقت نمازها بهترين ساعتها است نظر مي كند حق تعالي در اين اوقات به رحمت به سوي بندگان خود و جواب مي گويد ايشان را هرگاه او را مناجات كند و لبّيك مي گويد ايشان را هرگاه او را ندا كنند و مستجاب مي گرداند هرگاه او را بخوانند اي گروه مردمان بدرستي كه جانهاي شما در گرو كرده هاي شما است پس از گرو بدر آوريد به طلب آمرزش از خدا و پشتهاي شما گران بار است از گناهان شما پس سبك گردانيد آنها را به طول دادن سجده ها و بدانيد كه حق تعالي سوگند ياد كرده است به عزّت و جلال خود كه عذاب نكند نماز گذارندگان و سجده كنندگان در اين ماه را و نترساند ايشان را به آتش جهنم در روز قيامت ايُّها النّاس هر كه از شما افطار دهد روزه دار مؤمني را در اين ماه از براي او خواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد كردن و آمرزش گناهان گذشته پس بعضي از اصحاب گفتند يا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداريم حضرت فرمود بپرهيزيد از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به يك شربت آبي باشد بدرستي كه خدا اين ثواب را مي دهد كسي را كه چنين كند اگر قادر بر زياده از اين نباشد اَيُّها النّاسُ هر كه خُلْق خود را در اين ماه نيكو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزي كه قدمها بر آن لغزد و هر كه سبك گرداند در اين ماه خدمت غلام و كنيز خود را خدا در قيامت حساب او را آسان گرداند و هر كه در اين ماه شرّ خود را از مردم باز دارد حـق تعالي غضب خود را در قيامت از او باز دارد و هر كه در اين ماه يتيم بي پدري را گرامي دارد خدا او را در قيامت گرامي دارد و هر كه در اين ماه صله و احسان كند با خويشان خود خدا وَصل كند او را به رحمت خود در قيامت و هر كه در اين ماه قطع احسان خود از خويشان خود بكند خدا در قيامت قطع رحمت خود از او بكند و هر كه نماز سنتي در اين ماه بكند خدا براي او برات بيزاري از آتش جهنم بنويسد و هر كه در اين ماه نماز واجبي را ادا كند خدا عطا كند به او ثواب هفتاد نماز واجب كه در ماههاي ديگر كرده شود و هر كه در اين ماه بسيار بر من صلوات فرستد خدا سنگين گرداند ترازوي عمل او را در روزي كه ترازوهاي اعمال سبك باشد و كسي كه يك آيه از قرآن در اين ماه بخواند ثواب كسي دارد كه در ماههاي ديگر ختم قرآن كرده باشد اَيُّها النّاسُ بدرستي كه درهاي بهشت در اين ماه گشاده است پس سؤال كنيد از پروردگار خود كه بروي شما نه بندد و درهاي جهنّم در اين ماه بسته است پس سؤال كنيد از پروردگار خود كه بر روي شما نگشايد و شياطين را در اين ماه غُلّ كرده اند پس سؤال كنيد از خدا كه ايشان را بر شما مسلط نگرداند الخ و شيخ صدوق روايت كرده كه چون ماه رمضان داخل مي شد حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) آزاد مي كرد هر اسيري كه بود و عطا مي نمود هر سائلي را مؤلف گويد كه ماه رمضان ماه خداوند عالميان است و شريفترين ماهها است و ماهيست كه درهاي آسمان و درهاي بهشت و رحمت گشوده مي شود و درهاي جهنّم بسته مي شود و....
ادامه دارد...🔰
@fatemiioon135
338.4K
#قسمت_اول:
سلام خانم اسدیان خسته نباشید.این روزها خیلی صحبت میشه درمورد مدیتیشن،یوگا و...میخوامبدونم که از نظر شرعی اینها موردی داره؟علی الاخصوص مراقبه هایی که درمورد پاکسازی چاکراها و هاله ی محافظتی هست
و درمورد تکنیک های پرواز روح،خود هیپنوتیزم،تله پاتی و فعالسازی چشم سومو طب انرژی.ببخشید که مواردش زیاد شد ولی واقعا تک تکش براممهمه که بدونم
چون من خودم یه دوره پاکسازی چاکراها رو شرکت کردم .چند روز انجام دادم گفتمبیام بپرسم یوقت ایراد نداشته باشه
@fatemiioon135
#داستان_کوتاه
به نام الله
#قسمت_اول
م.ا.
بازی بین دو تیم کوچه عراقی و خیابون احمد اینا برگزار میشه،
دیری دی دی دید دید دید دید دیدید دیدید.
توپ دست احمده
احمد یه پاس به علی
علی به سمت دروازه
نزدیک دروازه
با داور تک به تک میشه
نه! پاس به احمد
دروازه بان غافلگیر میشه
یه شوت کات دار از احمد و بله توپ به سمت بیرون زمین...
توپ زبون نفهم! دروازه به این گل و گشادی رو ول کرده بود، کوچه به این پهنی که تمام راستهاش کارخونههای تعطیل بود رو ول کرده بود رفته بود نبش یه کوچه فرعی توی یه خونهی خاص...
علی بی حوصله گفت:
أی بابا!
احمد گفتم اونجوری شوت نکن، اینجا خیابون ما نیست. حالا خودت برو توپّو بیار!
دروازهبان در حالی که با نگاه وحشت زدهاش مسیر توپ رو دنبال میکرد گفت: بچهها توپ بی توپ، رفت تو خونهی پیرزنه...
بچههای کوچه همه ترسیدن و توی سکوت و بهت گیر کردن، بچههای خیابون مقدم اما با همهمه ضعیفی میپرسن چی شده؟
یکی با افتخار گفت:
گفته بودیم! شوتهای احمد یه چیز دیگه است.
یکی دیگه گفت: خب میریم زنگ میزنیم، توپّو بدن
اون یکی گفت: خب میپریم توی حیاط، توپّو میاریم.
اما سکوت بچههای تیم کوچه عراقی یه چیز دیگه است.
علی رفت سمت دروازهبان که خشکش زده بود:
_چی شده مهدی؟
دروازه بان آب دهنش رو قورت داد:
_علی! این خونه داستان داره
_چیه؟ چرا کپ کردی؟
_این خونهی پیرزنه است
_خب جون بکن بگو چی شده؟
_أی بابا! تو چقد خنگی! اون دفعه از پایگاه اومده بودیم حاج عباس گفته بود کمک به نیازمندا و این حرفا... جو گرفته بودمون رفتیم کمکش کنیم نزدیک شدیم دیدیم قیافهاش مثل جادوگراست.
چادر مشکیش افتاده بود روی چشمش، یه چشمش کور بود. تو به پت پت افتاده بودی جلوش، گفتی خانوم کمکتون کنم؟ اون خندید دندون نداشت ترسیدیم در رفتیم.
علی با چشمهای گرد شده گفت: إإإ؟ راس میگی؟
احمد گفت: بابا جوّ ندید از یه پیرزن میترسید.
همه با اخم به احمد نگاه کردن، انگار بهشون فحش داده باشن.
مهدی سینهاش رو صاف کرد و با صدای کشداری گفت:
_باشه! پسر شجاع! شما شوت زدی خودت میری توپّو میاری.
و بعد هم در حالی که دستش رو به نشونه دعوت به سمت در خونه باز کرده بود، یه لبخندی زد که بقیه فکر کردن مهدی داره احمد رو میفرسته قربانگاه
حیدر دوید و با نگاه و چهرهی التماس آمیز گفت: احمد! خر نشو من میرم توپ میخرم پول دارم نرو
احمد اما نمیخواست کسی بفهمه ته دلش یه کم ترسیده گفت: حالا خیلی هم...
مهدی پرید وسط حرفش: چیه ترسیدی؟
_نه، میگم... چیز... خونه مردم بدون اجازه...
فوری مهدی راه فرارش رو بست: پس چرا اون هفته تو خونه پشتی اکبر اینا پریدی؟
احمد به غرورش برخورد رفت سمت در قهوهایِ رنگ و رو رفتهای که انگار فقط اندازه یه آدم کوتاه بود. تا اومد دستگیره در رو بگیره، حیدر اومد جلو گفت: احمد تو رو خدا بیخیال! تا امروز یه نفرم توی این خونه نرفته، هفته پیش حاج عباس خواست بیاد ببینه توی این خونه چه خبره، اصلا با گل و شیرینی اومده بود برای رد گم کنی، فکر کرد ما نمیفهمیم میخواد ببینه چه خبره توی این خونه، اصن نتونست بره توو فکر کنم جادوگری، چیزیه.
بعد با صدایی که خوف از توش معلوم بود گفت: اصن بعضیا میگن این آدم نیست، از ما بهترونه
احمد آب دهنش رو قورت داد، اما وقتی نگاه عاقل اندر سفیه مهدی رو دید که معنیش "دیدی ترسیدی" بود، گفت:
حیدر! ببین! من بمیرمم باید توپّو بیارم؛ کَل اینو بخوابونم.
فوری دستش رو از دست حیدر بیرون کشید و قبل از این که کسی وقت کنه چیزی بگه از دیوار آجری قدیمی کنار در آویزون شد و پاهاش رو با تر و فرزی خاصی جای پاهای قبلی گذاشت و خودش رو رسوند بالای دیوار...
یه نگاه پیروزمندانهای به بچهها کرد. به غیر از مهدی که از نگاهش پشیمونی میبارید، بقیه نگاهها منتظر یه حادثه بود.
احمد در حالیکه خم شده بود و یه دستش رو سایهبون چشم و ابروی مشکیاش کرده بود و دست دیگهاش روی زانوش بود، داخل حیاط مستطیلی قدیمی رو نگاه کرد.
_بچهها اینجا چقدر درخته، توپّو دیدم.
هیچ کس جرأت حرف زدن نداشت.
یه خیز برداشت و نرم پرید پایین. مستقیم وسط حیاط بود. صدای خش خش برگهای زیر پاش سکوت رو میشکست.
با احتیاط رفت پشت یکی از درختهای تنومند، توپ درست افتاده بود وسط حوض، با خودش گفت: عجب شوتی زدم از بالاسرِ این همه درخت رد شده افتاده وسط حوض، آخه این همه فاصله، نکنه کسی برش داشته گذاشته اونجا که...
بعد آب دهنش رو قورت داد و سعی کرد به ترس خودش غلبه کنه.
_نه بابا این حرفا مال ترسوهاست. یه دقیقه با پنج تا گام بلند میدوم وسط حوض بعد تا کسی برسه با ده تا گام روی دیوارم...
یه نگاه به دور تا دور حیاط انداخت که با درختای بلند و بدون برگ محاصره شده بود و خونه رو شبیه خونه ارواح کرده بود.
قار قار قار قار
یهو دلش ریخت و با حالت عصبی با صدای بدون جوهر گفت: أأءه، ترسیدم...
ادامه دارد...
@daftaresher110
48.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قسمت_اول
انگار این انیمیشن برای همین دوره است...
رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضرت سلیمان که حکومت جهانی بود...
و مشکلاتی که دشمن خارجی و داخلی و شیاطین براشون ایجاد میکنن...
چقدر یاد خودمون میافتم...
هر روز یک قسمت توی کانال قرار میگیره...
إنشاءألله
یاعلی!...
#فرمانروایان_مقدس
#ارسال
#نشرحداکثری
https://eitaa.com/fatemiioon135
۲۰۲۲۱۱۲۰۱۶۱۳۱۰.mp3
4.82M
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_اول
#گلاب
پیشنهاد میکنم هم خودتون گوش بدید هم بدید دیگران گوش بدن
نکات کوچک اما اثرگذار در دنیا و آخرت و سلامتی و... شما
https://eitaa.com/fatemiioon135
35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ارسالی_اعضا
اولین دوستی که تدوین انجام دادن و ارسال کردن تا بتونیم بذاریم داخل هورسا
شادی روح امواتش صلوات
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_اول
https://eitaa.com/fatemiioon135
#مردم_آخرالزمان
#قسمت_اول
در حجة الوداع، با رسول خدا درود خدا بر او و خاندانش باد مشغول انجام مناسک حج بودیم که حضرت، حلقه در کعبه را گرفت و رو به ما کرد و فرمود: آیا میخواهید شما را از نشانهها و حوادث پیش از قیامت خبردار کنم؟
سلمان که از همه به ایشان نزدیکتر ایستاده بود، گفت: بلی یا رسول اللّه!
ایشان فرمود: از جمله آنها ضایع و تباه کردن نمازها و تبعیت از شهوتها، متمایل شدن به هواهای نفسانی، تکریم و بزرگداشت ثروتمندان و مالپرستان و فروختن دین به قیمت دنیاست. در این زمان است که قلب مؤمن در درونش همانند نمک در آب حل میشود؛ چرا که منکرات، کژیها و کاستیها را میبیند و قدرت تغییر دادن آنها را ندارد.
سلمان پرسید: آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
سلمان! قسم به آنکه جانم در دست اوست، آری! و به دنبال آن حاکمان و امیران ستمگر و وزیران فاسق و کارگزاران و کارشناسان ستمکار پیدا میشوند و [مردم] به خیانتکاران اعتماد میکنند.
آیا واقعاً چنین روزی خواهد آمد؟
سلمان! سوگند به آنکه جانم در دست اوست، آری! در آن زمان است که منکرها و انحرافها، معروف و خوب و اعمال پسندیده، منکر و ناپسند شمرده میشود. شخص خائن، معتمد و شخص امین، خائن خوانده میشود. دروغگو را تأیید و راستگو را طرد میکنند.
آیا واقعاً چنین روزی خواهد آمد؟
قسم به آنکه جانم در دستانش است، آری! در آن زمان است که زنان فرمانروا میشوند و سروری مییابند. با زنان و کنیزکان مشورت میگردد و کودکان بر منبرها مینشینند و هر چیزی نهایتاً به دروغ ختم میشود. زکات و فیء که حق عمومی و همگانی است، غنیمت و بهره شخصی شمرده میشود. شخص به والدینش ستم میکند و در عین حال به دوستش، خدمت و نیکی. و آنجاست که ستاره گنهکاری طلوع میکند.
آیا چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد؟
آیا چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد؟
سلمان! سوگند به آنکه جانم در دست اوست، آری! در چنین شرایطی است که مرد با همسرش در تجارت شریک میشود، خوی و عادتهای شخصی و باطل زیاد و خوبیها به شدت کم میشود. شخص به خاطر سختگیری به بدهکاران خود، تحقیر میشود. زمانی است که بازارها به هم نزدیک میشوند و یکی میگوید: چیزی نفروختم و دیگری میگوید: سودی نبردم و چیزی جز شکایت کردن از خدا دیده نخواهد شد.
آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
سلمان! قسم به آنکه جانم در دست اوست، آری! در آن زمان است که به دنبال این حوادث، اقوامی پیدا میشوند که اگر حرفی بزنند، کشته میشوند و اگر ساکت بمانند، غارتشان میکنند تا اینکه از اموال شأن بهرهمند شوند و به حریمهایشان تجاوز کنند و حرمتشان را بشکنند و خونشان را بریزند. قلبهای آنها کاملاً با ترس و حقهبازی عجین گشته است و آنها را جز در حالت خوف و نگرانی و هراس و وحشت نمییابی.
آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست، آری! در آن زمان است که چیزی از مشرق و چیزی از مغرب میآید و امت مرا رنگارنگ میکند. چه بیچارهاند کسانی که به خاطر آنها ضعیف میشوند و وای بر آنها که خدا چه برای آنها مهیّا کرده چگونه در کمین آنهاست. نه به کوچکترها رحم میکنند و نه به بزرگترها احترام میگذارند. از خطاکاران و گنهکاران در امان نیستند. بدنهایشان، بدن انسان و قلبهایشان، قلب شیطان است.
آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
سلمان! سوگند به کسی که جانم به دست اوست، آری! در آن زمان مردان تنها به مردان و زنان تنها به زنان [برای ارضای شهوات] مشغول میشوند. همانگونه که اهل خانهای نسبت به دختران خانه خود احساس غیرت میکنند، [غریبهها] نسبت به پسرکان جوان، غیور میگردند [و آنها را ناموس خود میشمرند]. مردان به زنان و زنان به مردان شبیه میشوند و زنان بر زینها سوار میگردند که لعنت من بر چنین زنان مسلمانی باد!
آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست، آری! در آن زمان مساجد را همانند کلیساها و کنیسهها تزئین میکنند و قرآنها را طلاکاری و زینت. منارهها بلند میشوند و خطوط (دستهها) زیاد میشوند. قلبهایشان نسبت به هم متنفر و در زبانهایشان، اختلاف نمایان است.
آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست، آری! در آن زمان است که مردان و پسران امتم برای زینت از طلا استفاده میکنند و حریر و دیبا و ابریشم میپوشند و با بیگانگان متحد میشوند.
آیا چنین چیزی واقع خواهد شد؟
سلمان! سوگند به آنکه جانم به دست اوست، آری! در آن زمان، ربا علنی میشود و با اجناس ممتاز، رشوه و معامله میکنند. دین رها میشود و مقام و منزلت دنیا [در نظر مردم] رفیع میگردد.
آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
#ادامه دارد....
https://eitaa.com/fatemiioon135
1402.12.22-Panahian-Shabake3Sima-BarnameyeMaheMan-RishehayeMazlumiatAmiralmomenin...-01-32K.mp3
5.53M
📌 آیا ریشههای مظلومیت امیرالمؤمنین علیهالسلام همچنان باقیست؟
🔻در گفتگوی زندۀ تلویزیونی با استاد علیرضا پناهیان
✅ روز اول
#پناهیان
#قسمت_اول
https://eitaa.com/fatemiioon135