امارت اموی سوریه همآن قدر مکتبی است که عموزادهاش: امارت قبائلی طالبان در خراسان و برادر بزرگش: امارت سعودی حجاز...
سرکردهی امارت سلفی سوریه ممکن است رسانه خوانده باشد اما سررشتهیی از رساله ندارد. هماین است که به همآن راحتی که در جوانی سلفی شده است، در پسآی آن سکولار هم خواهد شد که شده است...
آن چه در ایران برابر متشرعین صفآرایی کرده است ورای فسق است، فجور است؛ ورای کفر است، جحد است...
امارت اموی سوریه بی آن که با کیان موقت اسرائیل بجنگد با آن به صلح رسیده است. تسنن صهیونی نطفهاش با تطبیع بسته شده است...
شورای عالی امنیت ملی از اساس فاقد صلاحیت دخالت در اقامهی نرم تا سخت شریعت امی است...
آن امنیت ملی که مساوق با نقض شریعت امی باشد چیزی بیش از طاغوت جاهلی نیست...
رگههای جاهلیت جا خوش کرده در بدنهی جمهوری اسلامی با همآن دستفرمانی که زنهای ناملتزم را به ورزشگاه مردهای نیمشلوارپوش فرستادند، موشکهای وعدهی صادق را در پایگاههای زیرزمینی زنده به گور کردند و پی پشتبانی از هرزهپوشی شریعتستیزها کف کوچه و کافه و آکادمی آمدهاند...
دستگاه تحلیل کارگزاران سکولار نظام دست بالا آکادمیک است و از اساس مکتبی نیست، اگر نه به این گزارهی سر و ته نمیرسیدند که اقامهی شریعت محمدی و حجاب شرعی تهدید امنیت ملی است...
در دارالکفری مانند آکادمی ممکن است اقامهی شریعت انکار امنیت باشد...
هیچ، و هیچ یعنی هیچ، کس از کارگزاران حکومت اسلامی از احتجاج شرعی معاف و بر کنار نیست؛ حتا شما سردار تازهسکولار...
دانشگاه دارالکفر است؛ دانشکدههای دوگانهسوز الاهیات حتا به شرک میکشند...