شبها در بیتالطائب بعد از نماز جماعت، هر از گاه شیخ مهدی از خاطرات سالهای جنگش میگفت، و گردان حبیب که او معاونش بود. یک در میان غصهمان میگرفت که چهها میشد که بشود اما نشد. همآن روزها از او این روایت را بسیار میشنیدیم: خدا به عجلهی بندهاش عجله نمیکند...
نقشهی راه ما احیای بیادهی قدس است؛ حرکت پیاده از خانه به عتبهی بیتالمقدس، با عبور از کربلاء، رطبه، طربیل، زرقا، عمان و رود اردن...
زورچپان را شنیدهییم. شهرکنشینهای زورچپان صهیونی در فلسطین اشغالی را چه باید خواند؟ زورنشین...
از همآن ایرانیهایی بودند که خودشان را در لشکر فاطمیون جا کرده بودند و در سوریه جنگیده بودند. آن گروه مشهدی اکنون با همآن دستفرمان خودشان را به بغداد رسانده بودند، به امید جنگ با اسرائیل. به شیخ به شوخی و جدی گفتم: اینها را باید به پشت مرز تنف فرستاد...
پرسید: پدر و مادرم نمیدانند به عراق آمدهام و تصور میکنند سر درس دانشگاهم، اکنون نمازم را باید کامل بخوانم؟ آخرین بار که این پرسش شرعی را پاسخ دادم در آن پادگان در گیلان در دورهی کشوری آموزش رزمندههای راهی سوریه بود...
سالها پیش از عشائر شیعهی سامرا شنیده بودم که انفجار حرم عسکریین کار امریکاییها بود. دیشب شیخ هم تأیید کرد که کار همآنها بوده است، و اگر نه سامرا دوسه سال در اشغال القاعده بود و کسی متعرض حرم نشد...
نیمهشب بغداد نشستهامان تمام شد. رمق و مرقمان کشیده شده بود. شیخ علی اما تازه میخواست به کاظمیه برود و زیارت کند و از آن جا خودروی کرایه برای نجف بیابد تا فردا صبح سر وقت سر درس باشد؛ طلبههای ممحض مجاهد...
در بیکاری بعد صبحانه یک بار مسیر حرم کاظمیه به مسجد براثا به جامع امطبول را با رفقاء مرور میکنیم. حرفم آن است که از جادهی نجف به کربلاء دل بکنند و سال بعد موکبهای دانشجوییشان را به این مسیر بیاورند و حتا اردوهای جهادیشان را به حاشیههای بغداد...
عراقیها اگر میتوانستند در خیابان پاستور طهران یا خیابان انقلاب موکب فرهنگی بزنند و هفت رقمی زائر به آن جا بیاورند چه میکردند؟ و یانکیها و فرنگیها. این حال ما ایرانیها با محور خسروی به بغداد و با محلهی کرادهی بغداد است که کاری با آنها نداریم و موکبی در آن جا نداریم...
با رفقائی که سابقهی جنگ شهری در شام را دارند در شبستان مسجد نشستهییم و امکان ورود ارتش اسرائیل به باریکهی غزه را بررسی میکنیم. تنها گزینهیی که این رهیافت را ممکن میکند خریت آن ارتش است...
اسرائیل که از ورود نیروهایش به غزه میگوید هر از گاه داریا به یادم میآید؛ شهری روی زمین متعلق به ما بود و زیر زمین کمابیش متعلق به هماین حریف...
کیان رفوناپذیر اسرائیل اگر بر این واقعیت میدانی قدری تأمل میکرد که حماس سنی اندکی سلفی سرعتگیر توسعهی روزاروز حرکتهایی شیعی در فلسطین مانند حرکت صابرین است، چندان برای نابودی این حرکت در غزه حرص نمیزد...
نسخهی رسیدن به فلسطین اشغالی و پس گرفتن مسجد اقصا چه است؟ خدای رحمت کند آن که برخیزد و یک قدم پیش آید...
امریکاییها استان الانبار را حیاط خلوت خود میدانند؛ هماین است که به کسی اجازهی نزدیک شدن به خصوص تنف و عموم مرز اردن را نمیدهند و عراقیهایی در دولت هم نمیخواهند امریکاییها را ناراحت کنند؛ میماند حشد و حوضش...
پایگاه تنف تکرار تجربهی تأسیس اسرائیل در فاصلهیی نزدیکتر به ایران و در قلب محور مقاومت است...
در عراق برخی عراقیها نمیخواهند امریکاییها را ناراحت کنند و برخی ایرانیها نمیخواهند عراقیها را ناراحت کنند. نتیجه؟ در عراق برخی ایرانیها ایرانیها را ناراحت میکنند...
خلاف حزبالله در لبنان، حشدالشعبی در عراق یک ماهیت منسجم و بسیط نیست. درست مانند ساختار قبائلی عراق این نهاد نیز ریختاری جزیرهیی دارد؛ و در بسیاری مسیر کار در عراق از آبراهههای پیچاپیچ میان این جزیرهها میگذرد...
طوفان بلاحدود. موج دوم حرکت راویان مقاومت از ایران به عراق تا مرز اردن؛ از مبدأ طهران و قم مقدسه. اگر راوی حرفهیی استید و اگر امشب عازمید، پیام بگزارید...