مذهبیهای صورتی کمابیش آنیند که سکولار شرمنده خوانده میشوند. سکولارهای درنده کهاند؟ دگوریهای لجنی...
مذهبی صورتی زمینهساز و جادهصافکن و پیشمرگ دگوری لجنی در جنگ با مذهبی سرخ است؛ اسب تروا درون سور اسلام...
نزدیک به یک دهه مناسک اربعین را با تمرکز بر کرامت موکبدارها ترویج کردهییم؛ دههی بعد برههی تمرکز بر مناعتها پیادهروها است...
برای چه دولت مکلف است برای زیرساخت پیادهروی اربعین هزینه کند؟ برای این که یکدو دههی پیش روزها در جادهی عبدالخان به چذابه نمیتوانستیم سواره برویم و اکنون شبها پیاده روی این جادهییم. پیادهروی موسم اربعین از آسفالت تا امنیت را به این جاده و بسی جادهی دیگر آورده است...
آن امام موعودی که هنگام ظهور ناودانهای یلهی خانهها به خیابان را جمع میکند، بساط لگد پراندن شلحجابهای طائفهی شیعه برابر نامحرم را هم جمع خواهد کرد...
مبارزه با بدعتهای جفت و طاق ورزش حرفهیی بانوان در این روزها، کاری از سنخ مبارزه با بدعت تراویح خواندن در صدر اسلام است...
فرو کاستن استکبار به امپریالیسم شاید راهی برای همشانه شدن با چپها در مبارزهی جهانی باشد، اما مستکبرین محلی محکوم در حکومت اسلامی را از دستور استکبارستیزی مسلمانها خارج میکند؛ نابینایی از این واقعیت که چپهای فرهنگی مانند راستهای اقتصادی خود خود طاغوتند...
قرار بر وحدت منهای دعوت با چپهای جهانی اگر باشد دیر یا زود حضور پرچم رنگینکمانی آنها در دستهی محرم و بیادهی صفر را باید پذیرفت، با هماین توهم ستیز با امپریالیسم...
لگد پراندنمان برابر نامحرم را به حضرت موعود تقدیم میکنیم یا گردنآویزی که از رقابتهای یونانیمآب دشت کردهییم که بدایت تا نهایتش هتک انبیای الاهی بوده است؟ یا چه...
این طبیعی است که قاعدین ایستا، مجاهدین پویا را تندرو بخوانند؛ این طبیعی است که مذهبیهای صورتی، مذهبهای سرخ را تندرنگ بخوانند...
شریانهای بیادهی اربعین همآن قدر که چهارچوب مغتنمی برای خاطره نوشتن و مستند ساختن است، مسیر رامی برای داستان نوشتن و سینمایی ساختن نیست. سریز روزانهی هزاران فرسنگ حقیقت راهی به آبچاله ساختن با توهمات داستانی و سینمایی نمیدهد...