eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.6هزار دنبال‌کننده
387 عکس
30 ویدیو
2 فایل
روایت، نهضت، امت | مدرسه‌ی وتر @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافع سلاح اتمی پی کنار آمدن با امریکا و اسرائیل است؛ مگر آن که بخواهد از توازن وحشت خارج شود و موشک اتمی بزند و موشک اتمی بخورد...
درک کلاسیک آکادمیک از جنگ هم‌این است که جنگ را هم‌آن جنگ سخت می‌داند و خبر جنگ سخت فراگیر را در روزنامه‌های سراسری می‌خواند. هم‌این است که وسط یک جنگ نامتعارف بالاترین فرمان‌دهانش را از دست می‌دهد و هنوز نگران است که مبادا شروع کننده‌ی جنگ باشد...
مدافع سلاح اتمی در نهایت مدافع موجودیت اسرائیل است؛ دست بالا پی ترک تخاصم با توازن وحشت است...
مدافع سلاح اتمی آدم جهاد و اجتهاد نیست، آدم تهدید و بلوف است...
تا هن‌گامی خودمان را در جنگ دائمی جانمایی نکنیم سایه‌‌ی شروع جنگ ما را نسبت به همه چیز شرطی می‌کند...
زیرساخت‌های فل‌سفی سپاه پاس‌داران که جا سر هم می‌شود؟ پاسخ به این پرسش به ما نشان می‌دهد که حل چالش جنگ چه است؟ یا چالش جنگ کی شروع می‌شود؟ در سازمان رزم آن را از که جا شروع کنیم...
در عملیات فلوجه در نخلستان‌های حاشیه‌ی رودخانه با کمین از نیروهای داعش اسیر می‌گرفتند و زنده‌زنده در ستونی از طایر کشاخودرو می‌سوزاندند. به بن‌یادگرایان عراقی که تذکر شرعی می‌دادی اگر احترامت را نگه می‌داشتند، سلاح‌شان را به تو می‌دادند: پس یکی در سرش شلیک کن و بعد می‌سوزانیمش...
الحرب طيف يتغير لونه و يصبح أكثر سخونة و برودة، لكنه لا يصبح عديم اللون و لا ينتهي أبدًا، کی ننتظر أن يبدأ من جديد أو نقلق من إعادة طلاءه...
کشاخودرو؛ کشاخودرو برابرنهاد پارسی آن چیزی است که به آن تراکتور می‌گوییم. کشنده بودن و خودکششی بودن و خودروی کشاورزی بودن در این ترجمان وجود دارد...
دوچرخ وسیله‌یی است که روی دوچرخ حرکت می‌کند ‌و ما عادت دارییم به آن موتورسیکلت بگوییم. دوچرخه نسخه‌ی کوچک‌تر و پاروی دوچرخ است...
این که وسط جنگ در جنوب لبنان، هنوز در ایران از سید حسن نصرالله می‌خواهیم که وارد جنگ با اسرائیل شود، یا در ایران وسط جنگ خونین با اسرائیل هنوز شک داریم که وارد جنگ شده‌ییم یا اگر بشویم چه می‌شود، معناش آن است که هنوز در باره‌ی مفهوم جنگ و نظریه‌ی مقاومت باید تأمل و تأله کنیم...
در هرم حکومت اسلامی هیچ کارگزاری از احتجاج شرعی بر کنار نیست، حتا شما سردار بزرگ‌وار...
ارتش عبری اسرائیل در محیط عیان موشک می‌زند و امت ایرانی او در محیط رایان برایش گفت‌مان می‌سازند...
این که در جنگ پی دکمه‌ی شروعیم، این که یا نمی‌جنگیم یا منتظر جنگ اتمی استیم، این که پی جنگ بی‌هزینه‌ییم، این که از ترس جنگ از جنگ می‌گریزیم، این‌ها روی هم یعنی در فل‌سفه‌ی جنگ می‌لنگیم...
اداره‌ی جنگ‌های مکتبی را نباید به آدم‌های آکادمی سپرد...
اسرائیل یک امت است؛ خارجی‌ و داخلی ندارد، عبری و فارسی ندارد؛ یک سویه‌اش در محیط عیان به ما موشک می‌زند و سویه‌ی دیگرش در محیط رایان در حال متلک پراندن ما است...
این که ما دویست سال است جنگی سخت را شروع نکرده‌ییم افتخار ندارد؛ این یعنی دویست سال است که به جهاد پدآفندی بسنده کرده‌ییم و توان آفند برای امت را نداشته‌ییم...
در شام وقتی می‌خواستیم در باره‌ی حاج رمضان صحبت کنیم گوشی‌هامان را بیرون اتاق می‌نهادیم؛ در گعده‌هامان نامش را لب می‌زدیم. در ارتباط‌ها در محیط رایان با این اشراف دش‌من صهیونی چه می‌شد کرد؟ حاجی، حاج فلسطین، اسمشونبر؛ و این آخری‌ها: آقای ضون...
حتا شنیده بودم سفیر عذرش را خواسته است؛ از ابتدای طوفان‌الاقصی کار رسانه‌ی سفارت را رها کرده بود و در جنوب لبنان خیمه زده بود. عصر دیدم از جلوی کنسول‌گری گزارش می‌دهد. مشیت خدا را ما نمی‌دانیم؛ رزق شهادت گاه در هم‌آن امن‌ترین نقطه‌ی دمشق سوریه است و نه ناامن‌ترین خط جنوب لبنان...
مهدی لطفی نیاسر نخستین جنگنده‌ی اسرائیل را در سوریه ساقط کرد، و معطل محاسبه‌ی بعث دمشق نماند. اسرائیل مهدی را در تی‌چهار با پاس‌دارهای پدآفند و پهپاد زد. حاج قاسم به انتقام جولان اشغالی را شخم زد، و معطل محاسبه‌ی ستاد طهران نماند. قواعد الإشتباک را آن سال در جنوب سوریه آموختیم...
اسرائیل کافر حربی است و همه‌ی هواداران او در هم‌این حکمند، حتا اگر به پارسی صحبت کنند یا ساکن پای‌تخت ایران باشند...
اسرائیل کافر حربی است و همه‌ی هواداران او در هم‌این حکمند، حتا اگر به پارسی صحبت کنند یا ساکن پای‌تخت ایران باشند...
حاج قاسم می‌گفت: به قدم پرونده دارم. حاجی کارش را می‌کرد؛ و هر جا معطل کاغذبازی‌‌های ستادنشین‌های عقبه‌ی جمهوری ماندیم کار جبهه‌ی انقلاب و نهضت و مقاومت بر زمین ماند...
جنگ با اسرائیل و امت آن از دل ایران و ملت آن شروع می‌شود...
گفته بودم: این‌ها که این جا می‌نویسم، نوشتنی‌های نهضت است و نه نانوشتنی‌هاش. گفته بود: نانوشتنی‌ها را برای من بنویس. پس از سال‌ها که با خط رقعه‌ی عربی می‌نوشتم، نشستم و با خط نسخ فارسی نوشتن را از سر گرفتم. گفتم: با مداد و بی‌نقطه می‌نویسم و تو بخوان و نقطه‌هایش را بگزار...