eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.9هزار دنبال‌کننده
463 عکس
34 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
بی نصب فقهی حاکم شرع و ولی امر یک ده‌یار هم ولایت تصرف در مشاعات دهاتش را ندارد، چه رسد به این که رئیس جمهور و نماینده‌ی مجلس شرعیت خود را از سواد برگه‌ی رأی بدانند...
ایده‌ی انج‌من هزارپای حجتیه و هواداران فکری قدیم و جدید آن این است که در عهد غیبت برویم در غار، اما در عمل می‌روند در بغل طاغوت...
بیان ولی فقیه را فقهی و شرعی باید فهمید. اگر از بیان ولی فقیه خلاف شریعت استنباط می‌کنید معناش آن است که بیان ایشان را عرفی و عامی می‌فهمید...
اگر حکومت اسلامی و اقامه‌ی آن شرعیتش را از رأی اکثریت می‌گیرد، از چه حجاب اسلامی و اقامه‌ی آن شرعیتش را از رأی اکثریت نگیرد؟ یا چه...
مکتبی‌ها مشروعیت و شرعیت را یکی چیز می‌دانند و‌ پیشینه‌ی این تلقی تا دعوای مشروطه با مشروعه می‌رسد. سکولارهای نهفته و شرمنده و درنده ایرانی مشروعیت را نه شرعی که عرفی می‌فهمند، و هم‌این است که مشروعیت برای آن‌ها هم‌آن شرعیت نیست...
کسی در دموکراسی اکثریت در اسرائیل شک دارد؟ اگر شک ندارید باید جنگ اسرائیل در غزه را نیز حامل مشروعیت بدانید؛ هم‌آن طور که دیگر دموکراسی‌های اکثریت در دنیای مدرن این آدم‌خواری صهیونی‌ها را دفاع مشروع می‌دانند...
می‌خواستیم بنشینیم و از صبح نبود. غروب دراز کشیده بودم و وضعیتش سیاه شد. نوشتم: کسی مرحوم شده؟ نوشت: اسرائیل سید رضی را زد. از جام پریدم. پرسیدم: که جا؟ عصر زینبیه را با جنگنده زده بودند. سوریه برای ما روزمره شده بود؛ سید اما پیش از ما آمد و پس از ما ماند، و مزدش را گرفت و رفت...
نهضت زنده است، چون هنوز شهید می‌دهد...
گریه‌زاریم را کرده‌ام و باز نشسته‌ام و نظریه‌پردازی می‌کنم: چه کسانی شهید می‌شوند؟ آن‌ها که به ستوه نمی‌آیند؛ نستوه‌ها...
شهید شدن این‌ها که شهید می‌شوند و شهید نشدن آن‌ها که شهید نمی‌شوند از برهان‌های عدل الاهی است...
من اگر بودم می‌زدم...
اگر دست‌تان را خوانده‌اند در سنت نشست کرده‌یید؛ نهضت در نسبت با بدعت دست برتر را دارد...
فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم؛ نسخه‌های آخوندی برای نظامی‌گری از دل وحی آمده است؛ شما می‌خواهید از درس‌های دافوس برای جنگیدن با اسرائیل الهام بگیرید؟ بگیرید، اما اسم سنت‌های کلاسیک را نهضت نامتقارن نگزارید...
پس سال‌ها کار کردن با فقهاء و سردارها منطق دو روند هنوز برایم سیاه‌چاله است: یکی احراز صلاحیت نام‌زدهای انتخابات در شورای نگه‌بان قانون اساسی و دیگر صبر راه‌بردی سپاه پاس‌داران در انتقام شهادت رزمنده‌ها در شام...
نهضت را حتا سنت نمی‌تواند پیش‌بینی کند؛ اگر برای بدعت در صحنه‌ی جنگ نرم تا سخت محاسبه‌پذیر شده‌یید در نهضت بودن یا سنت بودن خود درنگ کنید...
منطقه‌ی زینبیه محله نیست، مخیم است؛ حاشیه‌نشینی‌‌هایی که اردوگاه آواره‌های سنی و شیعی از جولان تا فوعه بوده است، و هم‌این است آب و برق و راه و امنیت آن. برای این فرمان‌دهانی که با خان‌واده جای زیستن در محله‌ی دیپلمات‌نشین کفرسوسه در زینبیه می‌ماندند یک پله برایم جهادی‌تر بودند...
بینه‌ی کلاسیک پی اعلان رسمی جنگ در لبنان است یا در ایران از اعلان جنگ فراگیر احتراز دارد؛ جنگ را دارای شروع و پایان می‌پن‌دارد. بینه‌ی اصالت جنگ، اما این است که جنگ هیچ گاه تمام نمی‌شود که برای شروع کردنش متأمل باشی؛ تنها شدتش کم و زیاد می‌شود، و سخت به نرم و نرم به سخت می‌شود...
این روزها که نوشته‌ها و ارائه‌های فل‌سفه‌خوان‌های متعارف حتا ایرانی را که دنبال می‌کنم به این می‌رسم که گویا فلسطین نه تنها از نقشه‌‌های جغرافیایی آکادمیک مفقود است که در حلقه‌های فکری آکادمی نیز حاضر نیست...
به اسرائیل می‌گویند: تنها دموکراسی منطقه؛ به هند می‌گویند: بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا؛ به فرانسه می‌گویند: مهد دموکراسی؛ به امریکا می‌گویند: پیش‌رفته‌ترین نسخه‌ی دموکراسی. درست می‌گویند. دموکراسی واقعی هم‌این‌ است که در غزه به نسل‌کشی سرگرم است و صدا از فیل‌سوفان سیاست در نمی‌آید...
فلسطین به ما نشان داد که فل‌سفه لخت است، و آکادمی مرده است. فل‌سفه‌ی آکادمیک مردار برهنه است...
پشت‌بان‌چی‌ها و رده‌ی تدارکات در سازمان رزم محبوب نیستند؛ به هزار دلیل. این که سال‌ها محور پشت‌بانی در منطقه‌یی به وسعت‌ کشورها باشی و باز حالت خوب باشد و دیگران حالت را بخرند، کار ساده‌یی نیست؛ و سید رضی آدم کارهای سخت بود...
شب آخر فاطمیة در تکیه‌ی روضتین ردیف آخر نشسته بودم و در تاریک‌روشن آن جلو یک آشنا داخل آمد؛ آن برادر فرمان‌ده‌ در طریبیل عراق.‌ خبر حضورشان در بیروت را داشتم و خبر کم‌کار شدن المقاومة الاسلامیة بالعراق. تا پری‌روزها که برادران با عبور از آس‌مان سوریه و لبنان سکوی کاریش را زدند...
سال‌ها است که سردارهای جبهه‌ی مقاومت جلوی نزدیک شدن ایرانی‌ها به خط مقدم عراق تا سوریه تا لبنان را می‌گیرند، و هر چه می‌گذرد سخت‌تر. این طور می‌فهمم که پاسخ مشخصی برای شهید شدن ایرانی‌ها دم دست ندارند، چه در داخل و چه در خارج...
هن‌گامی که ده‌ها سال پس از جنگ هشت ساله با عراق هنوز این جنگ امی در رسانه‌های رسمی ما ملی روایت می‌شود، طبیعی است که ملت ما نداند نیروهای امت در شام برای چه شهید می‌دهند...
لبنانی‌ها هفته‌ها است به این توان دست یافته‌اند که با اسرائیل بجنگند اما جنگ سخت را به خانه و پای‌تخت نیاورند؛ این هم‌آن کاری که سال‌ها است امریکا و انگلیس و حتا خود اسرائیل با دش‌من‌شان می‌کنند. به نظر می‌رسد که ایران تا اکنون فاقد این توان سخت است...
خادم روضة‌الحوراء به یادم داشت: هم‌آن شیخ ایرانی رفیق سید علی زنجانی. بار آخر که بیروت بودم و این جا آمدم پیش‌خوان شیشه‌یی بالای مزار را باز کرد و عمامه‌ی مشکی او را به دستم داد. ام‌شب باز شهید اضافه شده بود و احساس کردم که این ردیف آخر هم دارد پر می‌شود. اندوهی سنگین پرم کرد...
گفت: وصیت کرده‌یی؟ گفتم: وصیت کرده‌ام که زیر سایه‌ی یک سرو، در دامنه‌ی منتها به امام‌زاده جعفر به خاکم بسپارند؛ در حاشیه‌ی جاده‌ی هزارساله‌ی بیاده‌ی قم مقدسه به عتبات عراق و حجاز و شام...
در حوزه‌ی شرعی شیعه آموخته‌ییم که صبح به صبح با اجتهادهای شیخ انصاری و آخوند خراسانی احتجاج کنیم؛ از ما انتظار نداشته باشید که سال به سال با اجماع سردار فلانی و حاج بهمانی احتجاج نکنیم...
جریان‌های شیعی لبنان کمابیش در سیطره‌ی حرکت حزب‌الله‌اند؛ از آن سو هر کنش شیعی کمابیش از چشم حرکت حزب‌الله دیده می‌شود.‌ تشیع این جا هر چه نجفی هم که باشد امتدادی از قم و طهران دیده می‌شود؛ اگر چه از فتاوا تا مناسک واگرایی‌هایی نشان می‌دهد و حرکت حزب‌الله هوش‌مندانه منعی ندارد...
سرایا المقاومة را در این سفر یافته‌ام؛ نیروهای بسیجی سنی یا ترسا که با حرکت شیعی حزب‌الله کار می‌کنند و تا معرکه‌ی نبرد هم رسیده‌اند. آموزش و رزمایش آن‌ها اگر با کنار نهادن فصل‌ عقیدتی نبوده باشد و به نسخه‌ی مکتبی آن‌ها در جبهه‌ی مقاومت رسیده باشیم، یک ابرچالش امت حل شده است...