انتمای نیروهای امت به الگوی بیعت عقبه است؛ ملیگرایانی که هویت خود را از پیمان وستفالیا میگیرند اما در پسآی نبرد طوفانالأقصی باید فهمیده باشند که به چه تار عنکبوتی تکیه کردهاند...
این یکدو روز که فرستادهی امریکا برای پیگیری آتشبس در لبنان بوده است نه اسرائیل بیروت را زده و نه چندان صدای پهپادهای آن میآمد. تقریر شیخ نعیم از طرح امریکا دقیق بود: آن چه با جنگ روی زمین به دست نیاوردهاند را روی میز مذاکره میخواهند به دست بیاورند. برجام به یادم میآید...
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. این که میشنویم که ایرانیها پشت سید حسن نصرالله و حرکت حزبالله را خالی کردند یکتکه یاوه نیست؛ توصیف کنش خط استحسان در ردههای کشوری و لشکری ما و کارگزاران سکولار نظام است؛ هر چند دامن خط اجتهاد و کارگزاران مکتبی نظام پاک از این ننگ بوده است...
روزهای نخست که ایرانیها را در لبنان توجیه میکردم، میگفتم: راهبرد اسرائیل تبدیل جبل عامل به بلندیهای جولان دیگر است. با موشک خوردن کتابخانهی نسخ خطی آن آیتالله شیعی یا کشته شدن آن باستانشناس صهیونی دیگر معطل تبیین نظری نیستیم و هماین توصیفهای میدانی به کفایت صریح است...
بنیادگرا کسی است که در توهم دفاع از سنت و شریعت بر فقاهت و ولایت شمشیر هم میکشد؛ نسخهی معاصر مذلالمؤمنینگوها...
شریعتمدارها با عرفیسازهای بدعتگزار به جهنم نمیروند. شریعتمدارها با بنیادگراهای سنتبسنده به بههشت نمیروند...
تفاوت شریعتمدار از بنیادگرا نه ارجاع به سنت است و نه ادعای نهضت است؛ در دست داشتن حجت است...
جورابقرمزها لات کوچهی خلوتند؛ قد قمهشان به کوتاهی خودزنی است. کف جنگ جهود با شیعه در جنوب لبنان چشم میدوانم تا حاضر به رزم ببینمشان و خبری از کبادهکشهای ولایت و برائت و رفض نیست...
اشکال لبنانیها در بارهی خالی شدن پشت سید حسن نصر الله و حرکت حزبالله از طرف ایرانیها پاسخ ملی ندارد. امی بهشان پاسخ میدهم: ایران دو امت در یک ملت است؛ امت اسرائیل به زبان پارسی در دولت-ملت ایران نه هیچ گاه پشت شما بوده است و نه خواهد بود؛ درست مانند قواتچیهای خودتان...