رأی دادن به نامزدهای سکولار انتخابات در حکم محاربه با امام زمان است...
حلقههای میانی قلابی دور نخست انتخابات خاموش بودند، چون برادران بالا کلیدشان را نزده بودند. حلقههای میانی واقعی اما از همآن دور نخست انتخابات با حجتشان کف کار سر خط بودند...
تفقه تنزیهی میگوید: چه شرعی نیست، نه این که شرعی چه است؟ همآن خلاف شرع نبودن که میگویند...
فرای برنده شدن در این انتخابات یا آن انتخابات سکولارهای شرمنده و درندهی ایرانی را به طور پایدار باید در این نقطه تثبیت کرد: أليوم يئس الذين كفروا من دينكم...
انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری یک انتخابات امی است. شنبهی پس از انتخابات یا امت ما پی تشکیل دولت میرود یا امت آنها؛ ما دو امت در یک ملتیم...
شبکهسازی صورتی صبح انتخابات پیادهنظام پویش رأی دگوریها خواهد شد...
شبکههای سازمان جامجم وسط است، شبکههای فارسیزبان بیرون مرزها طرف است. انتظار این که در جنگ روایت با رسانهی وسط بیطرف بتوانیم بر رسانهی طرف غلبه کنیم گزافه است...
عاقبت عدالتطلبی گسسته از شریعتمداری هماین رأی دادن به پویش انتخاباتی نهجالبلاغه سر نیزه است...
آن چه برابر ما صف کشیده است سکولاریسم منافق است، که یک بند میان شرمنده بوده و درنده بودن در تردد است؛ عرفیسازهای هار نهانروش....
اسلامطلبهای سنی سالها است که بیرون از حکومت با طاغوت و جاهلیت میجنگند. دشوارهی این سالهای اسلامطلبهای شیعی جنگیدن با طاغوت و جاهلیتی است که گاه قوارهی وزارت و حتا دولت را داشته است...
رأی دادن به نامزدهای سکولار انتخابات اگر اشتباه فاحش در مشورت به ولی امر نبود که ما هم هماین کار را میکردیم...
ملت ابراهیم
جامعهی ایمانی ایران اسلامی
نسخهی سوم حلقههای میانی
شورای نگهبان اگر خود را نهادی فقهی میداند، بدیهیترین کار با او احتجاج شرعی است...
آماج سکولارهای ایرانی استحالهی جمهوری اسلامی به جمهوری جاهلی است...
گله از پیامکهای ترویجی وزارت کشور در اثنای رأیریزی در انتخابات معنای سادهاش آن است که ابطالطلبهای سکولارهای ایرانی بی بیرون آمدن از نقش برانداز میخواهند نقش کارگزار در نظام را بپذیرند...
نبرد تمدنی ما با سکولارهای شرمنده تا درندهی ایرانی نه دیروز شروع شده است و نه فردا تمام میشود...
وضعیت صفوی در حکومت مصطفوی
اردوگاه مؤمنین، هزار سال پیش با قرآن سر نیزه کردن امویهای شام دچار گسست و شکست شد، و اکنون با نهجالبلاغه سر نیزه کردن سکولارهای ایرانی؛ با ظاهر مصحف به جنگ باطن مصحف آمدن هنوز جواب میدهد.
دولت التقاط، وارث دولت تعلیق است؛ مانند او طبیعی است بناء به مصلحت به دست امام امت نصب شود تا اختیار تصرف در امر ملت را داشته باشد؛ این اما چیزی از طاغوت بودن ذات آن را تغییر نمیدهد. برای چهار سال پیش رو در دل جمهوری با رگهیی از جاهلیت مواجهییم که ابعاد یک دولت را دارد.
بازگشت از دولت خدمت به دولت التقاط آنی است که در ادبیات دینی ما تعرب بعد هجرت خوانده میشود؛ این عقبگرد در مسیر تمدنی ایران اسلامی چیزی است که میتوان آن را وضعیت صفوی در حکومت مصطفوی خواند؛ بازگشت به دورهیی که زعمای فقیه شیعه، پادشاهان صفوی را از سر مصلحت امت تنفیذ میکردند و در همآن حال جاهلیت آن طاغوتها را مهار میکردند.
دولت التقاط و اباحهی مدرن را نیز از خواستگاه اجتهاد و جهاد شیعی مهار باید کرد. دولت التقاط هر چند با شعار حجابستیزی بر سر کار آمده است اما رگههای صریحی تا حکومتستیزی نیز در آن دیده میشود؛ این یعنی در سالهای پیش رو پیوستار شریعت محمدی، از حجاب شرعی تا حکومت شرعی، در محیط عیان تا رایان ایران آماج تهاجم او خواهد بود.
روند شریعتستیزی دولت التقاط به نظر سه مؤلفهی کلی خواهد داشت که نخستینش انقلابزدایی است، که شاخصهی تمام دولتهای سکولارمشرب و غربآویز پس از جنگ هشتساله بوده است که دولت التقاط وارث آنها است. دولت التقاط در امتداد دولت سازندهگی و دولت اصلاحات و دولت تعلیق پی زمینگیر کردن صیرورت حکومت اسلامی و فرو نشاندن آن در یک دولت اسلامی اسمی و صوری خواهد بود؛ زدایش مقاومت، نهضت، انقلاب، درون و بیرون مرزهای ایران؛ و هر که در این شک داشت تأکید بر پذیرش فتف او را مطمئن کرده است.
خط دوم شریعتزدایی در دولت التقاط پس از انقلابستیزی، عرفیسازی جمهوری اسلامی است؛ ارکان دولت التقاط بی آن که از نقش برانداز فاصله بگیرند اکنون کارگزار جمهوری اسلامیند و طبیعی است در پسآی تعطیل انقلاب، تغییر جمهوری اسلامی رسمی به جمهوری اسلامی اسمی در دستور آنها است؛ همآن روند که گاه از آن به بازگشت به یک زیست معمولی هم نام میبرند.
دولت التقاط طی چهار سال پیش رو به نهجالبلاغه سر نیزه کردن برای ترویج اسلام پستو ادامه خواهد داد و جنگی تمامعیار را برابر آن چه اسلام سیاسی میخواند پیش خواهد برد؛ این یعنی خط درگیری اساسی ما و آنها اقامهی سخت تا نرم شریعت محمدی، از حجاب شرعی تا حکومت شرعی است؛ چالش خط اجتهاد و اقامه با خط التقاط و اباحه.
با این همه سالهای پیش رو برههی تازهی شکوفایی حلقههای میانی امت است؛ تشکیل دولت به دست سکولارهای شرمنده تا درنده و خروج بسی از کارگزاران مکتبی نشاندار از آن، صحنهی چالش سکولارهای غربآویز و مکتبیهای اسلامپناه را تا کف حلقههای میانی محاط بر حلقهی حاکمیت خواهد برد؛ درست مانند دورهی جهش و اوج این حلقهها در دولت اصلاحات و دولت تعلیق.
برنامهی راهبردی مکتبیهای انقلابباور اگر مهار سکولارهای جمهوریبسنده باشد، سالهای پیش رو صحنهی چالش حلقههای میانی امت با محفل دولت در حلقهی حاکمیت است تا به نقطهی یأس پایدار سکولارهای شرمنده و درنده در حکومت مکتبی ایران اسلامی برسیم؛ درست مانند عامل حصبه که شاید تا آخر عمر در بدن ما با ما است اما میتوان آن را در گوشهی گتویش بیعمل کرد.
آن چه میماند آن است که مراقب حلقههای میانی قلابی باید بود، که نسل یک و نسل دو حلقههای میانی امت زمینخوردهی آنها است. تجربهی هماین انتخابات به ما نشان داد که اتحاد حلقههای میانی تنها در هفتهی آخر و دور دوم سر خط آمد، به این دلیل ساده که ستاد در اختیار حلقههای میانی قلابی بود که با دکمهی برادران بالا کار میکرد و صف هماین حلقههای میانی واقعی بود که به حجت شرعی خودش عمل میکرد.
تکرار توسعهی حلقههای میانی قلابی با آماج قدرت و نه شریعت، هر چند ممکن است در مهار کوتاهمدت دولت التقاط و کارگزاران سکولار آن موفق باشد، اما در درازمدت در بازی معیشت یا حتا عدالت، شریعت را وا خواهد نهاد وحریف بار دیگر با شریعتستیزی فاش جامعهی مدنی فاجر تا جاحد خود را به جنگ با حکومت شرعی تا حجاب شرعی خواهد آورد و با رأی حرام مصیبت و نکبت خواهد ساخت...