آن که دفاع از خرمشهر در آستانهی سقوط را رها کرده و با عقبنشینی از دشت خوزستان پی جنگیدن در کوههای لرستان است در خرمآباد پای نبرد خواهد ماند؟ تجربه تاریخی ما میگوید: به آنها که جبههی حجاب شرعی را رها کردهاند و با عقبنشینی پی حفظ عقبهی حکومت شرعی استند خوشبین نباشیم...
نتیجهی فهم استحسانی بیان نبی و وصی را در انحرافهای عقیدتی ریز و درشت در تاریخ دیدهییم. این جریان مذهبیهای صورتی معاصر ایرانی هم که اجتهاد را در فهم فقیه و ولی وانهادهاند و محکم و متشابه آن را تفسیر به رأی میکنند، عاقبت بهتری در انقلاب از پدران منحرف از اسلام خود ندارند...
اگر بر آنید که روند شرعیسازی در جمهوری اسلامی ایران ساختن چرخ مربع است، دستار گرد روی سرتان را بردارید و با کلاه شاپو یا کلاه سیلندر به عرفیسازیتان ادامه دهید...
فأما الذین في قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه. آخوندهای پروانهیی و پامنبریهای صورتیشان راستکیش نیستند؛ هماین است که برای پیچاندن شریعت محمدی و حجاب شرعی، متشابهات بیان ولی فقیه را تفسیر به رأی میکنند تا از زیر محکمات بیان ایشان در بارهی اقامهی آن در بروند...
این مؤمنین عرفی که حجاب شرعی و شریعت محمدی مسألهشان نیست، مسألهشان چه است؟ قدرت...
عدالت در طول شریعت است و نه در عرض آن؛ درست مانند مصلحت. آن عدالت که خود را عدیل شریعت میداند و حتا حاکم بر آن، صنم است؛ چیزی از جنس بتهای سنگی مشرکان حجاز تا یونان...
عدالتطلبهای عرفی برای دور زدن شریعت قدسی دست به عقلانیت میگیرند؛ زیر پایشان اما این جا خالی میشود که به تعداد آدمها عقل و عقلانیت داریم...
حجت همآن عقلانیت قدسی است. عدالتطلبهای عرفی عقل شل و ول و یلهشان به هر چه قد بدهد، دستش از قدسیت و حجیت کوتاه است...
تکیهی کلام عدالتطلبهای عرفی و چپهای مسلمانتبار اشعری خواندن شریعتمدارهای انقلابی است. نکته آن است که آن قدر کلام اسلامی نخواندهاند که بدانند اشاعره جبرباورند و از جبرباوری انقلابیگری در نمیآید...
نمایندهی سرخ مجلس آن است که به اعتبارنامهی نامزدهای صورتی انتخابات که با لگد زدن به شریعت محمدی، از حجاب شرعی تا حکومت شرعی، رأی حرام جمع کردهاند و به زیر سقف بهارستان رسیدهاند رأی مثبت ندهد...