eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.9هزار دنبال‌کننده
422 عکس
31 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
موج دوم ایرانی‌ها که صبح جمعه حرکت کردند را روی جاده‌ی بغ‌داد به طربیل در نزدیکای فلوجه متوقف کرده‌اند. امن عراق با کتائب حزب‌الله تماس گرفته که یعنی چه که ایرانی‌ها دارند وارد استان الانبار می‌شوند و به طرف اردن می‌روند؟ آن‌ها گفته‌اند عراقی و ایرانی ندارد و امر ایمانی است...
غروب زیر ردیف پرچم‌های بزرگ فلسطین در صفر مرز عراق و اردن نشسته بودم و دفعه‌ی نخستی که تلاش کردیم به طرف طربیل بیاییم و‌ به دیوار خوردیم، به یادم می‌آمد. نیم‌دهه‌ی پیش بود و رای‌زن فرهنگی سفارت ایران به ما می‌گفت: عراقی‌ها با مسأله‌ی فلسطین هم‌راه نیستند و دردسر درست نکنید...
سید امیر مسئول جوان رسانه‌‌ی کتائب حزب‌الله عراق است. با او و محمد رفیق دانش‌گاهی و رسانه‌ییش در مرز ایستاده‌ییم به صحبت. می‌گوید: شما ایرانی‌ها کتائب حزب‌الله را [آن قدر که باید] دوست ندارید.‌ نمی‌دانم این را از که جا می‌گوید. شاید از بحث‌های تند طلبه‌گی این روزها در نشست‌ها...
احساسم این است که کتائب حزب‌الله می‌خواست نسخه‌ی عراقی حرکت حزب‌الله لبنان باشد و نشده است؛ و این آن‌ها را دل‌خور می‌کند. برای من که با هر دوی آن‌ها بوده‌ام مهم‌ترین تفاوت آن است که آن دومی خیلی آخوندی‌تر اداره می‌شود...
در کوله‌ام پتوی نجات دارم و جای خوابم را با یک تکه مقوا در هم‌‌آن ورودی پایانه‌ی مرزی پهن می‌کنم و با کفش دراز می‌شوم. سرد است اما برای گشتن پی جای خواب در خیمه‌ها خسته‌ام. کسی بیدارم می‌کند. سید امیر گویا در خودرویش می‌خوابد و جای خوابش در آن اتاقک متحرک به من رسیده است...
متولد انتهای دهه‌ی شست شمسی است و هفت فرزند دارد. در این برهوت انتهای دنیا اما مرتب با هم‌سرش در ارتباط است و با لهجه‌ی شیرین یزدی و با حوصله روند کار در این جا را برای او توضیح می‌دهد...
منصور اهوازی است و با عراقی‌ها کار می‌کند. بیرون اتاقک آتش روشن کرده‌اند و با آب یک نفره وضو می‌گیرم. در ازدحام خفته‌های داخل اتاقک روی تشک رو به قبله‌ی او نماز صبح می‌خوانم. می‌گوید: کار فرهنگی لازم در عراق آن است که جوان‌های مقاومت نماز صبح را جدی بگیرند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گعده‌های کف خیمه‌های اعتصام هم‌واره نتیجه‌ی نظری ندارد و گاه مانند دی‌شب در مرز طربیل به رویه‌ی عملی می‌رسد که با پیش‌گامی جوان‌های اهل سنت کم مانده بود از مرز عراق و اردن به طرف فلسطین رد بشوند...
اعتصام عراقی‌ها در طربیل ادامه دارد؛ دسته‌دسته می‌آیند و پشت مرز اردن اعلان هم‌راهی می‌کنند و بر می‌گردند. صبح شنبه، موج نخست ایرانی‌ها هم در راه بازگشت به بغ‌داد است و ما هنوز در این جا کار داریم...
شیخ اکرم السعیدي شیخ قبیله است. تا پشت مرز طربیل برای اعتصام آمده بود و با رفقایش در حال بازگشت به شرق عراق بود و ایستاد با ما عکس یادگاری گرفت. کنیه‌اش ابوسلیمانی است. نام پسرش را حتا قاسم نه، که سلیمانی نهاده است...
شبکه‌های عربی محور تطبیع را دنبال می‌کنم. می‌گویند: پیاده نظام ایران پس از اشغال مثلث عراق و اردن و سوریه در تنف اکنون در طربیل سراغ مثلث عراق و اردن و عربستان آمده است؛ پرت نمی‌گوید...
صبح، بعد روشنای هوا تازه فهمیدم که دی‌شب آن اتاقک پیش‌ساخته خانه‌ی آن پنچرچی عراقی بود که در آن خوابیده بودیم و خودش شاید در مغازه‌اش خوابیده بود. از او عذرخواهی می‌کنم. رفیق می‌شویم. اهل رطبه است. از جنایات داعش در آن شهر و آواره کردن مردم سنی شهر به دست آن‌ها می‌گوید...
معاون عملیات حشد در استان الانبار به برنامه‌ی غروب پشت مرز طربیل آمده بود و ما پشت جای‌گاه با رفقای کتائب حزب‌الله صحبت می‌کردیم. یکی‌شان گفت: هذا مهرجان، و صحبتش را قطع کردم: یا اخی، هذا مو مهرجان، هذا معسکر...
حجي قاسم؛ عراقی‌ها سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را با این عنوان خطاب می‌کنند. حتا دی‌شب یکی‌شان معتقد بود که حاجی عجم نیست و نسب عربی دارد و از قبیله‌ی بنی‌تمیم در اهواز است...
دی‌شب هر کدام از ما جایی خوابید و ام‌روز از این خیمه به آن خیمه نشست‌هامان را بر پا کردیم. ام‌شب اما رزمنده‌های کتائب حزب‌الله برای ما خیمه می‌زدند. هر خیمه در این جا منتسب به شهر یا قبیله‌یی در عراق است. نام خیمه‌ی ما خیمه‌ی ایرانی‌ها است...
پس از شام در نشست شیوخ عشائر با عباس صحبت می‌کنم. نگران وضع حجاب در ایران و طهران است. می‌گویم: الگوی کنش ما ایرانی‌ها بافتن فرش است و‌ آهسته و پی‌وسته گره می‌زنیم تا نتیجه بگیریم؛ این‌ها را هم با نفس طویل گره خواهیم زد...
سید علی نفر رسانه‌‌ی ایرانی‌ها در مرز طربیل است. با مشقت ابزار رسانه را از طرف عراقی مرز خسروی|منذریه رد کرد و تا بغ‌داد آورد. ام‌روز عصر تلاش‌مان برای گرفتن تصویر تمیز از شبکه‌های دیگر را رها کردیم و با یک سکو در گوشی نخستین گزارش زنده‌ی روی شبکه‌ی خبر را شروع کرد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا ابومهدی، یا قاسم | الثار، قادم، قادم. پرونده‌ی انتقام سخت برای عشائر عراقی هنوز باز است، هر چند خطاب‌ خون‌خواهی‌شان دیگر خود حجي قاسم و‌ ابومهندس است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مرزیم، غضبمان به مرز رسیده، با تمام دوستداران و عاشقان قدس شریف، روز یکشنبه 22 اکتبر 2023 (٣٠ مهر ماه ١۴٠٢) در شهر هاتای در مرز جیلوه گُز هستیم. برای نزدیک شدن به برادران فلسطینی و برای اینکه فریاد نابودی را به گوش رژیم صهیونیستی اسرائیل برسانیم، از تمام ترکیه با ماشینهایمان به سمت مرز حرکت میکنیم. برادرم منتظر حضور پرشور شما هم هستیم. انجمن جوانان آناتولی. عضو کانال نشدی؟👇 @soheil_salimi
بیانات رئیس انجمن جوانان آناتولی آقای صالح توران در مورد رویداد در مرز هستیم. ما رویداد "ما در مرز هستیم!" را در دروازه مرزی جیلوه گُز هاتای در روز یکشنبه 22.10.2023 ساعت 14:00 برگزار خواهیم کرد. برای برادران و دوستداران قدس شریف که عصر امروز و فردا صبح با وسایل نقلیه خود از سراسر ترکیه برای شرکت در برنامه ما راهی سفر می شوند آرزوی سفری بی خطر دارم. خداوند ما را در این برنامه تاریخی به سلامت در هاتای گرد هم آورد. رئیس انجمن جوانان آناتولی صالح توران عضو کانال نشدی؟👇 @soheil_salimi
عراقی‌ها خاموشی زده‌اند و‌ حمید در تاریکی خیمه برای جمعی که تازه از ایران به عراق و بغ‌داد و طربیل رسیده‌اند یک دوره‌ی فشرده‌‌ی شناخت اردن را می‌گوید؛ زیرساخت هر حرکت در حلقه‌های میانی واقعی رسیدن به حجت است...
می‌گوید: در درگیری‌های گوهردشت و فردیس و محمدآباد و مشکین‌آباد و ستارخان بوده‌ام. می‌گویم: آن طرف، به ما سنگ می‌زدی؟ می‌گوید: سنگ می‌زدم. و اکنون یک سال از غائله‌ی ژینا گذشته و نگذشته پشت مرز اردن پی درگیری با اسرائیل آمده است...
دم غروب باز جمعیت جوان‌های عشائر یزله‌کنان به سینه‌ی مرز کوبیدند اما پشت صف نیروی ضدشورش متوقف ماندند. به گمانم دهانه‌ی رسمی پایانه‌ی مرزی طربیل را باید رها کنند و برای شکستن مرز عراق و اردن باید در عرض حصار مرزی در پهنای بی‌آبان‌ صفر مرز گسترش بیابند...
در خیمه‌ی جوان‌های منطقه‌ی سیددخیل ناصریه نشسته بودیم و شعر می‌خواندند و هوسه می‌کردند و حتا برای ما ایرانی‌ها شعری گفتند. بعد گفتند شما هم شعری بخوانید. شعر نداشتیم؛ ناگزیر شعر سپیدی که سال‌ها پیش به عربی برای قدس گفته بودم را خواندم و خوب، معلوم بود که هوسه از آن در نمی‌آمد...
صدا آشنا بود اما از طرف رفقای ایرانی حاضر در خیمه بر سر سفره‌ی شام نبود. ریز شدم. سرود سلام فرمان‌ده زنگ گوشی یکی از خادمان موکب امام موسای کاظم در پشت مرز طربیل بود‌...