eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
3هزار دنبال‌کننده
404 عکس
30 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
رسانه ته خط روایت است؛ روایت از معنا کردن شروع می‌شود، از تأویل؛ تا ته کار برسیم به تبلیغ...
کمابیش کم‌بود رسانه نداریم، کاستی ما ایده است. تأویل نمی‌کنیم و نه این که تبلیغ نتوانیم کرد. مشکل ما معنا است...
این روزها در سازمان رزم ما به یکان ش.م.ه، یکان جنگ‌های نوین هم می‌گویند؛ این گفتار تا پیش از نو شدن جنگ‌ها با نبرد نوین رایان و نبرد نوین روایت درست بود و اکنون نیست...
پیش‌برد جنگ روایت با یکان روابط عمومی یا یکان جنگ روانی کاری از سنخ پدآفند هوایی با سلاح ۱۴.۵ و ۲۳ است...
بیست‌وهشتم آذر سال‌روز شهادت سمیر القنطار است. سمیر از آن عملیات چریکی در جوانی تا سه دهه حبس در زندان اسرائیل و درس خواندن، تا شیعه شدن و آزاد شدن به دست حرکت حزب‌الله، و تا شهادت در دفاع از حرم در دمشق نمودار یک مجاهد خسته‌نشو است؛ که اکنون در ابتدای روضة‌الحورای بیروت آرمیده است...
ایده‌ی بازتعریف سهره‌ی شبانه به حلقه‌ی مباحثه را اول بار از ره‌بر شهید حرکت حزب‌الله، سید عباس موسوی، شنیدم. دی‌شب در پیاده‌رو گله‌گله جمعیت نشسته بود و قلیان می‌کشید و‌ با گوشیش ور می‌رفت، و داخل کافه انبوه جوان‌ها تنگ نشسته بودند و در باره‌ی مسأله‌های اساسی‌شان داغ بحث می‌کردند...
فیل‌سوف مدرسی مسأله ندارد؛ هم‌این است که گرفتار حاشیه است...
آکادمی برای تفرعن ساخته شده است و نه تعبد...
این طلبه‌های دوزیست که بی توبه از آکادمی مدرن پا به حوزه‌ی شرعی می‌نهند، ممکن است عرض درس‌های آن را به سرعت طی کنند اما هر چه بگذرد به عمق حرف‌های آن نمی‌رسند؛ و تو بگو ذائقه‌ی شریعت ندارند..‌.
اجتهاد ملکه‌ی وجودی است و نه رایانه‌ی جیبی. هم‌این است که آخوندی که رفتارش یک‌تکه اباحه و استحسان است بی‌نیاز از اختبار اجتهاد است...
این طور که این روزهای اخیر پهپادهای اسرائیلی شبانه‌روز بالای سر بیر‌وت در رفت و آمدند، یا پی ترساندن سیاست‌مدارها در بعبدایند و یا پی مکان مناسب برای شلیک هش‌دار در ضاحیه‌. اولی در لبنان نیاز به پهپادکشی ندارد، و‌ هم‌این است که منتظر نخستین موج انفجار در ضاحیه‌ی بیروتم...
حجاب شرعی خاک‌ریز نخست است؛ جبهه است. کسی که این را نفهمد در خط آخر حکومت شرعی و عمق عقبه با لگد دش‌من بیدار خواهد شد...
شیعه در لبنان کمابیش اقامه‌ی سخت و حتا نرم حجاب را از ابتدای هزاره‌ی سوم رها کرده است. دی‌شب که با نگرانی در باره‌ی مبارزه با هم‌جنس‌بازی بحث می‌کردند جایش نبود که به‌شان تذکر بدهم بند را بیست سال پیش آب داده‌یید...
ظاهر کار برای انسان لبنانی‌ مهم است؛ این است که حتا در روستاهاشان احساس مخروبه و متروکه بودن که در روستای ایرانی داریم را نداریم؛ یا آن رفیق ما پذیرایی خانه‌اش را تمام و تزیین کرده بود و برای تکمیل باقیش صبر می‌کرد. صندوق کمک به جبهه‌ را این سفر دیدم، و در ایده و اجراء پسندیدم...
ارادتی به سلاح ساچمه‌زن ندارم؛ دورزن و دقیق‌زن نیست. آن خانه‌ی روستایی در دل کوه‌ها آن قدر پرت بود که اگر کسی بالای سرم هم می‌آمد باز معلوم نبود صدا به جایی برسد. میزبان برای قوت قلب این را آورد و خودش رفت. نس‌کافه‌ی ویار صبح را پای تخت نهادم و حتا مسلحش نکردم و خوابیدم...
حمل سلاح در لبنان روی کاغذ مختص به ارتش است، اما در واقعیت طائفی این جا همه سلاح دارند. این دعوای خلع سلاح مقاومت هم بر سر سلاح سنگین حرکت حزب‌الله است و نه سلاح سبک. مشکل دولت لبنان و دیگر دولت‌ها آن است که از چه حرکت حزب‌الله چندمین قدرت موشکی و پهپادی دنیا است؟ و نباید باشد...
از عراق تا شام دولت توان حمایت از شیعه را ندارد و آن‌ها سلاح‌ خود را حفظ کرده‌اند و اگر نه دیگران آن‌ها را در جا خواهند درید. فکر می‌کنم که اگر دولت ما با هم‌این شیب منفی پشت مکتبی‌ها را برابر سکولارهای درنده‌ی ایرانی خالی کند، دیر یا زود سلاح‌ آن‌ها هم از گنجه‌ها در خواهد آمد...
آن که ام‌روز با حجاب شرعی مبارزه می‌کند، فردا با حکومت شرعی مبارزه خواهد کرد. آن که ام‌روز از دفاع از حجاب شرعی شانه خالی می‌کند، فردا از دفاع از حکومت شرعی شانه خالی خواهد کرد. تخم‌مرغ‌دزد، شترمرغ‌دزد می‌شود...
نسل تازه‌ی آخوندهای پروانه‌یی، که لانه‌شان شبکه‌های اجتماعی ایرانی است، شاید از نسل‌‌های پیش در محیط رایان و عیان که ضد انقلاب شناخته می‌شدند بسی خطرناک‌ترند. تلاش این جانمازآب‌کش‌های دستاربند استحاله‌ی معنای انقلاب از ماهیتی سخت و سرخ و راسخ به ماهیتی ژله‌یی و صورتی و چرک است...
جدای هادی، که خود طلبه است، هیچ آدم دانش‌گاه را روی خط و حتا پشت خط مقدم ندیده‌ام که این جنگ برایش محل مطالعه باشد. هادی را سفارت به عنوان خبرنگار می‌شناخت و من که توضیح می‌دادم چه گونه از معرکه، نظریه تولید می‌کنیم برای‌شان غریب بود. آکادمی ایرانی گسسته از معرکه‌های ایران است...
تفاوت نیروی ویژه با نیروی پیاده در نمره‌ی تیر یا تجهیزات نیست که کمابیش یکی است؛ تفاوت شیوه‌ی زیست آن‌ها در جنگ است. این سفر آن حرف فرمان‌ده گردان تکاور لشکر هفده در سوریه در گوشم زنگ می‌زند. تلاشم آن است که در جنوب رود لیطانی و شمال آن زیستار جمهور مقاومت و رزمنده‌ها را بفهمم...
خیل خبرنگارهای پروازی خسته شده‌اند و برگشته‌اند؛ جامعه‌شناس‌های پروازی که از اساس نیامدند. جنگ با اسرائیل هم‌آن طور که انتظارش می‌رفت فرسایشی شده است؛ تنها هم‌آن اندک آدم‌های پیاده مانده‌اند که سال‌ها پیش از جنگ مسأله‌شان مقا‌ومت بود و این مسأله، حین جنگ و پس از جنگ ادامه دارد...
فربهی مناسک اگر مصداقی داشته باشد هم‌این بدعت تبریک گفتن شب یلدا است. کدام نبی یا وصی این شب را تبرک کرده است؟ یا چه...
پای ثابت غرناله‌های این فیل‌سوف‌ها و فیل‌سوف‌های دین هم‌این است که از چه ما به قدر یک روضه‌خوان در اداره‌ی ایمان مردم سهم نداریم؟ ماه‌ها بی‌تفاوتی‌شان کف نسل‌کشی مسلمان‌ها در جنگ اسرائیل با غزه را که می‌بینم به مردم حق می‌دهم که برای تأملات روزهای صلح این‌ها تره هم خرد نکنند...
دانش‌گاه المعارف در حرکت حزب‌الله لبنان دانش‌گاه امام صادق ایران را به یاد می‌آورد و دانش‌گاه رضوان، دانشگاه امام حسین. با این همه درست مانند مسیر پل مدیریت و پل حکیمیه تا پل آهن‌چی، مسیر ضاحیه بیروت تا حاشیه‌ی رودخانه‌ی قم نیز بسی خط‌چین است و چهارچوب سنت‌مندی به چشم نمی‌آید...