شهید شرعی را شهید باید خواند. قربانیان منهای شریعت جنگ را چه می‌توان خواند؟ جان‌باز، جان‌باخته، جان‌داده...

منطق ریشو|چادری‌های مقوا آن است که مقاومت در اقامه‌ی حجاب شرعی و شریعت محمدی باعث اسقاط آن‌ها می‌شود؛ منطق وارونه‌ی قاعدین...

‌از یلدا اگر بتوان تبرک جست، به پاسارگارد از چه نتوان توسل کرد و دخیل بست؟ یا چه...

بردار سنت-مدرنیته زیستار کسی است که در ولایت الله نیست...

مشکل درشت شیعه با داعش چه بود که کارمان به جنگ کشید؟ یکیش این که داعش، خلاف مشهورات ریشوها، شریعت‌مدار حوزوی نبود و بن‌یادگرای آکادمیک بود؛ پایان‌نامه‌ی دکتر ابراهیم عواد ابراهیم علي محمد بدري السامرائی، ملقب به ابوبکر بغ‌دادی، که در دانش‌گاه بغ‌داد نوشته است را بخوانید...

سکولارهای درنده‌ی ایرانی دل‌شان برای به پایین پرتاب کردن طلبه‌های مکتبی از ایوان مدرسه‌ی فیضیه لک زده است، اما این روزها زورشان به هم‌این می‌رسد که بودجه‌ریزی حکومت اسلامی برای حوزه‌های شیعی را شتم کنند...

سکولارهای درنده‌ی ایرانی برای بودجه‌ی حوزه‌ی شرعی در حکومت شرعی چنگ و دندان نشان می‌دهند، گویا تکلیف جمهوری اسلامی تنها بودجه‌ریزی برای دانش‌گاه‌ شنیعی است که با فحشاء شروع می‌شود و به اپلای ختم می‌شود...

این که سکولارهای نهان‌روش ایرانی با بودجه‌ی دانش‌کده‌های عرفی الاهیات مشکلی ندارند و برای بودجه‌ی مدرسه‌های شرعی شیعی پستان به تنور می‌چسبانند، معنای ساده‌اش آن است مشکل‌شان بیرون آمدن مکتب اسلام از پستو است...

جامعة المصطفی اسمش رویش است: جامعة، که معناش دانش‌گاه است؛ به سختی می‌توان جامعة المصطفی را سویه‌یی از حوزه‌های شرعیه خطاب کرد. با این همه دانش‌گاه المصطفی در قم و شعبه‌هاش در جهان موفق‌ترین تلاش برای بالا آوردن آکادمی بومی ایرانی بوده است؛ خلاف دانش‌‌کده‌های بی‌هویت الاهیات...

دانش‌گاه شنیع شریف نمونه‌ی آشنای گره‌های چرخه‌ی مهاجرت عرفی به خرج ایران اسلامی و به نفع طاغوت‌های اروپا و امریکا است. جامعة المصطفی نمونه‌ی دیریابی است که مهاجرت عرفی را به هجرت شرعی به مقصد ام‌القری ایران سر و ته کرده است؛ و هم‌این کافی است تا مورد حقد مهاجران سکولار باشد...