تبدیل مکتب حاج قاسم به مذهب حاج قاسم آخرین تلاش نوخلفیهای ناسره در محیط معرفتی تشیع است...
در شریعت هم شفافیت دارید یا شفافیتتان هم مانند عدالت و رجعتتان عرفی است؟ یا چه...
ارکان کفرآلود میلهگرایی چه است؟ کفر به امامت، کفر به امت، کفر به هجرت، کفر به بیعت، کفر به رجعت...
شفافیت؟ موضع شفاف شما در بارهی اقامهی سخت شریعت چه است؟ از اقامهی حجاب بگویید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پویش رأی حلال؛ بهارستان شریعتمدار. دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس شورا؛ اسفند ۱۴۰۲...
عرفی بودن سامانهی شفافیت اکنونی هماین است که نشان نمیدهد که هر نماینده به چند قانون خلاف شرع رأی مثبت داده است و در مخالفت با شورای نگهبان بر چند مصوبهی خلاف شرع پای فشرده است؛ و این نقص شرعی گویا برای مدعیان شفافیت چندان اهمیت ندارد...
کسی که از خر شدن حزبالله میگوید یا از ترکیب موهن خرحزباللهی استفاده میکند نباید از چپول خطاب شدن گلهیی داشته باشد یا از این که چپ کرده میدانیمش...
فرمود: با کودک باید کودکی کرد. این مبنای جریانی در طلبههای ممحض در تبلیغ با کودک است که به کودککار شناخته میشوند. توفیق در تبلیغ رفقای کودککار این روزها آن قدر بوده که سکولارهای شرمنده و درندهی ایرانی را بر آشفته و نگران شأن شریعت و فقاهت شدهاند؛ قورباغههای ابوعطاخوان...
مذهبیهای صورتی و آخوندهای پروانهیی با کافر و فاجر چایشیرین خودشیرین استند؛ به مؤمن و متشرع که میرسند قهوهی قجری زهرمار میشوند؛ اشداء علی الکفار رحماء بینهم سر و ته...
پس از طریقت و مصلحت و معیشت تازهترین کمربندی دور زدن شریعت در بیان آخوندهای پروانهیی و پامنبریهای صورتیشان اولویت است؛ صریح میگویند: اقامهی شریعت محمدی و حجاب شرعی اولویت نیست...
آخوندهای پروانهیی هنوز درسشان به این نرسیده است که آن چه در اقامهی شریعت پیشآمد میکند تزاحم شرعی است و نه اولویت عرفی. اولویت یک ماهیت شرعی نیست...
آخوندهای پروانهیی هنگامی که برای زیر و رو کشیدن در اقامهی شریعت در حال استدلال در بارهی اولویت نداشتن حجاب شرعی برای پامنبریهای صورتیشان استند توجه ندارند که اولویت یک ماهیت شرعی نیست که بتواند حد وسط یک استدلال شرعی قرار بگیرد...
با برداشتن کراوات و بستن دستار کسی اسلامشناس نمیشود. شاهدش هماین انبوه اسلامسرایان دوگانهپوش از عراق تا شام...
هزار سال است که فرقههای ریز و درشت کف مذهب شیعه هماین طور شروع شدهاند: یک جدیدالإسلام پنداشته است که حجةالإسلام شده است...
آن آخوند پروانهیی که میگوید: حجاب اولویت ندارد، غم نان دارد و نه درد دین؛ معیشت برایش اصالت دارد و نه شریعت...
استفادهی بیرویه از جبهه و انقلاب توسط عقبهنشینهای جمهوری آزارم میدهد؛ جبههی انقلاب. کمترین اشکال به این رویه آن است که انقلاب با رأی پیش نمیرود و جبهه را هم تشکیل نمیدهند و تشکل پیدا میکند...
انقلاب اسلامی صیرورت حکومت اسلامی است؛ جمهوری اسلامی صورت حکومت اسلامی است. اولی نهضت است و دومی سنت. انتخابات سازوکار سنت جمهوری است که با رأی مشورتی مردم مؤمن اداره میشود...
ریشو|چادریهای مقوا، حتا نسخهی دستاربندشان، اگر در مقدسمشربی و مذهبباوری و حزباللهیگری شل نمیزدند و ول نبودند که تکیهی کلامشان در خطاب مکتبیهای اردکیش شیعه هماین خرمقدس و خرمذهبی و خرحزباللهی نبود...
آن که به اردانقلابیها میگوید سوپرانقلابی، ناانقلابی است اگر ضدانقلابی نباشد...
آخوند پروانهیی، پروا نمیدهد؛ تقوا نمیدهد، تخدیر میکند. هماین است که پامنبریهایش خاویهیی از مذهبیهای خاکستری در خود مانده و مذهبیهای صورتی خودبنیاد است...
هر جا که قرار گرفتهیید، همآن جا را مرکز دنیا بدانید، و آگاه باشید همهی کارها به شما متوجه است. معنای این بیان حضرت رهبر آن است که هر نفر و نهاد در جبههی انقلاب و عقبهی جمهوری اولویت خودش را دارد و قرار نیست همه از روی دست هم یک کار بکنند...
گفت: بیروت نبودم؛ رفته بودم عربسالم برای تشییع شهید عباس و تعزیت به پدرش حاج محمد رعد؛ و تازه آن جا در آمد که با حاج محمد فامیلند. در ذهنم بود: پس برای چه از حاج، که از ارکان حرکت حزبالله است، برای ایدهاش پشتبانی نمیگیرد؟ آب پاکی را روی دستم ریخت: حاج محمد توصیهپذیر نیست...