پنجاه سال دیگر مذهبیهای صورتی از پدرمادرهای ریشو|چادری مقوای خود میپرسند: مگر سیدعلی خامنهیی امر به معروف و نهی از منکر میکرد؟ یا چه...
مذهبیهای صورتی را اگر ندیده باشی در نمییابی اسلامی که حضرت موعود ترویج میکند برای کدام ریشو|چادریها دین تازهیی است...
انتظار سادهی ما از دفتر ولی فقیه آن است که رفتارهایش فقهی باشد؛ چهارچوب کنشش ولایت منتشر فقیه باشد و نه ولایت منفرد فقیه...
حدیث قول معصوم را اگر داشته باشیم، برای کشف اجتهاد شرعی ولی فقیه معطل عکس از فعل عرفی دفتر ایشان نخواهیم ماند. اصول فقه را از نو اختراع نکنیم...
پرچم حرکت حزبالله زرد است؛ رنگ امید. این جا بیرون روضةالشهداء در تشییع جنازهی شهیدان دیروز اما یکچند پرچم سرخ حزبالله را میتوان در میان جمعیت در خیابان دید؛ رنگ انتقام...
روند تشییع شهیدان این جا آن قدر عادی و بخشی از زیست مردم است که تا سر خیابان نرسیدم شک داشتم خبری باشد. شهید شدن در لبنان و جنوب آن یک اتفاق غیرعادی و تاریخی نیست...
خلاف سیاست سفت و سخت این سالهای بسی ابوها در ایران و حاجها در عراق و لبنان، با آماج شهید ندادن از ایرانیها کف جبهههای امت، آن چه انسان میسازد و نسل میسازد واقعیت شهادت در خیابان است تا برسیم به روایت شهادت در کتاب...
در تشییع شهدای دیروز، خلاف مراسم معمول حرکت حزبالله، دو نکته در چشم بود: حضور پررنگ رزمندههای حرفهیی و غیبت معنادار مؤیدین غیرملتزم حرکت. مانند دیگر زمانهای روضةالشهداء با یک نگاه میشد دید که چه کسانی برای جبههی مقاومت معنا میسازند و برای این معناسازی هزینه میدهند...
خیابان، خیابان تاریک هر شب محلهی شیاح در ضاحیهی بیروت بود. از روضةالحوراء اما نوایی محزون میآمد و در روضةالشهداء زنها دور قبر خاکی شهید تازه مویه میکردند و عقبتر، مردها روضه میخواندند. سر و ته این خیابان خلوت، این شبها برای تمام تشیع در تمام عالم معنا میسازد...
این جنگ، یک جنگ امی است. بیهوده است اگر انتظار داشته باشیم امت ایرانیتبار اسرائیل بیرون و درون مرزهای ملی ما در حمایت از امت اسماعیل قدم از قدم بردارند، هر چند غزه را تا سنگ آخر بسوزانند...