حرکت پیاده از خانه ایدهی سادهیی دارد: هر شیعه، شده یک بار در عمر از خانهی خود تا خانهی امام پیاده برود...
گاهی اوقات باید دست نگه داشت و سینه نزد؛ گاهی اوقات باید روضه نخواند و شور نگرفت. خانهی علی در کوفه برای شیعه تنها بهت و سکوت میخواهد...
با پای خودمان به در خانهی امام برویم؛ این تقریر سادهی حرکت پیاده از خانه به عتبه است...
از مدینهی زائر به طرف عتبهی کربلاء آدمهای مسیر را مرور کردم و به یاد آوردم تا در راه با من باشند؛ از آنها که نیابت زیارت داده بودند تا آنها که متلک پرانده بودند. از مزار میثم به طرف عتبهی نجف خویشانم را مرور کردم و به یاد آوردم تا در راه با من باشند؛ دیدهها و ندیدهها...
گامهای آخر حرکت پیاده از خانه به عتبه از قم تا کاظمیه تا کربلاء تا نجف، در شارعالرسول را به نیابت که پیاده میروم و پا به صحن علوی مینهم؟ پاسخش برایم آنی بود که سالها پیش اربعین و ظرفیت تمدنی آن را کشف کرده بود و از آن سال هنوز به عراق نیامده بود: سید علی حسینی خامنهیی...
امریکاییهای اشغالگر خیلی پیش از آن که پای ما به جادههای پیادهی اربعین برسد، برای آن نام هم انتخاب کرده بودند: التنین الاسود/افعی سیاه...
پس از نماز نقشه را میبینم و به عادت جمع میکنم تا به جاده بزنم؛ جادهی بیادهی موسم اربعین امسال اما تمام شده است و من در انتهای آن در ابتدای شارعالرسول نجفم. چه میکنم؟ مبدأ حرم رضوی و معبر سومار و موعد عصر عاشوراء برای شروع پیادهروی موسم بعد را بررسی میکنم؛ چلهی حکمت...
آیندهی حرکت پیاده از خانه به عتبه بر دوش پاکها و ترکها است؛ اینها پیادهروی عمیق اربعین را تا عمق شبهقارهی هند و ساحل اقیانوس آرام خواهند برد و آنها تا عمق اروپای غربی و ساحل اقیانوس اطلس...
از سامرای عراق پیاده تا زینبیهی سوریه رفتهاند؛ یک کاروان از ناصریه. مسیر برگشت آن را از رأسالناقورة باید رفت، به بیروت به دمشق به تدمر به آلبوکمال به موصل به سامراء به کاظمیه به کربلاء به نجف...
پیاده از خانه به عتبه که میروی، پیاده از عتبه هم به خانه بر میگردی؟ میگفتم: نه، این قدرها حزباللهی نیستم؛ و آن روایتهای فضیلت بازگشت پیاده به خانه از عتبه ته ذهنم خلجان میکرد. تا این بار که پیاده از خانه به عتبه رفتم و پیاده از عتبه به خانه برگشتم؛ به خانهی پدری، کوفه...