eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.9هزار دنبال‌کننده
429 عکس
31 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
آن که دفاع از خرم‌شهر در آستانه‌ی سقوط را رها کرده و با عقب‌نشینی از دشت خوزستان پی جنگیدن در کوه‌های لرستان است در خرم‌آباد پای نبرد خواهد ماند؟ تجربه تاریخی ما می‌گوید: به آن‌ها که جبهه‌ی حجاب شرعی را رها کرده‌اند و با عقب‌نشینی پی حفظ عقبه‌ی حکومت شرعی استند خوش‌بین نباشیم...
نتیجه‌ی فهم استحسانی بیان نبی و وصی را در انحراف‌های عقیدتی ریز و درشت در تاریخ دیده‌ییم. این جریان مذهبی‌های صورتی معاصر ایرانی هم که اجتهاد را در فهم فقیه و ولی وانهاده‌اند و محکم و متشابه آن را تفسیر به رأی می‌کنند، عاقبت به‌تری در انقلاب از پدران منحرف از اسلام خود ندارند...
اگر بر آنید که روند شرعی‌سازی در جمهوری اسلامی ایران ساختن چرخ مربع است، دستار گرد روی سر‌تان را بردارید و با کلاه شاپو یا کلاه سیلندر به عرفی‌سازی‌تان ادامه دهید...
فأما الذین في قلوبهم‌ زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه. آخوندهای پروانه‌یی و پامنبری‌های صورتی‌شان راست‌کیش نیستند؛ هم‌این است که برای پیچاندن شریعت محمدی و حجاب شرعی، متشابهات بیان ولی فقیه را تفسیر به رأی می‌کنند تا از زیر محکمات بیان ایشان در بار‌ه‌ی اقامه‌ی آن در بروند...
این مؤمنین عرفی که حجاب شرعی و شریعت محمدی مسأله‌‌شان نیست، مسأله‌شان چه است؟ قدرت...
عدالت در طول شریعت است و نه در عرض آن؛ درست مانند مصلحت. آن عدالت که خود را عدیل شریعت می‌داند و حتا حاکم بر آن، صنم است؛ چیزی از جنس بت‌های سنگی مشرکان حجاز تا یونان...
عدالت گسسته از شریعت اگر ممکن است، چه نیازی به نبوت است؟ یا وصایت...
عدالت‌طلب‌های عرفی برای دور زدن شریعت قدسی دست به عقلانیت می‌گیرند؛ زیر پای‌شان اما این جا خالی می‌شود که به تعداد آدم‌ها عقل و عقلانیت داریم...
حجت هم‌آن عقلانیت قدسی است. عدالت‌طلب‌های عرفی عقل شل و ول و یله‌شان به هر چه قد بدهد، دستش از قدسیت و حجیت کوتاه است...
تکیه‌ی کلام عدالت‌طلب‌های عرفی و چپ‌های مسلمان‌تبار اشعری خواندن شریعت‌مدارهای انقلابی است. نکته آن است که آن قدر کلام اسلامی نخوانده‌اند که بدانند اشاعره جبرباورند و از جبرباوری انقلابی‌گری در نمی‌آید...
نماینده‌ی سرخ مجلس آن است که به اعتبارنامه‌ی نام‌زدهای صورتی انتخابات که با لگد زدن به شریعت محمدی، از حجاب شرعی تا حکومت شرعی، رأی حرام جمع کرده‌اند و به زیر سقف بهارستان رسیده‌اند رأی مثبت ندهد...
لگد زدن نام‌زدهای سکولار انتخابات مجلس شورا به شریعت محمدی، از حجاب شرعی تا حکومت شرعی، منطقی قدیمی دارد: جنبش فواحش اکنون پس از شکست در فشار از پایین پی چانه‌زنی از بالا آمده است...
عدالت‌طلبی عرفی تازه‌ترین نسخه‌ی بت‌پرستی است...
عقل اگر یک عقل شد، عدل هم یک عدل می‌شود؛ اگر نه عقل‌ها داریم و عدل‌ها...
صندوق رأی نسخه‌ی معاصر طشت بیعت است...
درشت‌ترین مشترک لفظی میان معتقدان به نظام هم‌این خود نظام است. هن‌گامی که از نظام و حفظ نظام و تصمیم نظام و رأی به نظام و فدا شدن امام برای نظام می‌گوییم مرادمان نظام شریعت است یا نظام قدرت؟ یا چه..
دوقطبی درست کردن با غزه و سیستان یا لبنان و ایران گفتار تشیع صهیونی است...
اصول‌گرایی واکنش به جریانی بود که اصلاح‌طلبی خوانده می‌شد و عدالت‌طلبی خط سوم میان آن‌ها. اکنون هر سه گفت‌مان به ته خط رسیده‌اند و تمام شده‌اند. تقریر ساده‌ی این که جبهه‌بندی‌‌ها و سیاهه‌نویسی‌های انتخابات مجلس دوازدهم از چه فاقد گفتار سیاسی است و ایده ندارد، چه رسد به وعده...
نیم قرن است که چپ‌های مسلمان و عدالت‌طلب‌های عرفی از مفصل‌بندی با امر سنت ناتوانند و هم‌این است که جای نهضت یک در میان سر از بدعت در می‌آورند؛ این تقریر ساده‌یی است که انقلاب اسلامی به زعم آن‌ها از چه هیچ‌ چفت و بستی با جمهوری اسلامی ندارد...
انتخابات مجلس دوازدهم تا این جای کار فرقه‌یی پیش آمده است و نه مدرسه‌یی. کمابیش فکری در کار نیست و به هوای این فرد و آن فرد می‌خواهیم رأی بدهیم...
سال‌ها سازمان‌دهی سلبی معتقدین به نظام کار را به این جا رسانده است که بیر‌ون از لاک دفاعی جانمایی ندارند. هم‌این است که در انتخاباتی که معارضین نظام کم‌رنگند ایده‌ی ایجابی برای آوردن مردم پای صندوق رأی از آن‌ها نمی‌یابی...
هن‌گامی که کسانی در عمق عقبه‌ی جمهوری خود را نوک جبهه‌ی انقلاب می‌خوانند، با چه ماهیتی طرفیم؟ سنت؟ نهضت؟ نه؛ نشست، رسوب، لای...
ما انقلاب اسلامی را ترجمه‌ی islamic revolution می‌دانیم؟ نه. هم‌این است که جمهوری اسلامی بر آمده از آن را هم ترجمه‌ی islamic republic نمی‌دانیم. مشترک لفظی انقلاب، مشترک لفظی جمهوری...
جمهوری اسلامی در طول حکومت اسلامی و خلافت اسلامی است؛ جمهوری اسلامی در عرض حکومت اسلامی و خلافت اسلامی نیست...
هن‌گامی که جمهوری در جمهوری اسلامی را فرنگی و یانکی می‌فهمیم و خلافت در خلافت اسلامی را سنی و اموی می‌فهمیم، طبیعی است که جمهوری اسلامی، در چهارچوب شیعی و امامی آن، هم‌آن خلافت اسلامی نخواهد بود...