کردهای لبنان را فقط شنیده بودم. از پای سوار شدنم در صوتهای گوشیش میجورید تا به یک لطمیهی یزدی رسید و همآن را نهاد. گفت: از لهجهات در عربی صحبت کردن فهمیدم که ایرانی استی و من هم کردم و نیمانیم معنای این لطمیه را میفهمم. برایش از یزد صحبت کردم و این که پدر و مادرم یزدیند...
از رقابت و اکثریت، شرعیت جعل نمیشود چه رسد به ولایت. عموم انتخابات در حکومت اسلامی و خصوص انتخابات فقهای خبره جهتش بیعت و مشورت است...
پذیرش رویههای حقوق عرفی حتا در دل روندهای جاهلی جا خوش کرده در بدنهی جمهوری اسلامی ما را بتپرست میکند؛ بسی مشرکتر از گبرهای دوگانهباور...
حقوق عرفی و اخلاق عرفی و حتا فلسفهی عرفی را کسی سر دست میگیرد که قصد عبور از فقه شرعی را داشته باشد...
بتکدههای باستانی شرک صادقانهتری از دانشکدهها و پژوهشکدههای جانمازآبکش حقوق در حکومت اسلامی داشتهاند...
توحیدی کردن حکومت اسلامی نقشهی راه سرراستی دارد: تهی کردن آن از روندهای حقوقی عرفی...
آن که میپندارد رأی مستقیم یا نامستقیم مردم کسی را صاحب ولایت بر آنها میکند شریعت را نچشیده است...
دوران یارانهی فقهی دادن به نهادهای حقوقی نظام مدتها است که تمام شده است...
اسفندماه تازه ده سال محمد مسیح تمام میشود، اما امسال یکضرب با رفقائش اعتکاف اولش را در حرم سامراء در عراق است. این روزها هر وقت میشود میروم داخل کانال مدرسهشان، پی یافتنش در عکسهای تازهیی که بیهوا گرفتهاند و آن وسطها ریز و دور نشسته است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیروت که باشی زیارت خانم زینب حوراء در دمشق به زیارت خانم فاطمهی معصومه در قم میماند، هنگامی که طهرانی. پس از نماز عصر که برای زیارت شام نیمهی رجب بیرون میآمدم فکر میکردم که امشب نائب زیارت چه کسانیم؟ آنها که تمام این سالها مه را این جا و آن جا سخت یا سهل خواندهاند...
اینها که میگویند: مجلس خبرهها میتواند مجتهد نباشند فهمی از فقاهت ندارند چه رسد به این که درکی از ولایت داشته باشند؛ سکولارهای یواشکی...
ما چپ نیستیم که بیان فقیه را چپه بفهمیم، چه رسد به بیان وصی و نبی را...
مجموعهی مصاف دیر یا زود باید روشن کند که میخواهد یک فرقه باشد یا یک مدرسه بشود...
یک دهه در ارتش عربی سوریه خدمت سربازی اجباری کرده بود و اکنون کرایهبر بود.گفت: پاسدارهای سپاه، زخمیها را هر طور شده بر میگردانند، چه ایرانی بودند و چه سوری و چه خراسانی؛ پاسدارها تلفات دادن برایشان عادی نشده بود. پرسیده بودم: تفاوت سبک رزم سپاه ایران و ارتش سوریه چه بود...
رفتار وزارت رسانهی دولت لبنان و ارتش این کشور در نسبت با خبرنگارها و مستندسازها و تحلیلگرها در جنوب رود لیطانی طوری است که انسان شک میکند که گویا در حال پیشبرد پیوست رسانهیی ارتش اسرائیل در این جنگند...
فرودگاه دمشق به خدمت باز گشته و پروازهای خارجی بر قرار شده است و نه پروازهای ایرانی. فشار به دولت و ملت سوریه باعث شد تا ایران برای رعایت حال آنها پروازهاش به سوریه را در جایی دیگر بنشاند و اگر نه در این سه ماه جنگ ارتش اسرائیل به بهانهی ترابری سلاح ایرانی فرودگاه را میزد...
چپ که بزنی بیان فقیه را چپه میفهمی و حتا پی چپاندن ایدههات به آنها میروی تا در نهایت چپ کنی و به تمامی به خاکی بکشی...
گفته میشود: رفیق را در سفر باید شناخت. میگویم: رفاقتها را در جنگ باید آزمود...
این که اردنیها پایگاه امریکاییها در خاکشان را گردن نمیگیرند آن پایگاهمان گردننگیرمان روی ارتفاع کفارستان کردستان را به یادم میآورد: سنگر استراحت و اجتماعمان در خاک ایران بود و سنگر نگهبانی و کمینمان در خاک عراق. میلهی مرزی هم یکی از تزئینات پایگاه بود...