این طور به نظر میرسد که کارگزاران سکولار نظام برجام منطقهیی و تهیسازی پهنهی لیطانی تا فرات از تشیع مصطفوی را به صورت نانوشته به کیان موقت اسرائیل سپردهاند و خود بر بستن با امریکا و برجام اتمی برای جمعآوری غنیسازی از خاک ایران اسلامی متمرکز شدهاند...
در همآن هنگامی که شیعیان مکتبی لبنان در جنگ وجودی در مرز فلسطین درگیر سهمناکترین نبردها با ارتش اسرائیلند، شیعیان سکولار ایران پی شانه خالی کردن از پاسخ به حملهی مستقیم ارتش اسرائیل به عمق طهرانند. محور مقاومت، خروج از ملت مقاومت است که هنوز وارد امت مقاومت نشده است...
طی دههها الگوی جنگی اسرائیل تاخت برقآسا بوده است. در پسآی نبرد طوفانالأقصی اما با اسرائیل تازهیی مواجهییم که اکنون با الگوی جنگی دیگری میجنگد: مرگ یکبار، شیون یکبار...
انتمای نیروهای امت به الگوی بیعت عقبه است؛ ملیگرایانی که هویت خود را از پیمان وستفالیا میگیرند اما در پسآی نبرد طوفانالأقصی باید فهمیده باشند که به چه تار عنکبوتی تکیه کردهاند...
این یکدو روز که فرستادهی امریکا برای پیگیری آتشبس در لبنان بوده است نه اسرائیل بیروت را زده و نه چندان صدای پهپادهای آن میآمد. تقریر شیخ نعیم از طرح امریکا دقیق بود: آن چه با جنگ روی زمین به دست نیاوردهاند را روی میز مذاکره میخواهند به دست بیاورند. برجام به یادم میآید...
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. این که میشنویم که ایرانیها پشت سید حسن نصرالله و حرکت حزبالله را خالی کردند یکتکه یاوه نیست؛ توصیف کنش خط استحسان در ردههای کشوری و لشکری ما و کارگزاران سکولار نظام است؛ هر چند دامن خط اجتهاد و کارگزاران مکتبی نظام پاک از این ننگ بوده است...
روزهای نخست که ایرانیها را در لبنان توجیه میکردم، میگفتم: راهبرد اسرائیل تبدیل جبل عامل به بلندیهای جولان دیگر است. با موشک خوردن کتابخانهی نسخ خطی آن آیتالله شیعی یا کشته شدن آن باستانشناس صهیونی دیگر معطل تبیین نظری نیستیم و هماین توصیفهای میدانی به کفایت صریح است...
بنیادگرا کسی است که در توهم دفاع از سنت و شریعت بر فقاهت و ولایت شمشیر هم میکشد؛ نسخهی معاصر مذلالمؤمنینگوها...
شریعتمدارها با عرفیسازهای بدعتگزار به جهنم نمیروند. شریعتمدارها با بنیادگراهای سنتبسنده به بههشت نمیروند...
تفاوت شریعتمدار از بنیادگرا نه ارجاع به سنت است و نه ادعای نهضت است؛ در دست داشتن حجت است...
جورابقرمزها لات کوچهی خلوتند؛ قد قمهشان به کوتاهی خودزنی است. کف جنگ جهود با شیعه در جنوب لبنان چشم میدوانم تا حاضر به رزم ببینمشان و خبری از کبادهکشهای ولایت و برائت و رفض نیست...
اشکال لبنانیها در بارهی خالی شدن پشت سید حسن نصر الله و حرکت حزبالله از طرف ایرانیها پاسخ ملی ندارد. امی بهشان پاسخ میدهم: ایران دو امت در یک ملت است؛ امت اسرائیل به زبان پارسی در دولت-ملت ایران نه هیچ گاه پشت شما بوده است و نه خواهد بود؛ درست مانند قواتچیهای خودتان...
سرطان اسرائیل را داستاننویسها و سینماگرها و حقوقدانها درمان نکردند، که دامن زدند. چارهی این سرطان سرریز کرده تفنگدارها است...
شیخ گفت: رتوریک حریف فکت نیست؛ برای زدایش شبهه و فتنه میان امت، جای آن که از نداشتن رسانه در لبنان بنالید، دولت در ایران را بدارید که موشکهای انتقام را زنده به گور نکند...
تنها یک فقیه حق تقریر یک فقیه را دارد؛ این یعنی تقریر عرفی نافقیه از بیان شرعی ولی فقیه برای هیچ کس حجت نمیآورد...
خط استحسان اگر روی خط اجتهاد بود میدانست که تبویب بیان فقیه و وصی و نبی هم به مراتب تفقه است...
این مدعیان چرخش راهبردی، که برای بقای ایران اسلامی حرف از تغییر دکترین اتمی میزنند اما جنم خروج از بینههای وستفالیایی را ندارند را جدی نگیرید...
سقوط دیر میماس نمای سادهی جنگ نجیبانهی حرکت حزبالله در لبنان با ارتش اسرائیل است. روستایی صلیبینشین مشرف به جادهی مرجعیون به نبطیه که رزمندههای شیعه جنگ را به آن جا نکشیدند تا زیر ضرب نرود، و جهود صهیونی از همآن جا به شمال نفوذ کردند...
زیر صدای پهپاد ارتش اسرائیل، اذان رسیده بود به حي علی الصلاة که ضاحیة لرزید. گفته بود: حارة حریک را خواهد زد. در ذهنم گذشت که کار ستادیهای طهراننشین از اینها رد شده است و شاید تنها با الصلاة خیر من النوم سامان بگیرد...