عرفیسازها این سالها هنگامی که میخواهند به شرعیسازی اشاره کنند از هماین ترکیب خالصسازی و خلوصگرایی استفاده میکنند...
بیرون از معرکهی جنگ سخت، سازمان بسیج و قرب بقیةالله نمونههای کمابیش ناموفقی از مردمیسازی سپاه پاسداران در صحنهی جنگ نرم بودهاند. اسلوب حلقههای میانی سومین تلاش برای این کار و این بار کمابیش بیرون از سازمان رسمی سپاه است...
کسی که با حجت شرعی کنش میکند نه نیاز دارد که خوابنما شود و نه پیشگویی کند...
الناس بأمرائهم أشبه منهم بآبائهم؛ رقابت پویشهای نامزدهای انتخابات بهترین چهارچوب برای لمس این حدیث است...
اجماع را که جاگزین اجتهاد کنی، طبیعی است که جای انقلاب سر از انحطاط در بیاوری...
رقابت نامزدهای انتخابات بهترین پنجره برای مشاهدهی این واقعیت است: ظاهر مردم همآن باطن کارگزاران است...
مردمیسازی حکمرانی آن قدر برای جمهوری اسلامی حیاتی است که اگر انتخابات وجود نداشت باید آن را اختراع میکردیم...
جانمایهی عملگرایی و نتیجهگرایی هماین است که میبینیم: زد و بند...
بینهیی بسنده به حلقهی حاکمیت از فردای دوم خرداد تبدیل سازمان بسیج به سازمان رأی معتقدان به نظام را شروع کرد. اکنون این استحاله مدتها است که تمام شده اما خود مشکلی برای معتقدان نظام شده است. حال میدانیم از فردای هشتم تیر باید سازمان بسیج به هویت حلقهی میانی امت باز گرداند...
سردارهای خط استحسان، اهل اجتهاد نیستند، هر چند از اجماع تا اباحه را در چنته دارند...
تا محفلهای عرفی امنیتی مهار نشوند، حلقههای میانی امت با حلقهی حاکمیت مفصلبندی درست و درمانی نخواهد یافت...
سویهی سکولار و مکتبستیز و حجابستیز انتخابات امتداد امت جهانی کفر است؛ دورریزهای ملت ایران...
الناس يغدون على ثلاثة؛ عالم و متعلم و غثاء. فنحن العلماء و شيعتنا المتعلمون و سائر الناس غثاء. ابطالطلبهای سکولار ایرانی که نهجالبلاغه سر نیزه کردهاند نمیدانند که حضرت معصوم ولایتناپذیرهای شریعتستیز را چه خوانده است؟ غثاء: خس و خاشاک، پسماند و دورریز، ضایعات عالم خلقت...
عملگرایی این قدر نزدیکبین و نتیجهگرا است که اسوهها را مصرف میکند؛ مرقشان را که کشید میرود سراغ نفر بعد: سید علی حسینی خامنهیی، سید حسن نصرالله، حاج قاسم سلیمانی...
قانون انتخابات در جمهوری اسلامی به شکلی باید باشد که سکولارها، چه شرمنده و چه درنده، چه در هیأت نامزد و چه کارشناس امکان حضور در آن را نداشته باشند...
انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری بیش از هر چیز عرصهی زورآزمایی حلقههای میانی واقعی و حلقههای میانی قلابی بود؛ جامعهی مدنی واقعی و جامعهی مدنی جعلی...
اجتهاد و احتجاج را با استحسان و اجماع که سودا کرده باشی، جای حجت شرعی پی کد شخصی میگردی...
خط استحسان در سپاه پاسداران این بار زیر نام اجماع به جنگ خط اجتهاد آمده بود...
شب عملیات، راهکار در میدان موانع که قفل شود آخرین چارهی یک تخریبچی آن است که خود روی سیم خاردار بخوابد تا گردان از روی او رد بشوند و بزنند به خط دشمن؛ حاج علی زاکانی دههها است که یک تخریبچی است...
حلقهی میانی واقعی با دلیل و حجت شرعی منتسب به نبی و وصی و فقیه کار میکند. حلقهی میانی قلابی با کد و کلید عرفی منتسب به سردار و حاجی و ابو کار میکند...
درستش آن است که تمام آن نظامیهایی که در انتخابات دخالت کردند، همآن هفتهی نخست دولت تازه به ردههای مشورتی ستاد کل نیروهای مسلح فرستاده شوند تا از کارنامهخوانیشان استفاده کنیم و جای آنها جوانهای بابرنامه را در فرماندهی آن ردهها ببینیم که هوس کار حزبی ندارند...