بدنهی مکتبی جمهوری اسلامی ایران برای کارگزاران صورتی نظام پول خرد روی میز همپیاله شدن و لاس زدن با دگوریهای لجنی است...
هماین زنک نویسندهی فاجر شریعتستیز دلیلی زنده است که از چه کار فرهنگی و جهاد تبیین برای همهی بیحجابها جواب نیست و فقهای شیعی در جعبهی ابزار خود تفسیق و تعزیر و تنجیس و تهدیر هم دارند...
ما چپ مشرک نیستیم که بت عدالت عرفی را بر گردهی شریعت قدسی سوار کنیم، یا زرنگتر باشیم و از کمربندی عدالت به معیشت، شریعت و هدایت را دور بزنیم و مستضعف پیاده را ندار گرسنه معنا کنیم...
آن سالها که هنوز نشریهی هابیل را در میآورد، و از من دلخور بود که از چه دیگر برایش نمینویسم به قم آمده بود و با کسی به حجرهام در بیتالطائب آمد. گفتم: این قانقاریایی که گرفتارش شدهیی در روششناسیت نمیماند و تا معرفتشناسی و هستیشناسیت خواهد کشید. خندید؛ دل نداد، و رفت...
تفکیک عدالت از شریعت و اصالت دادن به اولی برابر دومی از سنخ همآن کلاشیهای آکادمیکی است که با تفکیک اخلاق از فقه و اصالت دادن به اولی برابر دومی صورت میپذیرد...
سلیطه اگر در زبان فارسی نبود، برای توصیف این زنهای سکولار هار و برهنهی پیشران جنبش فواحش و شورش هرزهها باید واژه وضع میکردیم و کار سخت میشد، و نیز پتیاره...
ریشو|چادریهای مقوا اسلام و انتظار و انقلابشان به فوت بند است؛ در نیامده است...
فرمود: مساجد سنگر است. و گویا ارادهی کارگزاران صورتی نظام آن است که این سنگر آخر را هم به تصرف جنبش فواحش و شورش هرزهها و پویش پتیاره در بیاورند...
حقوق خواندن در این دانشکده و آن پژوهشکده متفقه و حتا متشرع تربیت نمیکند، و تا دلتان بخواند مشرک و ملحد بیرون داده است...
ته خط پذیرفتن سلیطههای بیحجاب به مسجد مسلمین در ایران، به هر بهانه، هماین مسجدهای فرنگی و یانکی همجنسبازها است که مختلط و برهنه در آن نماز به کمرشان میزنند...
اسلام کسی که برای مبارزه با حجاب شرعی به خیابان میآید و کشته میشود محرز نیست؛ نه میتوان او را در قبرستان مسلمین دفن کرد و نه مسلمانی را به قتل او قصاص کرد...
انتخابات اگر سامانهی مشورت و نصحیت است که صحنهی حضور الحاضر است و نه همج رعاع...
کشتههای جنبش فواحش و شورش هرزهها و پویش پتیاره را در بههشت زهراء نباید دفن کرد، ببریدشان در گورستان قرةالعین...
هرز که است؟ آن که عبد نیست. هرزه آن است که عصیان عادتش شده است. شورش هرزهها، شهرآشوبی عاصیان برهنهپوش افسارگسیخته در ایران اسلامی بوده است...
طی سالها شبکهسازی حول نظام قدرت جای خودسازی حول نظام شریعت را گرفته است؛ هماین است که هتک نظام شریعت تا هنگامی معنای نقض نظام قدرت را ندهد باعث هشدار و کنش این سامانه نمیشود. بی حسی سازمان بسیج و قرارگاههای مرکزی و مجامع ریز و درشت پسآی آن کف جنگ احزاب حجاب را ببینید...
بیرون ایران سازمان بسیج این روزها سازمان رزم جنگ سخت برای حضور در جبهههای جنگ با اسرائیل را ندارد. درون ایران سازمان بسیج این روزها سازمان رزم جنگ نرم برای حضور در جبهههای جنگ احزاب حجاب را ندارد. سالها سازمان بسیج را برای حضور در کدام جبههی جنگ سازماندهی کردهییم؟ یا چه...
اینها که تکیهی کلامشان آقای جمهوری اسلامی یا جناب نظام و تصمیم نظام است، مشکلشان آن است که یک امر بسیط میدانندش؛ اگر نه حکومت اسلامی، از همآن ابتدای تأسیس، درهمجوشی از جریانهای مختلف و حتا معارض بوده که نمیتوان آنها را یککاسه کرد و مهم سیطرهی اسلام بر مراتب آن است...
سختترین گونهی مبارزه با طاغوت و جاهلیت، مبارزه با رگههای طاغی و جاهلی جا خوش کرده در مراتب حکومت اسلامی است؛ درست به سختی مبارزه با سلولهای نهانروش سرطان در تن انسان سالم...
کلیدواژههای طاغوت مدرن را نباید ترجمه کرد تا بیگانه بودن آنها در چشم بماند: دموکراسی، آکادمی، سینما. فمنیسم و فمنیست را اما میتوان ترجمه کرد چه در فرهنگ ما پیشینه دارد: سلیطه. هماین است که سلیطهی لچکپیچ خطاب کردن یک مذهبی صورتی بسی قویتر از فمنیست چادری خواندن او است...
ریشو|چادریهای مقوا، رسالهی عملیهشان فصل امر به معروف و نهی از منکر ندارد؛ اگر هم داشته باشد مراتب سخت ندارد؛ اگر داشته باشد مراتب سخت امر به معروف و نهی از منکر تا همیشه در انحصار کارگزاران صورتی نظام است که دائم در پیچند...
کسی که کشف حجاب میکند فاسق و فاجر است؛ کسی که حجاب میسوزاند کافر و جاحد است...
هار شدن شریعتستیزها و تا هماین هرزههای برهنهی کف خیابانهای ایران اسلامی بیش از آن خروجی مشکل در معیشت باشد محصول شکست عزت است؛ ناتوانی در انتقام سخت...
پیادهنظام اسلامستیز غائلهی ژینا را همآن وسط شهرآشوبی و حجابسوزی و قرآنسوزیشان باید تکفیر میکردیم تا امروز دنبالههای جنبش فواحش و شورش هرزهها پرچم خونخواهی کشتههای مرتدشان را برای ما بلند نکنند...
این ریشو|چادریهای مقوا که رأی و اخذ رأی را بر وحی اصالت میدهند و سوار میکنند، هزار سال است که در سنت اسلامی اسم مشخصی دارند: اهل رأی...
مذهبیهای صورتی تکفیر نمیکنند؛ مذهبیهای صورتی کافر نسبی استند...