عملیات موشکی اول و دوم ما از ایران به اسرائیل در قوارهی ملی بازدارنده بوده است و نه در قوارهی امی؛ اگر نه در پسآی آنها نباید شاهد شخم خوردن پی در پی ضاحیهی بیروت با سلاحهای سنگرشکن آمریکا و اسرائیل میبودیم...
مسألهی ایران با اسرائیل و امریکا مدتها است که دیگر گرفتن تقاص این و آن نیست، رفتن در جهاد تمامعیار است...
جنگ امی یعنی کنش دشمن در هر نقطه از پهنای امت به واکنش امالقرای آن منجر شود؛ و نه این که ما تنها در چهارچوبهای ملی با دشمن امت درگیر شویم...
اسرائیل آکادمیهای نظامی ما را در این جنگ نخواهد زد؛ اما کاش خودمان تا پیش از جنگ بعد این آکادمیهای ملی مدرن را بسته باشیم...
فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم. دشمن اگر از شما خون میریز با خون ریختن باید از او خونخواهی کنی تا از خونریزی دست بکشد...
دانشگاه امام حسین به همآن دلیلی به بنبست در معرفت و گسست از نهضت رسیده است که دانشگاه امام صادق طی سالها رسیده بود...
عملیات اول موشکی ایران به اسرائیل آن قدر دردناک نبود تا او را از تلاش برای شهید کردن سید حسن نصرالله باز بدارد؛ درست مانند عملیات دوم موشکی ایران به اسرائیل که اگر به قدرش دردناک بود از تلاش برای شهید کردن سید هاشم صفیالدین بازش میداشت...
سامانهی صوتی مصلا تعریفی نداشت. خطبهی عربی حضرت رهبر که شروع شد رادیوی گوشی را باز کردم. لحن آقا خسته بود. خطابش با عموم شیعههای لبنانی دلداری در عزاداری بود و با حرکت حزبالله الهامبخشی برای نوسازی؛ ظهر از صحن مصلای طهران امید میجوشید...
خطبهی جمعه که منبر دعوت باشد میشود هماین نماز جمعهی طهران که از اول صبح عوارضی قم-کاشان محیط را به هم ریخته بود. خطبهی نماز جمعه که منبر وحدت بشود، صلاة ظهر در کوچهی پشتیش هم تکانی به کسی نمیدهد...
اسرائیل جرثومهی بدعت است؛ اگر نه میدانست که با حذف سنت حماس یا سنت حرکت حزبالله آنها بیشابیش نهضتتر میشوند، و این نقض غرض آن همه حملههای ریز و درشت است...
عادت این سالهای حضرت رهبر آن است که نماز جمعه را میخوانند و نماز عصر را کس دیگری میخواند. امروز اما ایستادند و خود نماز عصر را هم خواندند. هیچ عجلهیی برای ترک مصلا در کار نبود...
خبرش از بیروت و از لبنان میرسید که این جا و آن جا نشستهاند و گفتهاند: ایران، سید حسن را فروخت. ما خون دل میخوردیم، اما پادزهرش را خود حضرت رهبر زد که دو خطبه زیر آسمان طهران سینهاش را سپر کرد. امروز سید علی حسینی خامنهیی، چه قدر برایم سیاووش بود...
بعد سید حسن شادیهامان مانند کبریت نمکشیده شده است؛ از جا در میآید، جرقهیی میزند اما گر نمیگیرد و گرم نمیکند. به شیخ میگفتم: روزی میآید که در ضاحیه از ته دل خوشحال باشیم؟ شبیه سال ۲۰۰۰ یا ۲۰۰۶...
میگویند: در وضعیت جنگی با اسرائیل دیگر نباید پی اقامهی حجاب بود. نمیفهمند که جنگ ما با اسرائیل و با امریکا بر سر هماین اقامهی حجاب شرعی و شریعت محمدی است؟ نمیفهمند...
با شلیک نخستین گلوله از طرف اسرائیل به ایران، این ابطالطلبهای سکولار که در پوست هواداری از حکومت اسلامی فرو رفتهاند بر میگردند به تنظیمات کارخانهشان...
وفاق بر قدرت منهای شریعت، هماین گفتاری است که از اصلاحطلب و اصولگرا و حتا عدالتخواه شنیده میشود: برای غلبه در جنگ با اسرائیل خاکریز اقامهی حجاب شرعی را خالی کنیم...
تلاش تازهی ابطالطلبهای ایرانی بازتعریف آن چه مقاومت خوانده میشود بر محور قدرت است و با کنار نهادن شریعت. این تقریر سادهیی از عرفیسازی امر مقاومت است...
ایدهی کانونی ابطالطلبهای سکولار ایرانی، چه اصلاحطلبشان و چه اصولگراشان و چه عدالتخواهشان، تعلیق شریعت و تعطیل اقامهی آن است، حال به بهانهی معیشت یا امنیت یا حتا مقاومت...
اسرائیلستیزی موسمی ابطالطلبهای سکولار ایرانی مقوا است؛ در نیامده است. اگر آمده بود که ستیزشان با ابلیس اصغر به ستیز با ابلیس اکبر و طاغوت اعظم، امریکا، امتداد مییافت، که نمییابد...
ما تحمل مشت کیان پوشالی اسرائیل را داریم؛ اسرائیل توان کشیدهی چپ و راست ما را دارد؟ یا چه...
ایدهی سلاح اتمی جمهوری اسلامی ایران مصداق آشنایی آن چیزی است که انقلاب منهای فقاهت میخوانیمش...
شرعی جنگیدن آن سان کار شگرفی است که توصیف حضرت رهبر از حاج قاسم هماین بود: شرعی میجنگید. و سادهترین توصیف مدافعان سلاح اتمی هماین است: شرعی نمیجنگند...
مسألهی اول ما هنگامی که ازالهی اسرائیل باشد و نه اقامهی اسلام، طبیعی است که حجاب را مختل انسجام در این جنگ بدانیم یا پی ساخت سلاح اتمی در آن برویم...