از لبنان تا ایران، شیعه درگیر یک جنگ وجودی است؛ از دولت اسرائیل تا دولت ایران بر ظاهر و باطن حیات شیعه لشکر کشیدهاند...
جمهوری اسلامی ایران اگر مانند جمهوری اسلامی پاکستان یا جمهوری اسلامی موریتانی اسمی بشود، هیچ نیروی مکتبی برای این حکومت سکولار جلوی گلوله نخواهد رفت...
امویها از دورهی پدربزرگشان امیه تا پدرشان معاویه هیچ گاه پی اقامهی شریعت نبودهاند که اکنون در دولت اموی سوریه پی این کار باشند...
جمهوری اسلامی ایران اگر اسمی بشود و سکولار باشد و نه مکتبی، طاغوت است. با طاغوت باید جنگید، پارسی میخواهد باشد یا عبری...
دولت مفلوک الغارات، اگر سر عمل به اسلام را ندارد ناگزیر باید گورش را به همآن اتاق عملی که از آن آمده است گم کند...
جمهوری اسلامی کی تمام میشود؟ هنگامی که آخرین فشنگ آخرین خشاب آخرین انقلابی تمام شود...
کنار موکب روضة الحوراء نشسته بودیم و آن رزمندهی لبنانی عکس نشانم میداد و با شیخ محییالدین مکارم شیرازی هم در ریف بیروت ایستاده بود. نگفتم که شیخ را از جادهی خردلی تا زیر پای ارتش اسرائیل در خیام هم بردهییم و همآن جا نماز جماعت هم خواندهییم؛ و چه آقازادهی جگرداری بود...
شریعت محمدی مسألهی امویهای متأخر تا مقدم حاکم بر شام نبوده است، نیست، نخواهد بود...
گرفتن کاه از دهان مورچه محتاج اذن شرعی است چه رسد به چکاندن ماشه بر سینهی اهل قبله. امر قومی یا امر ملی حاوی حجت فقهی تصرف شرعی بر هیچ چیز نیست، و امت در ولایت است که میتواند بکشد و کشته شود؛ و دههها پیش اهل کتاب حاضر در جبهههای جنگ با عراق هم زیر این ولایت شیعی جنگیدهاند...
امر ملی اگر ذیل امر امی باشد انکار نمیشود؛ میشود قری و امالقرای امت. و هماین است امر قومی که ذیل آن امر ملی در ذیل است...