eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.3هزار دنبال‌کننده
348 عکس
27 ویدیو
2 فایل
روایت، نهضت، امت | مدرسه‌ی وتر @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
‏در صحن جنوبی مسجدالنبی به راستای مضجع که می‌رسیدم به راست‌راست می‌دادم و سلام می‌کردم‌. باز یکی از آن لباس‌شخصی‌هاشان اشاره کرد که بیایم و عتاب که برای چه سلام می‌دهی؟ گفتم: شهید افضل است یا نبی؟ گفت: نبی. گفتم: قرآن خوانده‌یی که شهید زنده است و تو می‌گویی نبی مرده است؟ گرخید...
‏ما مبلغ مأمور به لشکر بودیم، اما وطن‌پرست‌تر از بسیجی‌های داوطلب که هفته‌ها و گاه ماه‌ها در پای‌گاه‌های سرد و سخت سپاه در ارتفاعات مرزی آذربای‌جان از ام‌القرای ایران پاس‌داری می‌کردند ندیده‌ام... [دامنه‌ی غربی ارتفاع بارزین؛ مرداد ۱۳۹۹. گشتی درون خاک عراق پس از درگیری شب پیش]
‏دفعه‌ی اولی که کتاب‌های خاطرات جنگ با عراق را روی میز رزمنده‌های تیپ اختصاصات فاطمیون در تدمر در سوریه دیدم این حقیقت رویم آوار شد که ما تمام این دو دهه باید در ادبیات مقاومت کتاب‌ سنگر می‌نوشتیم و نه کتاب بستر...
ایران رایان بیرون از عیان ایران اربیل، ایروان، استانبول برای توده‌های ناملتزم به شریعت، چهارچوب ایران بیرون از ایران است؛ جایی که ایرانی‌ها جمع هستند و زبان ایرانی است و سازوکارها ایرانی است اما حاکمیت اسلامی ایران در آن برقرار نیست. این زیست‌بوم‌های عیان ایران بیرون از ایران پای‌گاه و خاست‌گاه پی‌وستار وسیعی از کنش‌های اجتماعی تا امنیتی تا عمق خاک ایران بوده است و تشکل‌یابی و سازمان‌دهی خیابانی زیست خلاف شریعت محمدی از این شهرها تا شهرهای ما تنها یک نمونه از آن‌ است. ایران بیرون از ایران البته جدای این برون‌بوم‌ها اسلوب درون‌بومی هم دارد که خارج کردن بخشی از سرزمین ایران از سیطره‌ی حاکمیت است؛ کاری که گروهک‌های مسلح معارض تا ابتدای دهه‌ی ۱۳۹۰ شمسی می‌توانستند، و برخی بلندی‌های مرزی سخت‌روی ایران را به عنوان پای‌گاه و اردوگاه در اختیار داشتند. وسیع‌ترین پهنه‌ی ایران بیرون از ایران اما نه در محیط عیان که محیط رایان است. عمده‌ی مساحت محیط رایان ایران اسلامی حتا در شروع قرن تازه، بیرون از حاکمیت حکومت اسلامی است و این تجزیه‌طلبی علنی مدافعانی با صدای کلفت و به زبان پارسی درون مرزهای عیان ما دارد. مدافعان ایران بیرون از ایران ماندن محیط رایان ایران به خوبی می‌دانند که هیچ محیط عیان و رایان بدون حاکمیتی در عالم در کار نیست، اما تا نفی حاکمیت شرعی حکومت اسلامی بر محیط رایان ایران پیش‌تر نمی‌آیند و باقی را نانوشته به حکومت‌های طاغوت حریف و رقیب و سازمان‌ها و شرکت‌های آن‌ها می‌سپارند. وضعیت حکم‌رانی جمهوری اسلامی بر محیط رایان ایران این روزها بیش از هر چیز به حکم‌رانی سلطنت قاجار بر پاره‌هایی عیان از ایران می‌ماند که روی نقشه‌ی کاغذی از آن ما است و روی زمین واقعیت سیطره‌یی بر آن نداریم. خلاف آن‌ها که فضای حقیقی و فضای مجازی را دو واقعیت جدای از هم می‌دانند، درهم‌بوده‌گی محیط عیان و محیط رایان به ساده‌گی به این معنا است که وانهادن سیطره بر محیط رایان به از دست رفتن سیطره‌ی ما در محیط عیان ختم خواهد شد، که در پاره‌هایی شده است. جمهوری اسلامی در  این روزها برابر یک انتخاب تاریخی است: این که می‌خواهد برای خوش‌آمد توده‌های ناملتزم به شریعت و ریشو|چادری‌های سست‌مذهب هم‌سو با آن‌ها به حاکمیت بر عیان ایران اسلامی بسنده کند یا سر نفی سبیل کفار حربی و بسط دارالاسلام به محیط رایان ایران را هم دارد...
‏شروع نیم‌سال از شاگردهای شیعه و نوشیعه‌ی درس کلام تطبیقی می‌پرسیدم: شما تکفیری هستید؟ چشم‌هاشان گرد می‌شد: نه، استاد. پایان نیم‌سال هم‌این را از سر می‌پرسیدم؛ چشم‌هاشان ریز می‌شد: بله، استاد...
نسیر الی القدس لطلب ثار الحسین...
چله‌روی...
‏مدرسه‌ی وتر؛ روایت، نهضت، امت. فصل سوم. صبح بعثت...
‏و اذن في الناس بالحج یأتوک رجالاً و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق. بیاده و شریان‌های عمیق بیاده و بیاده از خانه، با بنای نخستین عتبه‌ی عالم به دست پدر ما، ابراهیم، هم‌قدمت است...
آوار ایستار اربعین طی سال‌های دهه‌ی ۱۳۶۰ هجری شمسی و تا اوج آن از نیمه‌ی دهه‌ی ۱۳۷۰، تلاش ما ترویج ماهیت دفاع مقدس بود؛ تا آن جا که جنگ ایران و عراق یا جنگ هشت‌ساله یا جنگ تحمیلی یا جنگ اول خلیج فارس، به بیان عرب‌ها، به طور معمول در محیط ایران دفاع مقدس خوانده می‌شود. بنیان نهادن نهادی چون بن‌یاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سخت‌ترین بخش روندی بود که تا میانه‌ی ساخت باغ‌موزه‌های استانی دفاع مقدس و وارد کردن واحدهای دانش‌گاهی دفاع مقدس و تا نرمه‌ی سینمای دفاع مقدس و‌ ادبیات دفاع مقدس پیش رفت. اکنون دفاع مقدس یک مفهوم تثبیت شده در فرهنگ معاصر ایران و حتا بیرون آن است؛ تا آن جا که روایت عرفی جنگ هشت‌ساله و آدم‌های آن هیچ گاه امکان جدی شدن را پیدا نکرد چه رسد به این که بخواهد جریانی چون ادبیات ضدجنگ را راه‌بری کند. با این همه به زودی در یافتیم که این نگاه موضعی به تاریخ نهضت چه مخاطراتی را در بر دارد؛ ساده‌ترینش چالش‌های ما در مفصل‌بندی دفاع مقدس و مقاومت بود. این چالش در جریان جنگ سوریه خود را کف جامعه به ما نشان داد؛ ما با تمام موفقیت در تثبیت گفت‌مان ملی دفاع مقدس از صورت‌بندی جنگ‌ امی در سوریه و عراق و حتا دفاع از حرم در چهارچوب آن ناتوان بودیم. بنیان نهادن بن‌یاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های مدافعان حرم و محور مقاومت در ماه‌های پایانی حیات ظاهری حاج قاسم سلیمانی به دست ایشان، نشانه‌ی روشنی بود که لشکر باغ‌موزه‌های دفاع مقدس و پژوهش‌کده‌های دفاع مقدس و انتشارات دفاع مقدس و هم‌آیش‌های دفاع مقدس چه نسبت گسسته‌یی با مقاومت اکنونی امت دارند. تازه‌ترین گسست گفت‌مان ملی دفاع مقدس از واقعیت امی مقاومت اما هم‌این صورت‌بندی سفرهای راهیان نور و مناسک موسم اربعین در این سال‌ها است. در جغرافیایی کمابیش یک‌تا، موسم اربعین هر چه پیش می‌رود راهیان نور تضعیف می‌شود و در آن سوی مرزها زیرساخت‌های آماده‌ برای راهیان نور عراق در دل شریان‌های پیاده‌روی اربعین به طور مطلق رها شده است. واقعیت دیگر، جدای از این گسست، اما آن است که موسم اربعین و مفهوم موضعی آن در مظان مبدل شدن به دفاع مقدس دوم است. اربعین این روزها یک ماهیت تثبیت شده در سنت ایرانی است؛ ما اکنون ستاد مرکزی اربعین در دولت و انبوهی ستادهای ریز و درشت آن را در نهادهای دیگر داریم؛ ما اکنون مجمع فعالان مردمی اربعین و انبوه تشکل‌های مردم‌نهاد زیر عنوان آن را داریم که تا موکب‌های خیابانی شهرها و روستاها گسترده شده است. اربعین اکنون جای خود در سنت معرفتی ما را دارد و حتا ادبیات خود را در ساحت هنر پیدا کرده است. اربعین اکنون یکی از چند مناسبت مهم سالانه‌ی ما است. این هم‌آن جایی است که با بسنده به ماهیت موضعی اربعین در مفصل‌بندی با دیگر مناسک پیاده‌ی زیارت عتبات، از عراق تا حجاز تا شام، به مشکل می‌خوریم. تردید در توسعه‌ی زیارت پیاده به موسم‌های رائجی چون نیمه‌ی شعبان و عرفه تا انکار احیای شریان‌های روزمره‌ی پیاده‌روی از خانه، تا تشکیک در برگزاری پیاده‌روی اربعین بیرون از جاده‌ی کوتاه نجف-کربلاء همه محصول ماندن در هم‌این چنبره‌ی معنایی خودساخته است. تجربه‌ی ما از ایستادن در ماهیت دفاع مقدس و نرفتن به ماهیت مقاومت به می‌گوید که ایستادن در ماهیت اربعین و نرفتن به ماهیت مطلق بیاده ما را گرفتار تنگ‌ناهایی معنایی و میدانی از هم‌آن دست خواهد کرد...
‏حسین هویت ما است...
‏مدیر مدرسه‌ی شرعیه‌ی بنت‌جبیل می‌گفت: تنها طلبه‌هایی را می‌پذیریم که برای درس و بحث تفرد دارند. به این فکر می‌کردم که ممحض نگاه داشتن طلبه‌های جهادی در آشوب‌ناک‌ترین نقطه‌ی جهان تشیع کار هر کسی نیست...
‏از جوانک نوخطی در جنوب حلب برایم می‌گفتند که قاضی یک از گروهک‌های مسلحین در یکی از روستاها بود؛ وضو را به فقه سنی اشتباه می‌گرفت. از بن‌یادگرایی سنی و حتا شیعی بعد از آن تصویری شفاف‌تر از این ندیدم...
یکان‌های بسیط بسیج نزدیک به نیم دهه زمان لازم بود تا نخستین یکان‌های رسمی بسیجی ایرانی پا به جنگ سوریه بنهند؛ امری که هیچ گاه در جنگ در عراق اتفاق نیفتاد. طی دهه‌ها بینه‌ی حاکم بر آموزش و رزمایش گردان‌های بسیج مردمی در سازمان رزم سپاه پاس‌داران آن بود که دش‌من پیش رو نیرویی کلاسیک خواهد بود که ما در هیأتی نامتقارن با او خواهیم جنگید؛ امریکا، اسرائیل، اعراب. واقعیت جنگ در عراق و سوریه اما آن بود که سویه‌ی کلاسیک معرکه ما بودیم و این مسلحین سلفی بودند که نامتقارن‌ترین شکل جنگ‌های معاصر را پیش روی ما نهادند. این دلیل ساده‌ی گسترش گردان‌هایی چون فاتحین و بازخوانی و بازنویسی و بازسازی گردان‌های امام حسین بود، تا در نیمه‌ی دهه‌ی نود شمسی این یکان‌ها کمابیش به توانش رزم در این جنگ نوپدید برسند. نیم دهه بعد اما این چالش از نو تکرار شد؛ کف غائله‌ی ژینا ما مواجه با جنگی ترکیبی بودیم که هیچ یک از یکان‌های رزم بسیج برای ورود در آن روزآمد نبودند؛ هم‌این شد که بسی از نیروهای بسیجی بیرون از سازمان رزم‌‌ سپاه به مقابله‌ی انفرادی و ارتکازی با آن به خیابان آمدند. با فروکش کردن شهرآشوبی سخت این غائله و پس کشیدن جنبش فواحش و شورش هرزه‌ها به کنش نرم، با محوریت کشف فاحش حجاب، آن چه برابر ما است زمین‌گیری نیروهایی است که طی سال‌ها برای دفاع از دست‌آوردهای انقلاب اسلامی سازمان‌دهی کرده‌ییم، و پس از ماه‌ها هنوز حتا در اصل نبرد و اولویت درگیری و جایابی لجمن آن مرددند. پیش از این می‌دانستیم و اکنون می‌بینیم که یکان‌های بسیج مردمی از گردان‌های امام حسین تا امام علی تا فاتحین هیچ یک ماهیتی مرکب ندارند و توانایی کنش در معرکه‌های ترکیبی و پیچیده‌ی این روزها را ندارند، و ستاد و صف‌شان کمابیش از خط مقدم جبهه‌‌ها غائبند. این‌ها روی هم به این معنا است که زمان بازخوانی و بازنویسی و بازسازی سازمان رزم بسیج متناسب با جنگ ترکیبی و مکتبی تازه، درون مرزهای ملی ایران، فرا رسیده است؛ خروج یکان‌های رزم بسیج از بساطت. گام نخست این روند شاید ادغام این سه گونه‌ی گردان در هم و رسیدن به یک گردان ترکیبی مکتبی یک‌تا باشد، تا برسیم به بازسازی گفت‌مانی نیروی بسیج و بازنویسی معنایی آن...
تا دورترین نقاط عالم هم اکنون اهل نهضت این را آموخته‌اند و می‌پرسند: حضرت ره‌بر گفته است یا بیت ره‌بر؟ این را زمانی می‌پرسند که کسی از سفارت یا وزارت یا نیرو یا جای دیگر می‌گوید: نظر ره‌بر این است یا آن است...
آن خانه‌ی تازه‌تأسیس را توصیف می‌کردم: مکتب خدمات مجاهدین در پیش‌آور را که خوانده‌یید؟ این نسخه‌ی قم آن است، و بروید پی نسخه‌ی منطقه‌ی خودتان؛ خانه‌ی نهضت. چشم آن برادرمان که در عراق کار می‌کرد و آن دیگری که در قفقاز کار می‌کرد می‌درخشید...
دفعه‌ی نخست انبوه طلبه‌های افریقایی در بیروت توجهم را جلب کرد؛ دفعه‌ی بعد باز شدن گروه فرانسوی‌زبان‌های امریکای لاتین آن مجموعه که مشورت به‌شان می‌دادم. تا آن فرمان‌ده‌ی گردان‌مان در آن دانش‌گاه، که از سوریه بر گشته بود و زبان می‌خواند. می‌گفت: حاجی گفته بروید پی فرانسه خواندن...
می‌گفت: شیخ، این جا به عبارت دعوت حساسند. گفتم: دعوت‌شان کن که زیر دوش و وقت خواب گوشی را در بیاورند و موسیقی گوش نکنند و با خود تنها بشوند؛ این چند دقیقه دعوت را اگر تحمل توانستند ته کار می‌توان دعوت‌شان کرد به بیست و چهل روز تنها شدن با خود در جاده‌های پیاده‌روی عمیق اربعین...
جاده‌های سبز إلی‌بیت‌المقدس حرم حضرت سقا، آخرین نقطه‌ی چاووش شریان‌های پیاده از خانه به عتبه‌ی حسینیه‌ی کربلاء است؛ پاره‌ی آخر پیاده‌روی عمیق اربعین در دالانی از درختان نخل، در بین‌الحرمین، به حرم حضرت حسین می‌رسد. امتداد بین‌الحرمین عتبه‌‌ی حضرت حسین تا خانه‌های زائران ایشان، این دالان سبز را تا نخستین نقطه‌ی چاوو‌ش پیاده‌روی عمیق عتبات ، در خانه‌ی زائر، و تا نقطه‌‌های چاووش روستا و شهر و تا نقطه‌های چاووش استان و کشور می‌برد و پهن می‌کند؛ دالان سبزی از درختان که زائران طی روزها پیاده‌روی در رفتن و در ایستادن‌ها و نفس تازه کردن از سایه و میوه و خنکای آن استفاده می‌کنند تا برسند به دالان آخر نخل در بین‌الحرمین مقدس. و آن روز که قدس به امت بر گردد و زیارت پیاده‌ی قبله‌ی نخست مسلمین از سر گرفته شود باز روی هم‌این شریان جاده‌ها و زیر هم‌این سایه‌ها تا شام و تا حیاط سرسبز بیت‌المقدس و زیر قبه‌ی قبله و صخره‌ی آن باید رفت. گام نخست هر زائر عتبات عراق و حجاز و شام، کاشتن نخستین نهال در نخستین نقطه‌ی چاووش است: درب خانه؛ و در گام بعد روزاروز و سال به سال تا نقطه‌ی چاووش روستا و شهر، در لبه‌ی بیرونی روستا و شهر و در ابتدای جاده‌ی عتبات، باید رفت و کاشت و از آن جا تا نخستین روستا و شهر بعد. عصر روز قدس، قدری مانده به غروب، فرصت کاشتن نهال زیتون در این مسیر است و افطار مقلوبه کنار آن‌ها و پس آن گاه سر زدن هر از گاه به این نهال‌ها و آب‌یاری آن‌ها، تا غرس و سقایت نهال بعد، قدری جلوتر، در مناسبت بعد: نخل، سیب، سرو…
لقب جهادی ابوحسن، دوشکا بود؛ فرمان‌ده محلی روستای سنی‌نشین عسان در جنوب حلب. پیش از دوهزارویازده و آمدن ایرانی‌ها، ما علی را شنیده بودیم و معاویه را شنیده بودیم، اما تفاوت علی از معاویه را نمی‌دانستیم؛ ابوحسن دوشکا می‌گفت...
راه‌پی‌مایی صبح روز قدس تا مصلای نماز جمعه اکنون سنت است. نهضت؟ پیاده‌روی عصر روز قدس تا ابتدای جاده‌ی عتبات شام؛ تا نقطه‌ی چاووش شهر و روستا...
نهال نخست در مسیر پیاده‌روی عتبات را که جا باید کاشت؟ نقطه‌ی چاووش نخست: درب خانه‌ی زائر پیاده. نقطه‌ی چاووش بعدی لبه‌ی بیرونی شهر و روستا و ابتدای جاده‌ی عتبات عراق و حجاز و شام است. ام‌روز، عصر روز قدس ۱۴۰۲، نخستین نهال زیتون روی مسیر پیاده‌روی عتبات، را در حاشیه‌ی جاده‌ی قم به اراک کاشتیم...
نماز صبح را که در حرم خانم فاطمه‌ی معصومه در قم مقدسه بخوانی و پیاده به جاده‌ی عتبات که بزنی، اذان ظهر به کاروان‌سرای روستای طرلاب می‌رسی؛ که اکنون متروکه است. شریان‌های پیاده‌‌روی عتبات و زائران این جاده‌ها که برگردند، این کاروان‌سرا و هزار کاروان‌سرای تاریخی دیگر راه کربلاء را بازسازی باید کرد...
روایت شده است: امیرالمؤمنین پیاده از مسجد کوفه تا مسجد نخیله رفته‌اند. بیاده رفتن روی طریق فرات هم‌گام شدن با حضرت است...
جمعه‌ی آخر ماه رمضان ام‌سال چه می‌توان کرد؟ پیاده و اگر نه سواره تا نقطه‌ی چاووش، لبه‌ی بیرون شهر و روستا و ابتدای جاده‌ی عتبات عراق و حجاز و شام، رفت و در ابتدای مسیر منتها به بیت‌المقدس نهال زیتون کاشت و پرچم کوبید و سلام داد و باز گشت...