میگویند: ایران هزاران شهر داشت و دهها استان و آن پاییز آنها سوزن دفاعشان تنها روی خرمشهر و خوزستان گیر کرده بود؛ این منطق آنهایی است که میگویند: سوزن شریعتمداریتان روی حجاب گیر کرده است...
تا تقیه یا تزاحم شرعی احراز نشود نمیتوان اقامهی فقرهیی از شریعت را تعلیق کرد. این یعنی با ماهیت عرفی اولویت نمیتوان برای شریعت زیر و رو کشید و از زیر اقامهی آن شانه خالی کرد...
مقاومت را که نقطهیی فهمیده باشی طبیعی است که تمام جبهه تنها یک اولویت پیدا میکند؛ مقاومت را که جبههیی فهمیده باشی هر نقطهی آن اولویت خود را دارد...
روایتهای از برزخ بازگشتهها به مذاق آنهایی که پی نویسا کردن ماتریالیسم در روایت استند خوش نمیآید...
سکولار ایرانی معتقد به نظام، نظام را نظام شریعت قدسی نمیداند، نظام قدرت عرفی میخواهد. هماین است که زیر پوشش حفظ نظام پیشران استحالهی نظام است...
خط استحسان را روی آن چه محور مقاومت خوانده میشود از که جا میتوان باز شناخت؟ از این که جای طاغوت و بغی از امپریالیسم و تروریسم استفاده میکنند...
هزار سال به بهانهی عدالت و مصلحت و طریقت از اقامهی شریعت شانه خالی کردهاند و اکنون با بهانهی معیشت و شفافیت و اولویت از اقامهی شریعت شانه خالی میکنند...
محور مقاومت حامل مفهوم جهاد نیست. جبههی مقاومت اما حامل مفهوم جهاد در پهنای امت است...