ما هوادار یک نفر بیشتر نیستیم: محمد بن عبدالله. کف محیط عیان و رایان هم سنت جهاد نرم تا سخت با دشمنان خودش و عترتش و شریعتش را ادامه میدهیم...
اقامهی شریعت یواشکی نمیشود؛ دفاع از دین خدا دولادولا نمیشود...
انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری صحنهی رقابت دو الگوی حکمرانی: اسلامپناه یا غربآویز!
انتخابات اخیر نقطه عطف جهتگیری کلان سیاسی ملت و مملکت در گام دوم انقلاب اسلامی است.
فعلا صحنه رقابتها با یک دوگانه جدی مواجه است؛
برخی با هدف اجرای احداکثری شریعت که لازمهاش سعادت دنیوی و اخروی ملت است به میدان آمدهاند.
برخی دیگر اما صراحتا کانون کنشگری انتخاباتی شان را آویزان شدن به غرب قرار دادهاند و تلویحا ابایی از مواجهه با شعارها و شعائر اسلامی هم ندارند!
برخلاف رویه و ادبیات کاندیدایشان که حاوی قرائتی هر چند سطحی اما قرآنی و نهجالبلاغهای از برخی امور سیاسی است!
این انتخابات اکنون خواه نا خواه به سمت دوگانه اسلامپناه/ غربآویز میرود و تکلیف مردم متدین ایران با آن جماعت غربآویز مشخص است. تکلیف ما را سیدالشهدا علیهالسلام مشخص کرده است...
یا علی مدد
@rozaneebefarda
به لطف حماقت رسانهیی ارکان پویش انتخابات ابطالطلبهای سکولار ایرانی اکنون شهرآشوبی شریعتستیز سال ۱۴۰۱ به دست خودشان زیر عنوان جنبش فواحش شناسهگزاری شده است؛ این یعنی هر آن چه جنبش مدرن زنان یا جنبش فمنیسم یا جنبش جنسیتی رنگینکمانی خوانده میشوند پیشاپیش این انگ ننگ را بر پیشانی خواهند داشت...
مسألهی ما شریعت است و نه قدرت. هماین است که با دگردیسی پویشهای انتخاباتی به روندهای عرفیسازی مبارزه میکنیم؛ پویش رفیق میخواهد باشد یا رقیب...
زنجیرهیی که از مسجد امام علی در اعظمیه شروع میشود و تا حرم کاظمیه میرود و تا مسجد براثا و مزار نواب اربعه پایین میرود تا به مسجد امطبول در خروجی جنوبی بغداد برسد تنهی واروندرخت بیاده در پایتخت عراق است؛ مسیری که پیادهی ایرانی در آن دیده میشود اما نه موکب ایرانی...
وحی خواندن فقاهت داشتن میخواهد؛ اگر نه با استناد به نهجالبلاغه پذیرش سبیل کفار حربی را تقریر میکنی...
پذیرش فتف یک عنوان خودمانی هم دارد: قبلهفروشی؛ تطبیع با کیان صهیونی...
قبلهفروشها با اخم ابلیس اکبر روی به قبله میشوند و حتا ابلیس اصغر: اسرائیل...
مبنای سیاست خارجی ابطالطلبهای قبلهفروش ایرانی چه است؟ موالات با کفار حربی...
اشکال سعید جمهور آن است که در هیأت دبیر شورای امنیت ملی کتوم مانده و نم پس نمیدهد؛ اگر نه درستش این بود که دقیق توضیح میداد که پذیرش فتف با تقریر مورد علاقهی ابطالطلبهای منافق ایرانی، تحویل کتبستهی حرکت حزبالله و حماس به اسرائیلیها است، و به توبره کشیدن تتمهی خاک غزه...
پنجاه سال است که چپهای مسلمان با نهجالبلاغه شروع میکنند و به مینیژوپ ختم میشوند...
این که در لیلةالهریر جنگ در غزه برای فتف زجهمویه کنی تنها یک معنا دارد: ترجمهی عبری نهجالبلاغه را خواندهیی...
میگویند: اقتصاد مقاومتی اقتصاد در قفس است؛ مقاومت را قفس میدانند؛ چپهای راستپیچ با زیرپوش سپید تسلیم به ابلیس سر دست...
درستش آن است که شورای نگهبان از نامزدهای انتخابات در حکومت اسلامی مصاحبهی فقهی بگیرد؛ این اگر نمیشود دست کم امتحان منطق صورت بگیرد...
مشاوران سعید جمهور، به هر دلیل، پویش انتخاباتی او را روی خط وحدت سازمان دادهاند و نه دعوت. هماین است که او به طور عمده پدآفند میکند و نه آفند؛ و ما منتظر لحظههایی استیم که خودش بشود و محکم به خط حریف بزند...
حاج قاسم که زنده بود ابطالطلبهای قبلهفروش ایرانی به او میگفتند: نیروی زمینی روسیه؛ حاج قاسم شهید که شد همآنها به او میگویند: موی دماغ امریکا...
حاج احمد متوسلیان دندان کرمخورده بود؛ حاج قاسم سلیمانی موی دماغ بود. چهل سال است که ادبیات قاعدین در بارهی مجاهدین همآن است که بود...
مشکل را همه بلدند؛ توانایی تحویل مشکل به مسأله و پس آن گاه توانایی حل مسأله کار هر کسی نیست؛ اگر نه جای حلقههای فکری در صف نانوایی با غرناله در بارهی مشکلها حلشان میکردیم...
پنجاه و چند نفر در گردان تکاور در حلب بودیم. لباس نظامی استحقاقی آمد؛ هشت دست. فرمانده لشکر قم خودش با لباسها آمد: هر کس بیشتر احتیاج دارد بر دارد. خجالت کشیدم بردارم؛ امام جماعت گردان بودم. پشت جبهه در طهران دولت تعلیق پی بستن با امریکا بود و باوری به جنگ در سوریه نداشت...
تعداد رزمندهها و تعداد حولهها نسبتش ده درویش و یک گلیم بود؛ قیچی زدیم تا به همهی آنها که میخواستند برسد، تا از جبههی حلب به عقبهی دمشق برگردیم و خودمان بخریم. دولت تعلیق در ایران گویا عهدنامه آویخته بود که ما را در سوریه در شعب به زانو در بیاورد...
ابطالطلبهای سکولار ایرانی به صراحت بیعت دانستن مشارکت در انتخابات در جمهوری اسلامی را مصادره به مطلوب میخوانند؛ براندازهای نهانروش...
دولت رقیب سعید جمهور حتا اگر تکرار دولت تعلیق نباشد، تشکیل دولت التقاط است؛ از نهجالبلاغه میخواند و دست بازار را حاکم میکند، از قرآن میگوید و با کفار حربی موالات میکند...